صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گاف‌های فاحش سریال ستایش‌

  • کد خبر: ۵۱۷۵
  • ۲۶ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۴:۵۰
  • ۴۰
پرونده‌ای مختصر از حواشی تمام‌نشدنی یک سریال
الهام حبشی - شاید باورش برایتان دشوار باشد، اما راستی‌راستی ۹ سال از پخش اولین قسمت سریال ستایش گذشته است. ۹ سال است که نرگس محمدی در کالبد ستایش رفته است و قصد بیرون آمدن ندارد. قصه دنباله‌دار و پروقفه ستایش از سال ۸۹ آغاز شد و به روایت یک عاشقانه ممنوع پرداخت؛ عشق ممنوعی که برخلاف دیگر عشق‌های ممنوعه‌ای که تا به امروز شنیده‌ایم، نه شیرینی مطبوعی داشت و نه هیجان چندانی که زیر پای دلمان را خالی کند. ستایش، قصه دخترک و پسر جوانی بود که برخلاف صلاحدید خانواده و بدون اذن بزرگ‌تر‌ها پای سفره عقد نشسته و پا گذاشته بودند وسط یک زندگی سرتاپا متزلزل. هنوز مدت زیادی از به ثمر نشستن زندگی‌شان نگذشته بود که طاهر، همسر ستایش، گرفتار مخمصه‌ای شد و در سانحه‌ای از دنیا رفت. حالا قرار بود زندگی ستایش، دختری بدون پشتوانه و بریده از خانواده، وارد گرداب بزرگ‌تری شود. ستایش پیشنهاد زندگی آسوده و بی‌دغدغه درکنار خانواده شوهرش را پس می‌زند. او حق پدربزرگی را برای دیدار نوادگانش سلب می‌کند و تبدیل می‌شود به فردی از شهری به شهر دیگر متواری، سرگردان و بی‌نام. بچه‌هایش درحالی‌که سهم بزرگی در زندگی و ثروت کلان پدربزرگشان، حشمت فردوس دارند، در رنج و تنگدستی به جوانی می‌رسند. فصل اول ستایش با ۲۶ قسمت در سال ۹۰ به پایان رسید و دو سال بعد ۲۵ قسمت دیگر برای فصل دوم پخش شد. در تمام این حدودا ۵۱ قسمت، نکته‌ای وجود داشت که برای شخص نگارنده هنوز رد حیرتش باقی مانده است. در سریال ستایش همه‌چیز برعکس نمایش داده می‌شود؛ مبانی اخلاقی زیرورو می‌شود و جایگاه حق و باطل عوض می‌شود. کاراکتر پدر یا همان حشمت فردوس، شخصیتی ظالم معرفی می‌شود و «ستایش» در جایگاه ستایش و درستکاری قرار می‌گیرد، این درحالی است که مظلوم واقعی داستان ستایش، کسی نیست به غیر از حشمت فردوس.


از گریم ستایش تا خورزو خان
تنها سه قسمت از فصل سوم سریال ستایش گذشته است و نمی‌شود نقد کامل و منصفانه‌ای برای داستان و ساختارش نوشت، اما بگذارید سراغ نکته‌هایی برویم که به روشنی روز هستند و واضح؛ نکته‌هایی که به چشم همه آمده و با تندی تمام توی ذوق مخاطب زده است. گریم صورت ستایش در ابتدای تمام حواشی، قرار می‌گیرد. عوامل سریال با آنکه در دومین فصل ستایش، بازخورد‌های منفی فراوانی درباره گریم ستایش دریافت کرده بودند، درعین بی‌توجهی به سلیقه و شعور مخاطب، فصل سوم را ساختند. بازیگر ستایش در فصل سوم، صورتی درخشان‌تر از دومین فصل سریال دارد. چین وچروک‌های اندکش حذف شده اند و عینکش غیب شده است. ازسوی دیگر شخصیت محمد، پسر ستایش، به پختگی کامل رسیده است. با کنار هم قرار گرفتن ستایش و محمد، یک تصویر مضحک و غیرواقعی از رابطه مادر و فرزندی شکل می‌گیرد که بیشتر شبیه یک خاله‌بازی کودکانه است. گریم نبودن چهره ستایش به قدری توی چشم مخاطبان است که کسی متوجه نشده، رامسین کبریتی، بازیگر نقش صابر، در سال ۹۵ از ایران مهاجرت کرده است، با این حال فیلم‌نامه طوری نوشته شده است که صابر هست، اما مثل کاراکتر خیالی سریال شب‌های برره.
خورزو خان، نامرئی است و قابلیت رؤیت شدن ندارد؛ البته شنیده‌ها حاکی از آن است که گویا شخصیتی گریم‌شده جای صابر را خواهد گرفت. شما هم که از نقش گریم در سریال ستایش آگاهی کافی دارید. حدیث میرامینی هم که از کم بودن نقشش در فصل دوم شاکی بوده، حاضر نشده است بیشتر از این با پروژه ستایش همکاری کند، از همین‌رو نقش نازگل، دختر ستایش، به لاله مرزبان سپرده شده است.
 
گریم عجیب نرگس محمدی 
 
 
کنایه‌ جالب نیما کرمی به گریم عجیب نرگس محمدی در سریال ستایش ۳

مردم چه می‌گویند؟
داستان سومین فصل ستایش از آنجایی شروع می‌شود که صابر، به کمک همسر دومش، اموال حشمت فردوس را بالا کشیده و فردوس را آواره مسافرخانه‌ها کرده است. حالا هر روز حشمت فردوس به میدان‌بار سابق می‌رود و به گذشته‌های دور خود چشم می‌دوزد و سرانجام به این نتیجه می‌رسد که باید از اول شروع کند: «درختی که ریشَش قویه، هیچ تبری نمی‌تونه قطعش کنه»، با این حال چهره ستایش به قدری نامتعارف است و سوژه مردم شده است که دیگر کسی حرفی از داستان نمی‌زند. کافی است در شبکه‌های مجازی هشتگ سریال ستایش را جست‌وجو کنید تا با توئیت‌های طنزآمیز بسیاری روبه‌رو شوید که ستایش را با بنجامین باتن مقایسه می‌کنند؛ شخصی که روزبه‌روز جوان‌تر می‌شود. دیگری گفته بود گریمور، ستایش را با زلیخا اشتباه گرفته است و یک نفر به‌شوخی از پیشرفت علم پزشکی در جوان‌تر کردن مادر نسبت‌به فرزند گفته بود.
آرمان زرین‌کوب، تهیه‌کننده سریال، جوان شدن چهره ستایش را دلیل به آرامش و به ثبات رسیدن زندگی وی می‌داند. زرین کوب می‌گوید: «شما داستان را رها کرده و روی یک موضوع فرعی انگشت گذاشته‌اید. شاید ستایش به مرکز زیبایی رفته باشد. ما که نباید همه‌چیز را جزءبه‌جزء برای شما تشریح کنیم!» منطقی نیست؟ شاید ستایش چشم‌هایش را هم لیزر کرده باشد. اصلا شاید در تمام این ۲۰ سال، ستایش داخل فریزر رفته و شخص دیگری جور او و مصیبت‌هایش را کشیده است. همه‌چیز را که نباید برایتان توضیح داد!
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۴۰
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
۱۹:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
ستایش و محمد تو فصل سوم کاملا شخصیتشون عوض شده بود تبدیل شدن به یه آدم کم حرف وترسو. در حالی که تو فصل قبل حاضرجواب و تریبا تند خو بودند اینم یه گاف دیگش بود . گریمشم که روند برعکس طی کرده بود
ناشناس
۱۷:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۳/۳۱
دنیای فیلم با دنیای واقعیت متفاوت است اگر بخواهیم فیلم را با واقعیت مقایسه کنیم ان وقت دیگر اسمش سریال نمیشود میشود مستندان چیزی که در شخصیت حشمت فردوس خیلی مهم بود این بود که او از هر اشتباهش پشیمان میشد و دوست داشت جبران کند و هیچگاه اصرار بر تکرار اشتباهاتش نداشت کاریزمای بالای شخصیت حشمت فردوس که پایه و اساس فیلم بر روی ان بود فیلم را بسیار جذاب و دیدنی کرده بود هیچکس بهتر از استاد ارجمند قادر به ایفای این نقش نبوده و این سریال بدون او هیچ جذابیتی ندارد
رامین
۱۷:۴۷ - ۱۳۹۹/۰۳/۳۱
سلام
منتقد
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۷
الان که دارم هر سه فصل رو پشت هم می بینم برام خیلی عجیبه که چرا اصلا فصل سه رو ساختن . فصل یک 44 قسمته اون وقت فصل دو 26 قسمت . فصل دو نباید اون جور ناقص تموم میشد باید بقیه اش رو همون سال می ساختند . فصل دو درست وقتی تموم شد که ستایش خونه دوستش بود و حشمت فردوس رو از خونه اش بیرون کرده بودن و کفشش رو هم دزد برده بود . اون وقت فصل سه فردای اون روز رو نشون میده که نوه اش داره براش کفش میخره ، یعنی ظرف گذشت یک شب نوه فردوس انقدر فربه و تپل شده و ظرف یک شب ستایش جوون تر شده و اونقدر اضافه وزن پیدا کرده و عینکش رو برداشته و دوستش عاطفه و شوهرش غیبی شدن و صابر هم تبدیل به یک روح شده و فقط سایه اشو میشه دید ، تازه پری سیما هم کلی یک شبه وزن اضافه کرده . نمی دونم چرا اینا چند سال خوابیدن بعد یادشون افتاده ادامه سریال رو بسازن . ستایش هم که بیچاره تو کل فصل سوم فقط یه روسری قرمز داره سرش بذاره. قدیما خانواده های واقعا مذهبی خیلی بد می دونستن یه زن با چادر روسری قرمز بگذاره و آرایش کنه اون هم انقدر زیاد بعدش بیاد با اون وضع تو خیابون و تو سریال بگن که خیلی نجیب و با حیا و با وفاست و اصلا هم قصد ازدواج نداره.
منتقد
۰۱:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۳
سلام
احتمالا نسل جدید فکر می کنن طرز حرف زدن و طرز رفتار حشمت فردوس خیلی عجیبه اما اینطور نیست . خیلی از آدمهایی که هم نسل حشمت فردوس هستند همین طوری صحبت می کردن دائم اصطلاحاتی جالب در حرف هاشون بکار می بردن و رفتارشون هم همین طور بود . من هر وقت حشمت فردوس رو می بینم یاد پدربزرگ مرحومم می افتم که همین مدلی حرف می زد و مثل آقا حشمت دست فقرا رو می گرفت و آدم خیلی زرنگی بود انقدر که حریف صد تا جوون امروزی بود . متاسفانه چون در فیلمها و سریالهای تاریخی ما بازیگران بیشتر مدل امروزی حرف می زنند جوون تر ها با نسل قدیم کاملا غریبه هستند . خب بازیگران جدید هم چون با نسلهای قدیمی آشنایی ندارن نقشهای تاریخی رو خوب بازی نمی کنند و صدا و سیما هم انقدر از بازیگران قدیمی استفاده مناسب نکرد تا بیشترشون از دنیا رفتند. کره ای ها در سریالهای سبک قدیمشون مدل همون زمان حرف می زنند برای همین نسل جدیدشون کاملا می دونن که اجدادشون چطور صحبت می کردن اما ایرانی ها چطور . خود من خواستم یک کتاب که در زمان مشروطه نوشته شده بود رو بخونم شاید نصف شو نفهمیدم چون به زبان قدیم بود چرا باید اینطور باشه . کاش از بازیگران قدیمی باقی مانده استفاده بهتری کنند همین طور از آقای داریوش ارجمند که بازی شون عالی یه .
منتقد
۱۹:۱۳ - ۱۳۹۹/۰۳/۰۳
سلام
یه جای سریال بود که ستایش به شوهر دوستش عاطفه گفت من نیازی به نصیحت ندارم . همین جا معلوم شد اصلا فرد مومنی نیست چون یک فرد مومن هر روز نیاز به شنیدن موعظه داره و هرگز خودش رو عقل کل نمی دونه و از تجربیات همه استفاده میکنه.
سری سوم رو هم که افتضاح ساختن ، ازدواج مجدد حشمت فردوس که خیلی عاشق عاطی خانم بود واقعا مسخره بود و ازدواج مجدد ستایش هم همینطور ، خانم دوباره عاشق شده بود و آدمهای اطرافش رو به کلی فراموش کرده بود قبلا پدر و مادرشو و حالا بچه هاشو . کلا ستایش عاشق که میشه آمپر می سوزونه . اول میگه عاشق طاهر هست ولی 20 سال سر قبرش نمیره یعنی سالی یکبار وسط هفته هم نمی تونسته بیاد تهران سر خاک شوهرش . حتی بچه هاش از اسم پدرشون هم بی خبر بودن و خاطره ای پدرشون نشنیده بودن عجب عشقی . حالا معلوم نیست سر سری چهارم می خواد چه بلایی سر شوهر دومش بیاره
شیرین
۰۰:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
نیازی به توضیح و تفسیر طولانی نیست مشخص بود که از فصل اول به بعد از نویسنده دیگه ای برای جمع کردن ماجرا استفاده شده، در کل اصل داستان خوب بود ولی نیازی به اینهمه هزینه کردن و وقت صرف کردن برای کش دادن ماجرا نبود
سوتیه گریم و ایفای نقش آبکی محمد و نازگل هم خیلی تو چشم بود
منتقد
۰۱:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۰
اینم یادم رفت بگم که در سری سوم فصل ستایش برای خوب جلوه دادن ستایش شخصیت حشمت فردوس رو نابود کردن و فردوسی که آدم با تجربه و پخته ای بود و حرفهای پرمعنایی می زد رو تبدیل کردن به یک آدم نئوندرتال . حشمت فردوس که در سری دوم از رسومات عروسی برای نوه اش محمد می گفت در سری سوم در نهایت بی شرمی با گفتاری سخیفانه خواستگاری می کنه و رفتار و گفتارش کاملا با دو سری قبل متفاوته . حتی در آخر به همسرش دروغ میگه که کار کردن رو ول میکنه و به ستایش میگه خرش از پل گذشته درحالیکه در سری های قبل اون آدمی با رفتار مردانه بود و نامردی درحق کسی نمی کرد .
ناشناس
۰۳:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
طاهر اگر خوب بود به خاطر این بود که حشمت فردوس تربیتش کرده بود این درست نیست که حشمت فردوسو به خاطر اخلاق خاصی که داره ظالم معرفی کنن و ستایشو که بچه ها رو از داشتن اون همه نعمت محروم کرده به عنوان قهرمان معرفی کنن به نظر من حشمت فردوس قهرمانه که با این همه نامردی که از سوی اعضای خانوادش(صابر،انیس،ستایش) بهش شد بازم اونارو بخشید
منتقد
۱۷:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۸
سلام . من اصلا دلم برای ستایش نمی سوزه . از نظر من ستایش یک فرد خودخواه و خودرای هست . اون میگه طرز فکر پدر شوهرم درست نیست اما طرز فکر خودش هم غلطه . حشمت فردوس فقط می خواد با داشتن یه نوه پسر نام خانوادگیش حفظ بشه (در ژاپن قدیم اگه کسی پسر نداشت یکی از دامادهاشو راضی میکرد تا نام خانوادگی اون رو روی بچه هاش بگذاره که آقا حشمت اینکارو بلد نبود) ولی در عین حال اجازه میداد ستایش و دخترش هم با اونها زندگی کنند و انقدر به قول قدیمی ها داش مشتی بود و مردونگی داشت که مطمئنا خیلی هم خوب باهاشون رفتار می کرد همون طور که برای عروس اولش بعد از بدنیا اومدن دختر دومش خدمتکار گرفت تا عروسش سختی نکشه و وقتی هم فهمید عروسش قاتل پسرشه از خونه بیرونش نکرد حتی براش پرستار و خدمتکار گرفت و دائما دلش بهش می سوخت و سر پسرش داد میزد چرا مراقب مادر بچه هاش نیست . چرا اینطوره چون حشمت فردوس یه مرد واقعی یه ، نامرد نیست . اما ستایش خانم و برادرش نمک می خورن و نمکدون می شکونند . برادر ستایش می ره خونه دو نفر در ارومیه و به کسانی که نون و نمک که چه عرض کنم چلو کباب و چلو مرغ اعلا می خوره و بعد بهشون تهمت کلاه برداری و دزدی می زنه و یقه شون رو می گیره سرشون داد می زنه و احترام و مهمون نوازی اون آدمها رو با فحاشی جواب میده . کلا خانواده نادری انگار تربیت یاد بچه هاشون ندادن احترام به بزرگترشون نمی گذارن و هرکاری دلشون می خواد می کنند و هر حرفی هم از دهنشون در میاد میگن و آدمها رو بدون شناختنشون قضاوت می کنند برادرش که اون طوری مردم رو قضاوت و تهمت بارون شون می کرد ستایش هم که فقط با چند بار دیدن خشم پدرشوهرش قضاوت کرد که اون آدم خیلی بدی یه . اتفاقا قدیمی ها می گفتند آدمهایی که های و هوی دارن دل صاف و ساده ای دارن حشمت فردوس هم تنها صفت بدش اخلاق تندش بود ولی در باطن آدم دلسوز و مهربونی یه . ستایش با بی عقلی باعث مرگ چند نفر شد اول برادرش که بدون مشورت با خانوادش طلاهاشو داد که فرار کنه و باعث شد طاهر فردوس به خاطرش به زندان بره و سابقه دار بشه و دیگه هیچ جا بهش کار ندن . دوم مادرش که در واقع از غصه دق کرد . نمیدونم این خانم مثلا مومن چطور بدون رضایت قلبی مادر و پدرش ازدواج کرد درحالیکه می تونست صبر کنه و نهایت سعی شو بکنه تا هر دو خانواده راضی بشن . سوم شوهرش که دنبالش تو خیابون می دوید و داد می زد طاهر...طاهر و انقدر صداش زد که طاهر بدبخت سرش رو برگردوند و ماشینی که از جلو می اومد رو ندید و تصادف کرد . تازه خانم فرق کما و مرگ مغری رو هم نمی فهمه که وقتی مغز از اعضاء رئیسه بدن از کار افتاده کم کم همه اعضای بدن از کار میافته همون طور که در سریال گفته شد کلیه ها و ریه های طاهر از کار افتادن و خانم فکر می کنه چون قلبش هنوز کار می کنه آقا دوباره زنده میشه . آره اگه فقط تو کما بود و مرگ مغزی نبود ممکن بود دوباره بهوش بیاد ولی مرگ مغزی اینطور نمیشه . خلاصه با حماقتش خونه والدینش رو به باد داد و پدر آلزایمری شو دربه در کرد چرا چون خانم به جای عقلش از احساسش پیروی می کنه و تصمیماتش صرفا از روی احساسات هست نه عقل و منطق . چهارم باعث مرگ مادر شوهرش شد ستایش مثل بیشتر عروس های ایرانی که زحمت والدین شوهرشون در بزرگ کردن بچه شون رو بی اهمیت میدونه وقتی مادرشوهرش با هزار زحمت میاد تا نوه شو ببینه میگه بچه خوابه انگار بچه اگه بیدار شه نمیتونه یه وقت دیگه بخوابه . ستایش می تونست با اون مهندس ازدواج کنه و بچه هاش رو بدست مادرشوهرش بسپره . اینطوری اون مادر داغ دیده از داغ مرگ تنها پسرش و آرزو به دل موندن دیدن نوه هاش دق نمی کرد و نمی مرد . مادر شوهرش مطمئنا بچه ها رو بهتر تربیت میکرد همون طور که طاهر رو خوب تربیت کرده بود و حشمت فردوس هم انقدر دلسوز بود که اجازه بده مرتب بچه هاشو ببینه ولی ستایش از حشمت فردوس توی ذهنش یه دیو هولناک ساخته بود و از خودش یه فرشته مظلوم و بی خطا . زنی که از صبح تا شب میره تو رستوران کار میکنه چطور می خواد فرصت کنه تا بچه هاشو ادب کنه و در نتیجه پسرش انقدر بی ادب و گستاخ در میاد که به دوست بدبختش که بیکار و مغروضه و باید خرج خواهر و برادر کوچکترش رو بده سر کاری که ستایش از دلسوزی به اون بیچاره داده حسودی میکنه و سعی می کنه اون رو در آب خفه کنه و انقدر سر دوستش رو در زیر آب نگه می داره که تا مرز قاتل شدن پیش میره . حالا دروغ های شاخداری که راه به راه پسر ستایش بهش میگه رو که دیگه نگو . خود ستایش هم مثل پسرش دروغگو و بی ادب و گستاخه ، رفته تهران افتاده خونه دوستش عاطفه و حسابی ازش پذیرایی کردن چنان با شوهر دوستش با بی نزاکتی و حالت تهاجمی حرف می زنه که آدم حرصش در میاد حتی اجازه نمیده مرد بیچاره حرفشو بزنه . شوهر عاطفه خانم خیلی عاقله میگه از قانون فرار کردی از خدا که نمی تونی فرار کنی . این خانم ستایش که وانمود می کنه مومنه چطور به خودش حق داده یک عمر به بچه هاش درباره هویت واقعی شون دروغ بگه و حقیقت رو از اونها پنهان کنه . چطور فکر کرده که بچه هاش فقط به خودش تعلق دارن و حق دیدن بچه ها رو از مادربزرگ بیچاره شون گرفت . در واقع ستایش مثل انیس جاریش به نوع دیگری خانواده فردوس رو نابود کرد.تازه اگه طاهر فرار نکرده بود زنده می موند همون طور که در سریال دیدیم غلامی زود توسط پلیس دستگیر شد و اعتراف کرد.
رضا
۱۴:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۲۸
خداییش فیلم خیلی رو اعصاب بود ستایش در حالی که بخاطر جعل سند میرفت زندان و حتی به جرم دزدی ولی شده یه ادم پاک و حشمت فردوس علی رغم اخلاق تندی که داره یه ادم لوتی منش و پاک و درستکار هست الان ستایش شده ادم خوبه همه بهش کمک میکنن ولی همه به حشمت فردوس خیانت میکنن اونجاشم خیلی مزحرف بود که طاهر بخاطر ستایش قید همه چی رو زد پول و ثروت کلان پدرش ولی ستایش اخر رفت با اقای مظفری ازدواج کرد
بهاره
۰۱:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۵
امیر آتشانی.بازیگر نقش عمو غلام تو سریال پس از باران و نقش غفور تو سریال دولت مخفی هم بوده.شاید جاهای دیگه هم بازی کرده باشه.من این چن تا نقششو میدونم.
ناشناس
۰۰:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۳
اسم بازیگر نقش منفی سری اول ستایش به اسم فریدون که مسئول خرید انبار بود و از شمال به تهران اومد و جای ستایش رو به فردوس لو داد چیه؟
من هرچی سرچ کردم پیدا نکردم!
اصلا اسمشو توی عوامل سریال هم ننوشتن!
بهاره
۰۰:۴۴ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۵
امیر آتشانی،بازیگر نقش عمو غلام تو سریال پس از باران هم بوده.تو سریال دولت مخفی هم بازی کرده.
بهاره
۰۰:۴۸ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۵
امیر آتشانی.بازیگر نقش عمو غلام تو سریال پس از باران هم بوده.تو سریال دولت مخفی نقش غفور باغبان داشته.
بهار
۰۰:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۵
امیر آتشانی.بازیگر نقش عمو غلام تو سریال پس از باران.بازیگر نقش غفور تو سریال دولت مخفی هم بوده.شاید سریالهای دیگه ای هم بوده.من این سه تا نقششو یادمه.
بهاره
۰۱:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۲/۱۵
امیر آتشانی
ناشناس
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۴
درسته که گریم ستایش واقعا یه سوتی بود ولی این دلیل‌ به بدبودن سریال نمیشه خیلیاعاشق سریال ستایش هستن وبرای پخش شدن قسمت بعدی لحظه شماری میکنن
ایرانی
۲۱:۴۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
سریال سخیف و بد محتوا.
حسین
۱۰:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۳
کلا این قسمت از ستایش سوتی زیاد داشت و در کل میشه گفت نسبت به دو فصل قبلی ضعیف تره.
ناشناس
۰۱:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۲
بدترین داستان فیلم ازدواج ستایش بود که کلا همه ی فیلمو خراب کرد اگه قرار بود ازدواج کنه خب همون فصل اول بچه ها رو میداد حشمت و می رفت ازدواج می کرد ۲۰ سال به خاطر طاهر ازدواج نکرده ای کاش همین وفاداریش تا آخر بود قشنگ تر میشد. من از اون قسمت که جواب مثبت به پسر مظفری داد از ستایش و فیلمش بدم اومد دیگه فیلمو نگاه نکردم ای کاش وفا داری ادامه داشت
نا آشنا
۰۰:۳۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۰۲
سريال داره تمام مى شه ولى هنوز رفتار فردوس مثل گاو ميمونه يا به عشق عاشقى مى پردازند با ديالوگ هاى مسخره يا به بى تربيتى حيف از آقاى ارجمند
محسن
۱۷:۲۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
هر چی در مورد ایرادات این سریال بگیم کم گفتیم پره قافه ولی بدتر همه نمیدونم هدف سریال از ازدواج ستایش با یه پسری که تا حالا ازدواج نکرده چیه؟
یعنی چی که پسره عاشق وفاداری ستایش شده؟دختردایی مهدی مظفری بی وفا بود؟ اون فصل یک شوهر میکرد بهتر بود.اصلا وفاداری به مرده چه صیغه اییه؟؟؟
مگه بقیه زنایی که شوهرشون میمیره میرن بدکاره میشن که ستایش نشده و اسوه کردنش؟
اونایی که تعریف میکنن از سریال میگن آموزندست خواهشن جواب این سوالو بدن.آیا آموزش سریال اینه پسرا برن زنای بیوه رو بگیرن و دختر نگیرن؟
آموزش سریال فقط عشق و عاشقی ستایش و فردوسه؟
ادربس
۰۲:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۳۰
خیلییییییی این سریالو دوس داشتم ولی از زمانی ک تفکر ستایش به سمت ازدواج با این پسره کشیده شد حالم از سریال به هم میخوره......بخصوص قهرمان این داستان یعنی ستایش منفور شده حتی تصورش اذیتم میکنه.....مظلوم داستان هم حشمت فردوس هس اگه تنها حشمت فردوسو از این سریال حذف کنی دیگه مفتم نمیارزه
صادق
۲۲:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۹
امشب ۲۹ مهرماه دیگه نذاشتم پسرم که نوجوان هست ادامه سریال رو تماشا کنه ، این سریال فقط اشاعه فساد هست ، از این به بعد برای بله گرفتن توی خواستگاری، مزاحمت تلفنی .. خیابونی ..میشه یه راه حل !! هر محرم و نامحرمی توی خونه شمال ... توی بیمارستان... خلوت میکنند، صد رحمت به سریالهای ترکیه ! ستایش ، یه قهرمان منفور از این به بعد میشه ، خاک بر سر نویسنده سریال!
Arsham
۲۱:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۹
تازه علاوه براین گاف هادختران صابرهم عوض شده اند.
ش.س
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۹
سلام
آقای کارگردان خیلی زحمت کشیده اما مردم را بچه فرض میکنه...چرا وقت مردم رو میگیرند هدفشون از ستایش 3 چیه ؟ ازدواج ستایش ..عشق وعاشقی حشمت؟؟
31tir
۰۵:۲۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۹
جوابه نظر پروفسورانه منتقد باس گفت که گویا از مردم پسند بودن و نکات اخلاقی این فیلم بد میسوزن..یا شایدم اصلا فیلمو ندیده اینارو هدر گفته.حشمت فردوس خودش داره میگه یه عمر اشتباه کردم.تو داری میگی نه حق با حشمت فردوسه؟ادمی زورگو بود.فقط پسره رو میخواست.بینه دختر پسر تبعیض قرار میداد یادتون نی؟مطمئنم همین منتقد دهنه ملتو سرویس کرده وای حقوق زنان فلان.خوشگلترین سریالیه که تو جامعه داره اتفاق میفته.هرکی ظلم کرد و نامردی کرد.جوابشم همین دنیا میگیره.اون طاهرم تربیت و اخلاق رو از مادرش یاد گرفته بود..دست پرورده فردوس.همون صابرجون دوشلواره هس.خوده فردوس تو همین خونه کوچیکشون از قبلا خوشحال تره.این وا نمیده.
فرناز
۱۵:۱۷ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۳
در قسمت اول سریال طاهر قبل از مرگ به ستایش وصیت کرده بود که هیچوقت سرپرستی بچه هاشو به پدرش واگذار نکنه و دوست داره بچه ها با اعتقادات مادرشون بزرگ بشن نه حشمت فردوس. ستایش هممی خواست به وصیت طاهر عمل کنه. مظلومیت فردوس در قسمت سوم سریال به بیننده القا میشه موقعی که از همه جا رونده و تمام اموالش تصاحب می شه. این حادثه شخصیت و عقاید فردوس رو تا حدی تغییر میده و به شخصیت مثبت داستان تبدیل میشه.
شما شخصیت صابر و بچه های صابر رو ببینید که در رفاه و بدون اعتماد به نفس و حس مسئولیت پذیری بزرگ شدند. طاهر نگران همین آینده برای بچه های خودش بود که پول محور همه چیز باشه!
در مورد گریم با شما موافقم کلا سوتی زیاد داره ولی داستانش در کل جذابه و مخاطب دوست داره باهاش همراه بشه.
محدثه
۰۲:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۳
شما ازین میسوزی که ستایش بچه هاشو دودستی واگذار نکرده به حشمت فردوس و به قوانین ناعدلانه گفته نه
این نظر شماست که جای حق و باطل عوض شده
نظر مردم اینه که خیلی هم سریال خوبیه
پرویز
۲۱:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۱۵
گویا سریالهای ایرانی دارای یک روح واحد هستند.وقتی دو جناح در مقابل هم قرار گیرند همیشه اتفاقات خوب و زیر آبی رفتن وهمه وهمه برای جناح منفی رقم می خورد؟! وهیچگاه حتی بندرت شانسی و... برای جناح مقابل خوش بیاری اتفاق نمی افتد. چراکه اگر این اتفاق بیفتد داستان پیچیده شده ونیاز به زحمت وفکر دارد. در سریالهای ایرانی هیچگاه از مظنون پرسیده نمی شود در موقع وقوع حادثه کجا بوده. البته اینها موارد ابتدایی هستند چون ستایش آنقدر ظرفیت ندارد که بیش از این برایش وقت گذاشت
خ،ن
۱۴:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۱۲
شهرام پور اسد خیلی بازیگر دوست داشتنیه وباعث میشه که من دقیقه شماری کنم تا موقع پخش سریال شروع بشه من فبلا هم از این بازیگر دوست داشتنی سریال دیدم نرگس محمدی رو هم دوسش دارم فقط تنها ایرادم اینه که دختر و پسرش هربار چرا میگن ماثنا ؟ ولی خیلی سریال اموزندش ،،،غلومی هم خوبه ،،،تو یک مهمانی دورهمی فامیلی بودم که همه دوست داشتن این سریالو ،،کلا هرکس دوست نداره میتونه کانالو عوضکنه وایرادای بنی اسراعیلی نگیره ممنون از کار گردان و عوامل خسته نباشید
فرخ
۱۲:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۱۱
من عاشق کل بازیگران وحتی صدای نرگس محمدی، وعاشق شدنش وشهرام پور اسد وداریوش ارجمند عزیز وفریبا نادری وووووو هستم هیچ ایرادی ندارن اگه دور و خودمنو نگاه کنیم میبینیم پدر ومادرانی هستند که از بچه هاشون خوشگل تر و جوون ترن به محتوای فیلم توجه کنیدبرای من انقدر باور پذیره که دعا کنم که عشقشون به سرانجام برسه ،،،افتاد،،،،
سحرخدادادی
۰۰:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۲/۰۲
سریال ستایش بسیار سریالی غمنا کی است مخصوصا در فصل اولش نباید طاهر میمرد مسخره شد خیلی هم تصادفش ضایع بود خراب کردین این قسمتو
Sadegh
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۶
با کل نقد موافقم الا یه بخش!
جای حق و باطل عوض شده؟؟؟!!!
ناشناس
۰۰:۳۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۶
خیلی‌فیلم‌قشنگی‌است
ناشناس
۰۰:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۶
بعداز‌فیلم‌پدر‌سالار‌فیلم‌ستایش‌‌ممننون‌از‌ارمان‌زرین‌کوب‌خیلی‌فیلم‌قشنگیه
ناهید
۰۱:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۵
خیلی نقد زیبایی بود. شما اخلاق و شخصیت طاهر و محمد مقایسه کنید می بینید که دست پرورده فردوس خیلی بهتر از دست پرورده ستایش بوده!
این قسمت که ستایش فی سبیل الله مثل یک فرشته فداکار ۴۰۰ میلیون به حشمت فردوس بخشیده که واقعا عججججیبه.
دنیا
۲۱:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۲
بابا مسخره تر اینه که ستایش کمکم داره فکر میکنه خانم مظفری میخواد ازش خواستگاری کنه برای پسرش .بعد چه مسخره که وقتی پسره رو میبینه دلآشوبه میگیره یعنی چی .شوهر میخوای خوب این همه خواستگار شوهر میکردی حالا گیر دادی به این پسره
setayesh farsayesh ستایش فرسایش
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۳۰
من خودم اسمم و فامیلم ستایش فرسایش است و قیافه ام هم شبیه ستایش است و ستایش بر وزن فرسایش ستایش اندر فرمایش