گاهی تماشای ویدئویی کوتاه یا عکسی از گذشتههای دور فردی که این روزها به موفقیت رسیده است، هم آیندهای روشن و پرامید میسازد و هم نقشه راهی برای جوانانی ترسیم میکند که در مسیر رسیدن به آرزوهایشان تلاش میکنند. اتفاقی که یکیدو روزی است با انتشار عکسی در صفحه بهرام افشاری، بازیگر جوان و موفق این روزها، رقم خورده است.
محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - روانشناسی زرد اینستاگرامی این روزها از موقعیتهای ناکامی افراد و آرزوهای دورودرازشان استفاده میکند و با تبلیغ راههای خیالی و سریع رسیدن به موفقیت، عده زیادی را سرکیسه میکند. اما گاهی تماشای ویدئویی کوتاه یا عکسی از گذشتههای دور فردی که این روزها به موفقیت رسیده است، هم آیندهای روشن و پرامید میسازد و هم نقشه راهی برای جوانانی ترسیم میکند که در مسیر رسیدن به آرزوهایشان تلاش میکنند. اتفاقی که یکیدو روزی است با انتشار عکسی در صفحه
بهرام افشاری، بازیگر جوان و موفق این روزها، رقم خورده است.
این عکس کمکیفیت و عجیب، سردر یک قنادی در کنار سینمایی در همدان را نشان میدهد که این روزها در حالوهوای کرونایی است و عکسی از پوستر یکی از فیلمهای بهرام افشاری بر دیواری از آن چسبیده شده است. افشاری زیر این عکس نوشته است: «این عکس تمام خاطرات من تا بیستسالگیمه. کنار سینما مغازه قنادی است که روزها اونجا کار میکردم و شبها توی همین سکوی ورودی سینما بساط میکردم و با سودش به عشق دیدن قهرمانم توی سینما غرق رؤیا و آرزو میشدم. الان پوستر یکی از فیلمهای من اونجاست. هدف منیت و غرور و... نیست.»
این پست طولانیتر از این چند خط است، اما این متن تا همینجا اشارهای عجیب و جالب دارد به سرنوشت یک نوجوان عشق بازیگری که حالا در سینمای کودکیاش فیلم خودش را میبیند. نه از پیامهای موفقیت چندروزه با وردهای عجیبوغریب خبری است نه از مردانی با کتوشلوار کرایهای و خودروهای گران اجارهای که برای یک روز و ضبط چند فیلم برای گولزدن مخاطب تشنه اینستاگرامی و سوءاستفاده از رؤیاهای آنان نوشته شده باشد. بهرام افشاری که تا همین ۲ سال پیش کمتر ١٠٠هزار نفر دنبالکننده داشت، الان با بیش از ۳ میلیون دنبالکننده و چند برابر این تعداد طرفدار، از کودکی و سختیهایش نوشته است. در بخش دیگری از این پست، بهرام افشاری نوشته است: «زندگی بالا و پایین داره. چه در گذشته و چه حال و آینده تلاش کردم خودم باشم با همه خوبیها و بدیها. هدف از گذاشتن این عکس فقط این بود که بگم به گذشتهم افتخار میکنم و به تو دوست خوبم بگم به رؤیاهات ادامه بده.»
بعد از انتشار این پست و به همین بهانه، ویدئویی قدیمی از افشاری دستبهدست میشود که در آن با صداقتی خاص از گذشته تلخ خانوادگیاش میگوید و سختیهایی که کشیده است تا به اینجا برسد. قبل از این هم در اینستاگرام، بخشهایی از تئاتر جوجهتیغی او بسیار ترند شده بود که بهنوعی حدیث نفس افشاری و مجموعهای خندهدار از سلسله اتفاقات زندگیاش بود. حالا و به همین بهانه علاوه بر پیوستن تعداد زیادی دنبالکننده جدید به صفحه اینستاگرام افشاری و نظرهای تشویق و تحسین خیلی از همکاران سلبریتی او، کاربران عادی زیادی هم برای او نظرهای عجیبوغریب گذاشتهاند.
کاربری نوشته است: «من الان ۳ تا خونه دارم و یه مغازه که از راه اجارهاش زندگی میکنم، همین منی که تا ۲ سال پیش تابستونا توی پارک بودم و زمستونا... بگذریم!» کاربر دیگری نوشته است: «دمتگرم و موفقیتی که داری نوشجونت، ولی خیلیا تلاش کردن و نشده، خواستن، ولی مثل تو نرسیدن.» شاید بین همه نظرهای تأیید و تحسین، این یکی از همه بیشتر مهم باشد، اینکه ویترین زندگی افراد موفق همیشه توی چشم است و میبینیم، اما قرار نیست همه به هر چه میخواهیم برسیم! مهم درمسیربودن و تلاشکردن و تلاشکردن و خستهنشدن است. همین.