صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

شاعران مشهدی از ویژگی‌های شعری عباس صفاری می‌گویند

  • کد خبر: ۵۶۹۷۰
  • ۰۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۵:۳۷
امروز خبر رسید عباس صفاری، شاعر مهم شعر معاصر و سراینده مجموعه «کبریت خیس»، درگذشت. او که به‌دلیل ابتلا به بیماری کرونا در بیمارستان بستری بود از دنیا رفت. با آرش شفاعی و علیرضا جهانشاهی درباره این شاعر و ویژگی‌های شعرش صحبت کرده‌ایم.

امیری | به گزارش شهرآرانیوز - عباس صفاری که متولد یزد است سال‌ها در آمریکا زندگی می‌کرد؛ او مثل شاعران سپیدسرای معاصر، چهره معروفی بین مردم نیست، اما جایگاه مهمی در شعر معاصر فارسی دارد.

انتشار آثار او از جمله «کبریت خیس» در دهه ۸۰ زبانی نو در شعر معاصر به وجود آورد. در کنار این‌ها، نگاه سینمایی و تصویرسازی‌های بدیع از جمله ویژگی‌هایی است که شاعران درباره این شاعر به کار می‌برند و معتقدند او نوعی تدوین‌گری زیباشناسانه در شعر آزاد داشته است.

«پشیمانم کن»، «مثل خواب دم صبح»، «خون انار»، «ملاقات در سندیکای مومیاگران»، «قدم‌زدن در بابل»، «مثل جوهر در آب»، «تاریکروشنا»، «خنده در برف» و «هبوط یا حکایت ما» از دیگر آثار برجسته عباس صفاری است.

ازدست‌دادن عباس صفاری یک ضایعه برای شعر ماست

آرش شفاعی، شاعر مشهدی، صحبت‌هایش را درباره عباس صفاری با مجموعه شعر «کبریت خیس» این شاعر مطرح آغاز می‌کند که با انتشار در سال ۶۰ اتفاق تازه‌ای را در شعر معاصر و شعر سپید رقم زد: «مجموعه کبریت خیس یک اتفاق در شعر ما بود. این مجموعه درحقیقت جنبه‌های زیباشناسانه جدیدی به شعر ما عرضه کرد. عباس صفاری چندین سال خارج از کشور زندگی می‌کرد و به شکل مستقیم تحت‌تأثیر جریان‌های رایج زبانی و تصویری داخل کشور نبود، اما تنوع زیستی باعث شده بود نگاه جست‌وجوگر و خلاقش در ثبت تصویر‌های ویژه، فضا‌های جدیدی وارد شعر ما کند که از تجربه زیسته او ناشی می‌شد. به همین دلیل فکر می‌کنم صفاری با مجموعه‌های شعرش به‌ویژه کبریت خیس به یک شاعر جریان‌ساز و مهم در شعر معاصر ما تبدیل شد و حضورش کتمان‌ناپذیر است. مجموعه‌های بعدی او به‌قوت و تأثیرگذاری کبریت خیس نبود، اما در مجموعه‌های بعدی او هم، نگاه و زبان خاص و تصویر‌های او وجود دارد.»

سراینده مجموعه شعر ترافیک فرشته معتقد است صفاری از منظر زبانی به‌خوبی توانسته بود از لحن و زبان عامه مردم استفاده کند. به‌گفته او این پیوند عامیانه و روزمره با زبان ادبی به‌گونه‌ای اتفاق افتاده بود که برای شاعران سهل و ممتنع بود: «بسیاری از شاعران فکر می‌کردند این زبان ساده است، اما وقتی در حوزه سرودن وارد می‌شدند، می‌دیدند هرکسی نمی‌تواند در این عرصه حضور یابد.»

او در بخشی دیگر از صحبت‌هایش می‌گوید: «صفاری آدم بسیار بامطالعه‌ای بود. اطلاعاتی که او درباره اسطوره‌ها داشت، یادداشت‌هایش و... نشان می‌دهد که صفاری مثل برخی شاعران ما مطالعاتش در حد خواندن چند تا شعر نیست. ضمن اینکه دسترسی او به منابع دست‌اول، نگاه سینمایی، زبان و علاقه‌اش به حوزه‌هایی مثل اسطوره باعث شده بود با شاعری روبه‌رو شویم که پشتوانه فکری و شعری داشت. ازدست‌دادن چنین شاعری برای شعر ما یک ضایعه است، اما به‌هرحال به‌نظرم او کار خودش را کرده و تأثیر خودش را گذاشته و این کتمان‌ناپذیر است.»

به‌گفته شفاعی، دست‌کم مجموعه کبریت خیس تأثیر زیادی بر شعر سپید ما گذاشت و جریانی ایجاد کرد که خیلی‌ها تحت‌تأثیر نگاه و زبان این شاعر قرار گرفتند.

او تأکید می‌کند: «البته این تأثیرپذیری به این معنا نیست که با گروهی از مقلدان شعر عباس صفاری روبه‌رو هستیم و این اصلا از نظر من تأثیرپذیری نیست، بلکه منظور آن نگاه، روش‌ها و وسعت مشرب و شیوه‌های سینمایی اوست که در شعر معاصر اثر خودش را گذاشت.»

 

جسمش در آمریکا بود، اما روحش در ایران چرخ می‌زد

علیرضا جهانشاهی، دیگر شاعر مشهدی و سراینده اشعار سپید، درباره عباس صفاری می‌گوید: «او جزو معدود شاعرانی است که از ایران مهاجرت می‌کند و به آمریکا می‌رود، اما رؤیا‌های بومی خودش را از دست نمی‌دهد. مجموعه کبریت خیس و خنده در برف و دوربین قدیمی را در دهه ۸۰ چاپ می‌کند که اوج کار‌های او به شمار می‌رود. همچنین در این دهه یک جریان ساده‌نویسی در شعر راه افتاد که صفاری جزو پیشگامان این جریان است.»

به‌نظر سراینده مجموعه شعر «خواب‌های مکتوب»، انگار در شعر صفاری نوعی رؤیای بومی و جادوی محلات ایرانی دیده می‌شود: «او با اینکه از ادبیات غرب به‌ویژه آمریکا تأثیر گرفته بود، درنهایت توانسته بود به‌خوبی آن آموزه‌ها را درونی کند و شعری تحویل بدهد که هضم‌شدنی و درک‌پذیر باشد.»

او می‌گوید: «شاید بسیاری از خلاقیت‌ها و ایده‌های خلاقانه در شرایط بحرانی ایجاد شود، مثلا در ایران با وجود مشکلات زیاد و اینکه هر روز با حادثه‌ای تازه روبه‌رو هستیم، شاید خیلی عجیب نباشد شاعران از این اتفاقات استفاده کنند و مضامین بدیع پدید آورند. اما برایم جالب است که آقای صفاری با اینکه در آمریکا زندگی می‌کرد و می‌شود تصور کرد با چنین وضعیتی روبه‌رو نبود، به‌گونه‌ای دراین‌زمینه بدیع عمل می‌کرد که گویی همین‌جا حضور داشت. من با شخصیت ایشان خیلی آشنایی نزدیک ندارم، اما می‌توانم بگویم عباس صفاری در آمریکا بود، اما روحش در ایران چرخ می‌زد.»
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.