صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

چرا پدربزرگ‌هایمان از ما شادتر بودند؟

  • کد خبر: ۶۳۳۶۹
  • ۲۰ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۲
برخی تحقیقات دراین‌زمینه نشان می‌دهد که نه‌تن‌ها میزان خشنودی ما نسبت به ۵۰ سال پیش افزایش نیافته است، بلکه حتی شاید کم‌تر هم شده باشد.
ریحانه صادقی  | شهرآرانیوز؛ با نگاهی گذرا به وضعیت کلی کشور‌های جهان، به‌راحتی می‌توان دید که در مقایسه با ۵۰ سال گذشته، تعداد خودرو‌ها نسبت به تعداد افراد تقریبا ۲ برابر شده است و مردم بیش از گذشته به رستوران می‌روند و امروزه بی‌شمار کالا و امکانات در دسترس عموم مردم قرار دارد که آن زمان اصلا وجود هم نداشتند؛ از جمله تلویزیون‌های بزرگ با وضوح تصویر خوب، دستگاه‌های مایکروویو، خودرو‌های شاسی‌بلند و گوشی هوشمند با اینترنت بی‌سیم. اما آیا ما از ۵۰ سال پیش شادتریم؟

مسلما تعریف مفهوم شادی کار ساده‌ای نیست، چه رسد به اندازه‌گیری میزان شادی افراد. بااین‌حال، برخی تحقیقات دراین‌زمینه نشان می‌دهد که نه‌تن‌ها میزان خشنودی ما نسبت به ۵۰ سال پیش افزایش نیافته است، بلکه حتی شاید کم‌تر هم شده باشد.
 
روان‌شناس کالج هوپ در ایالت میشیگان، دکتر دیوید جی‌مایرز(David G. Myers) می‌گوید: «جوانان امروزی نسبت به پدربزرگ‌هایشان در رفاه بیشتر، ولی با اندکی شادی کمتر و ریسک خیلی بیشتر برای ابتلا به افسردگی و پیامد‌های آسیب‌شناختی مرتبط با آن بزرگ شده‌اند. داراترشدن ما در ۴ دهه گذشته، حتی سرسوزنی با افزایش میزان سلامت ذهنی و فردی در ما همراه نبوده است.»

 

چرا افراد مادی‌گرا شاد نیستند؟

رابطه بین وضعیت ذهنی افراد و مادی‌گرایی هم مثل دیگر مسائل مربوط به روان انسان، رابطه‌ای پیچیده است. درواقع، محققان هنوز در تلاش‌اند دریابند که آیا این مادی‌گرایی است که به شادنبودن افراد دامن می‌زند یا شادنبودن محرک مادی‌گرایی است یا هر دو.
 
محقق پرآوازه حوزه سلامت ذهنی فردی و مادی‌گرایی در دانشگاه ایلینوی، دکتر ادوارد دینر (Edward Diener) به ما می‌گوید میل شدید به مصرف‌گرایی می‌تواند محرک شادنبودن افراد باشد. تحقیقات نشان می‌دهد دلیل این تأثیرات این است که میل شدید به مصرف‌گرایی امور را از هر آنچه شادی‌آور باشد، تهی می‌کند و حتی روابط خانوادگی و دوستی‌های ما نیز از این خطر در امان نخواهد بود.
 
دکتر تیم کسر (Tim Kasser)، روان‌شناس کالج ناکس در ایالت ایلینوی، و دکتر الن کنر (Allen Kanner)، روان‌درمانگر ساکن برکلی در ایالت کالیفرنیا، مؤلفان کتاب «روان‌شناسی و فرهنگ مصرف‌گرایی»، می‌گویند به‌نظر می‌رسد داشتن معیار‌های شدید مادی‌گرایانه سبب می‌شود جهت‌گیری اهداف فرد به‌گونه‌ای باشد که منجر به کاهش سلامت او شود.
 
دکتر کسر در کتاب خود با عنوان «بهای گزاف مادی‌گرایی» با تکیه بر تحقیقات خودش و دیگران نشان می‌دهد افرادی که زندگی‌شان را حول محور اهداف بیرونی مانند به‌دست‌آوردن اشیا برنامه‌ریزی می‌کنند، روابط ناشادتر، خلقیات نامناسب‌تر و مشکلات روان‌شناختی بیشتری دارند. دکتر کسر بین اهداف بیرونی، که متمرکز بر دارایی، تصویر فردی، موقعیت اجتماعی و دریافت پاداش و تحسین‌شدن هستند، و اهداف درونی، که معطوف به نتایجی مانند رشد فردی و ارتباطات اجتماعی و به‌خودی‌خود ارضاکننده هستند، تمایز می‌گذارد.

دکتر مارشا ریچینز (Marsha Richins)، استاد روان‌شناسی اجتماعی در دانشگاه میزوری، در پژوهشی مرتبط با همین موضوع دریافت که افراد مادی‌گرا انتظارات غیرواقعی و زیادی درباره کارکرد کالا‌های خریداری‌شده در روابط، استقلال و شادی‌شان دارند. دکتر ریچینز می‌گوید: «آن‌ها تصور می‌کنند داشتن این چیز‌ها قرار است زندگی‌شان را به طرق مختلف تغییر دهد.» برای مثال، یکی از مرد‌های شرکت‌کننده در پژوهش دکتر ریجینز، می‌گفت دلش می‌خواهد استخری داشته باشد تا بتواند ارتباطش را با دختر سیزده‌ساله دمدمی‌مزاجش بهبود بخشد.

 

ریشه‌های مادی‌گرایی

ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که فرهنگ مصرف‌گرایی به نقطه اوج خود رسیده است. با این فرض که همه ما در بستر یک فرهنگ مصرف‌گرای واحد زیسته‌ایم، چرا شدت معیار‌های مادی‌گرایانه در برخی از ما بیشتر است و در برخی نه؟ مجموعه‌ای از تحقیقات دراین‌زمینه نشان می‌دهد که احساس ناامنی فردی، هم اجتماعی و هم عاطفی، مهم‌ترین علت شکل‌گیری تمایلات مصرف‌گرایانه در ماست. درواقع، یافته‌های تحقیقات دکتر دینر و دیگر محققان حاکی از این است که شادنبودن ما نه با پول، بلکه با تلاش و تکاپو برای دستیابی به آن پیوند خورده است.
 
دکتر کسر می‌گوید: «تحقیقات نشان می‌دهد که وقتی افراد در اوضاع اجتماعی بد رشد می‌کنند یا رفتار خوبی از والدینشان دریافت نمی‌کنند یا در فقر زندگی می‌کنند یا با خطر مرگ مواجه می‌شوند، برای جبران و به‌عنوان راهی برای سازگاری با شرایط به افراد مادی‌گرا تبدیل می‌شوند.»

 

آیا داشتن پول بیشتر به‌معنای شادتربودن است؟

طبق نتایج تحقیقی دیگر، تأثیرات منفی مادی‌گرایی دارای ماهیت تغییرپذیری هستند. در مقاله‌ای با عنوان «به صفر رساندن جنبه تاریک رؤیای آمریکایی» که در نوامبر ۲۰۰۳ در مجله علوم روان‌شناختی (Psychological Science) چاپ شد، دکتر دینر همراه با گروهی از همکارانش به مقایسه ۲ مجموعه داده‌ای پرداخت که در ۲ نوبت و با فاصله ۱۹ سال، یک‌بار در ابتدای ورود شرکت‌کنندگان به دانشگاه و باردیگر در سال ۱۹۹۵، از ۱۲ هزار دانشجوی کالج‌ها و دانشگاه‌های برگزیده در دهه ۱۹۷۰ جمع‌آوری کرده بودند.
 
به‌طور میانگین، گروهی که در نوبت اول مشتاقانه از داشتن آمال و اهداف اقتصادی سخن گفته بودند، پس از گذشت ۲ دهه نسبت به گروهی که تمایل‌های مالی کمتری داشتند، از زندگی خود رضایت کمتری داشتند. بااین‌حال، دکتر دینر و همکارانش دریافتند که برای افراد متعلق به گروه اول، هرچه میزان درآمد افزایش می‌یافت، میزان رضایتمندی از زندگی نیز افزایش می‌یافت.
 
دکتر جیمز ای‌بارز (James E. Burroughs)، استادیار رشته بازرگانی در دانشگاه ویرجینیا، این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که در بین مادی‌گرایان، ناشادترین افراد کسانی هستند که بین معیار‌های مادی‌گرایانه و معیار‌های اساسی زندگی خود بیشترین تقابل را می‌بینند. در سال ۲۰۰۲، دکتر دینر و همکارانش در مقاله‌ای دیگر ابتدا به ارزیابی میزان استرس، معیار‌های مادی‌گرایانه و معیار‌های مثبت اجتماعی شرکت‌کنندگان در ۳ بافت خانواده، مذهب و جامعه، و با تکیه بر نظریه روان‌شناختی دکتر شلوم شوارتز (Shalom Schwartz)، پرداختند. سپس در پژوهشی تجربی، میزان تقابلی را که افراد در زمان انتخاب بین ۲ حوزه معیاری احساس می‌کنند، تعیین کردند.
بارز می‌گوید ناشادترین افراد دسته‌ای بودند که بیشترین تقابل را احساس می‌کردند، یعنی آن‌هایی که هم معیار‌های اجتماعی و هم معیار‌های مادی‌گرایانه بیشتری داشتند.
 
افراد متعلق به ۳ دسته دیگر (یعنی کسانی که معیار‌های مادی‌گرایانه پایین‌تر و معیار‌های اجتماعی بالاتری داشتند، کسانی که معیار‌های اجتماعی پایین‌تر و معیار‌های مادی‌گرایانه بالاتری داشتند و کسانی که نسبت به هر ۲ عرصه کم‌اشتیاق یا بی‌اشتیاق بودند) نتایجی مشابه داشتند، اما میزان استرس در زندگی آن‌ها کمتر بود. بارز می‌گوید یافته‌های او با یافته‌های پژوهشگران دیگر نیز مطابقت دارد، یعنی تفاوت میزان رضایتمندی از زندگی در بین افرادی که بیشتر مادی‌گرا هستند و افرادی که کمتر مادی‌گرا هستند، تقریبا اندک است.
 
او می‌گوید: «چیز‌های مادی نه بد هستند نه خوب. آنچه می‌تواند مشکل‌ساز شود، نقش و موقعیتی است که این چیز‌ها در زندگی افراد می‌پذیرند. کلید موفقیت، یافتن نقطه تعادل است؛ اینکه بدانید چیز‌هایی که دارید ارزشمندند، اما نه به بهای نادیده‌گرفتن آنچه واقعا حائز اهمیت است، یعنی خانواده، اجتماع و معنویت.»

 

افق‌های گسترده‌تر

دیگران، اما نظر متفاوتی دارند. آن‌ها می‌گویند حتی اگر برخی افراد مادی‌گرا بتوانند زندگی خود را بدون هیچ رنجی پشت سر بگذارند، به‌هرحال، مصرف‌گرایی هزینه‌های سنگینی برای ما دارد که ارزشش را دارد در آن‌ها تجدیدنظر کنیم.
 
دکتر کسر می‌گوید: «مادی‌گرایی عواقبی دارد که می‌تواند بر کیفیت زندگی انسان‌ها و گونه‌های دیگر تأثیرگذار باشد.»
به این منظور، او و بسیاری افراد دیگر در صدد مطالعه پیوند‌های بین معیار‌های مادی‌گرایانه و رویکرد ما نسبت به محیط زیست برآمده‌اند. آن‌ها قصد دارند به این مسئله بپردازند که مصرف‌گرایی چگونه و از چه طریقی بر روان جمعی ما تأثیر گذاشته است.
 
دکتر کنر معتقد است مصرف‌گرایی یکی از حوزه‌هایی است که در آن روان‌شناسی باید تمرکزش را از افراد و موارد بردارد و به بررسی تأثیرات گسترده‌تر پدیده‌ها بپردازد.
 
او می‌گوید: «مصرف‌گرایی سازمانی که ناشی از برنامه‌ریزی شرکت‌های بزرگ است، تأثیرات روان‌شناختی همه‌جانبه‌ای بر مردم و همچنین همه سیاره ما می‌گذارد. روان‌شناسی غالبا مشکلات اجتماعی را بیش‌ازاندازه خرد می‌کند و به سطح فردی می‌آورد. در این فرایند، معمولا قربانی به تقصیرکار تبدیل می‌شود. در این نمونه خاص، تقصیر مصرف‌گرایی را در وهله اول به دوش افراد گذاشته‌ایم و فرهنگ سازمانی و شرکتی بزرگی را که تا این حد به زندگی‌های ما هجوم آورده است، نادیده گرفته‌ایم.»
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.