آلن استراتون در مقالهای با اشاره به شیوه تدریس آثار شکسپیر در مدارس، درباره پیامدهای منفی تدریس ادبیات کهن به نوجوانان مینویسد. تحلیل و استدلال او شاید به طور مشخص برای ادبیات انگلیس و سنت نمایشنامه نویسی اش باشد، اما به شکلی دقیق درباره تدریس ادبیات کهن فارسی و به خصوص اثر گران سنگ فردوسی، شاهنامه، در ایران نیز کاربرد دارد.
عاطفه همایونی | شهرآرانیوز - آلن استراتون، نویسنده، معلم و شکسپیرشناس انگلیسی، در مقالهای با اشاره به شیوه تدریس آثار شکسپیر در مدارس، درباره پیامدهای منفی تدریس ادبیات کهن به نوجوانان مینویسد. تحلیل و استدلال او شاید به طور مشخص برای ادبیات انگلیس و سنت نمایشنامه نویسی اش باشد، اما به شکلی دقیق درباره تدریس ادبیات کهن فارسی و به خصوص اثر گران سنگ فردوسی، شاهنامه، در ایران نیز کاربرد دارد. شاهنامه پژوهی در دوران دبیرستان یا دانشگاه بدون درنظر گرفتن ظرفیتهای نمایشی این اثر، به یک روش خشک که بیش از حد بر زبان و صنایع ادبی و فخامت ادبیاتش تمرکز دارد، تبدیل شده است.
من به عنوان یکی از طرفداران مادام العمر شکسپیر صحبت میکنم؛ کسی که تا قبل از دوازده سالگی، «داستانهای شکسپیر»، گردآوری چارلز و مری لمب (۱۸۰۷) را میلیونها بار خوانده و بازخوانی کرده است، بنابراین من نمیگویم که شکسپیر باید به طور کامل کنار گذاشته شود. آثار این نویسنده و شاعر بزرگ، یک چهارم تا یک سوم دوره ادبیات انگلیسی در هر مقطع از دبیرستان را به خود اختصاص داده است، تاحدی که این فکر به ذهن آدم میرسد که هیچ نمایشنامه نویس -و حتی نویسنده - بزرگ دیگری غیر از او وجود نداشته است.
این واقعیت، عواقبی جدی برای آنچه باید عملکرد اصلی مطالعات ادبیات در دوران دبیرستان باشد، به همراه دارد؛ ایجاد شور و عشق برای مطالعه که یک عمر دوام داشته باشد. تحقق این امر درواقع زمانی غیرممکن میشود که ارتباط اصلی جوانان با ادبیات از دریچه نگاه فردی از قرن پانزدهم باشد که با یک قلم پر ادبیاتی را مینگاشت که تقریبا برای انگلیسی زبانان، همچون یک زبان دوم است و قضیه وقتی بدتر میشود که معلمانی آن را تدریس کنند که با تئاتر آشنایی نداشته باشند و نتوانند این آثار را از صفحه به صحنه، جایی که واقعا میدرخشند، بیاورند.
آثار شکسپیر از سال ۱۸۷۰ در دبیرستانها تدریس میشود. زبان او آن زمان هم به ترجمه احتیاج داشت، اما حداقل جوانان دوران ویکتوریایی به جملات طولانی عادت داشتند. همچنین آنها آن چنان در انجیل و ادبیات یونانی و رومی غرق بودند که درک کنایات شکسپیر برایشان آسان مینمود، حتی در دوران تحصیل من نیز این مزیت وجود داشت که افسانهها و اسطورهها در مدارس تدریس میشد.
اما برای دانش آموزان امروزی، آثار شکسپیر با هدف «تجزیه و تحلیل» ادبی استفاده میشود. این بدان معنی است که آنها باید استعارهها و تشبیهات را پیدا کنند. این کار درواقع بیشتر شبیه به این است که برای دلیل پرواز مگس ها، بالهای آنها را بیرون بکشند و مطالعه کنند. بی تردید یادگیری اصطلاحات و صنایع ادبی برای دانش آموزان، بسیار خوب است.
داشتن دانش عمومی مفید است و همچنین به ارتباط ایدهها از منابع مختلف کمک میکند، با این حال حقیقت این است که اصطلاحات در یک حوزه موضوعی خاص، فقط برای افرادی است که با آن حوزه سروکار دارند. من میتوانم یک ماشین را برانم، اما هرگز نمیتوانم قوانین فیزیکیای را که منجر به حرکت آن میشوند، به خاطر بسپارم. علاوه بر این، نمادها و صنایع بدیع نه دلیل وجود ادبیات هستند و نه دلیل نویسندگان برای نوشتن. آنچه اهمیت دارد، شخصیت و داستان و بحثی است که درباره آنها شکل میگیرد. از این منظر، مطالعه آثار شکسپیر برای اهداف ادبیاتی، مناسب نیست. آنها یک بار اضافی اند.
برای تجزیه و تحلیل ادبیات شکسپیر، بهتر است یکی از غزلهای او (به عنوان مثال غزل هجدهم: «آیا میتوانم تو را با یک روز تابستانی مقایسه کنم؟») تدریس شود. علاوه بر این، من ترجیح میدهم نمایشنامههای مهم شکسپیر برای مطالعه، درقالب نمایش ارائه شوند. پس از آن، دانش آموزان میتوانند متن چند صحنه اصلی را بررسی کنند و ادبیات نوشتاری را با آنچه مشاهده کرده اند، مقایسه کنند. این کار به آنها میآموزد که چگونه تخیل میتواند درقالب دیالوگ درآید. بهتر است از آنها خواسته شود که چند صحنه را برای سرگرمی اجرا کنند. اجرای دیالوگها با صدای خودشان، از غریب بودن متن کم میکند. از آن به بعد، بحث درمورد موضوعات مهم -افراد و انتخاب هایشان- آسان میشود. این تجربهای است که آنها میتوانند به خوبی به خاطر بسپارند.
در بیشتر سیستمهای آموزشی، شکسپیر اولین و تنها تجربه درام است. آیا عجیب است که هیچ کس خارج از سالنهای تئاتر، نمایشنامه نمیخواند؟ باز کردن فضا در کلاسهای ادبیات انگلیسی باعث میشود که شکسپیر در متن نمایشنامهها و نمایشنامه نویسان دیگر دیده شود. این امر برای درک چگونگی تغییر اشکال ادبی در دوران مختلف بسیار اهمیت دارد. استفاده از آثار نویسندگان دیگر، دانش آموزان را قادر میسازد تا به طیف گسترده تری از موضوعات و داستانها که ارتباط مستقیم تری با زندگی آنها دارد، دسترسی پیدا کنند. تخیل شکسپیر ممکن است بی نظیر باشد، اما آثار او صدای همه افراد جامعه نیست.
گستره ادبیات انگلیسی چنان وسیع است که حتی در یک دوره چهارساله دانشگاهی نیز به سختی میتوان بخشی از آن را پوشش داد. ما باید بر روی کتابهایی تمرکز کنیم که عشق بچهها به کلام نوشتاری را تقویت میکند. شکسپیر شاید بهترین نویسنده انگلیسی زبان باشد، اما آنچه مدارس به نام او انجام میدهند، یک خیانت بزرگ به ادبیات است.
منبع: مجله لاین