سریالهای ویژه ماه رمضان امسال، رکورد انتقادها را حتی نسبت به همتایان دو سه سال اخیر خود شکسته اند؛ سریالهایی که هرکدام در حوزه خودشان میتوانند بدترین باشند.
محمدناصر حق خواه | شهرآرانیوز - سریال سازی در ماه رمضان، سنتی قدیمی در تلویزیون است. هرسال ترکیبی از سریالها با موضوعات ماورایی، اخلاقی، اجتماعی و البته طنز، ساعات پس از افطار مردم را پر میکنند. سریالهایی که تا همین چند سال پیش جزو جریان سازان اصلی تلویزیون ما بودند. از کمدیهای ماندگار عطاران مانند «خانه به دوش» و «متهم گریخت» و «بزنگاه» گرفته تا سریالهای ماورایی با موضوعات دینی مثل «اغما»، «او یک فرشته بود» و «کمکم کن». آثاری که بازپخش آنها پس از یک دهه، تماشاچیان بیشتری را درمقایسه با سریالهای جدید، پای تلویزیون میکشاند. اما سریالهای ویژه ماه رمضان امسال، رکورد انتقادها را حتی نسبت به همتایان دو سه سال اخیر خود شکسته اند؛ سریالهایی که هرکدام در حوزه خودشان میتوانند بدترین باشند.
نبودنها
اولین حاشیه تلویزیون و سریالهای ماه رمضانی اش، نرسیدن سریال
«رعد و برق» بهروز افخمی به پخش در ماه رمضان بود. سریالی که چندین ماه است با حاشیههای فراوان درحال ساخت است و همه میدانستند که قرار است ماه رمضان امسال به آنتن برسد، اما ماجرا طور دیگری پیش رفت تا ترکیب سریالهای تلویزیون در ماه رمضان امسال، به ترتیب در سه شبکه اصلی،
«احضار»، «بچه مهندس» و «یاور» باشد. سریالهایی که پر از نبودن اند. نبودنهایی که به تفصیل در ادامه مطلب شرح داده خواهد شد، اما تیتر این نبودنها را اگر بخواهید بدانید، از این قرار است: نبودن تیم قوی و حرفه ای، نبودن بازیگران شناخته شده و کاربلد، نبودن خلاقیت و ایدههای جدید و نبودن زمان و بودجه کافی که در پلان به پلان این سریالها مشهود است.
مشکل بزرگی که این نبودنها و کم بودنها را به وجود آورده است، پول است. همین چند روز پیش مهران مهام که یکی از تهیه کنندگان باسابقه تلویزیون است، در مصاحبهای از سختشدن سریال سازی در تلویزیون و کوچ هنرمندان به شبکه نمایش خانگی گفته بود، زیرا به گفته او، میانگین یک دقیقه سریال سازی در تلویزیون ۱۴ میلیون و در شبکه نمایش خانگی ۳۰ میلیون تومان است، بنابراین حرف اول خیلیها قبل از کار و کیفیت اثر، بحث پول است. اما مشکلات سریالهای امسال علاو ه بر بودجه کم که باعث حضور کم تعداد ستارهها میشود، چیزهای دیگری است که به ترتیب به آنها اشاره میکنیم.
اثر هنری؟
درست است که پول، رکن مهمی در ساخت یک سریال است، اما اثر هنری را فقط پول نمیسازد. خلاقیت و عمق فکری و فرم هم مهم است. اگر در سریال احضار، امکان نداشته است که بازیگران درجه یک به کار گرفته شوند، دیالوگ نویسی هم نمیشده است بهتر باشد؟ اگر امکان پرداختن به جلوههای ویژه در این سریال که یک سریال ماورایی است، نبوده است، موسیقی و فضاسازی و نور و صحنه و پیچ وخم داستان هم نمیتوانست به ایجاد حس ترس و تعلیق کمک کند، تاجایی که یکی از کاربران در توئیتر نوشته بود: «دختر کوچکم هر چند دقیقه از من میپرسد من که نمیترسم، پس چرا میگن بچهها نباید این سریال رو ببینن؟» کاربری هم درباره رده بندی سریال نوشته بود: «کاش حداقل یک زیرنویس دائمی رده بندی سنی اون پایین میگذاشتن؛ هرچند زیاد فرقی هم نداشت...». البته کاربرانی در جواب او گفته بودند که سریال رده بندی منفی ۱۴ سال دارد و این موضوع چندین بار در طول سریال هشدار داده میشود.
این نبود خلاقیت، در سریال «بچه مهندس ۴ » هم خود را با روایت کند و کم اتفاق و تکراری، با دوربینی ایستا و کم تحرک و ریتمی خسته کننده و البته مضامینی تکراری نشان میدهد. از همین روزها و قسمتهای اول معلوم است که سریال، کشش یک ماه طول کشیدن را ندارد. هرچند باتوجه به کیفیت دو سریال دیگر و موفقیت بچه مهندس ۳، احتمالا بیشترین رضایت مردمی را همین داستان زندگی آقای جواد جوادی و دوستانش در سریال بچه مهندس ۴ جلب کند.
اما کار در سریال یاور از نبود خلاقیت گذشته است؛ مشکل، تکرار عجیب وغریب و باورنکردنی همه چیز در این سریال است. همه چیز یعنی همه چیز!
تکرار
کاربری در توئیتر نوشته بود: «داریوش ارجمند یک بار مالک اشتر بازی کرد؛ تا چند سال توی همه سریالها مالک اشتر بود. یه بار هم چند سال پیش حشمت فردوس بازی کرد؛ حالا تا ۱۰ سال میخواد حشمت فردوس باشه!»
این شاید بهترین و کوتاهترین توصیف از سریال یاور باشد. سریالی که نه تنها در آن داریوش ارجمند همان حشمت فردوس را این بار در قامت فردی که چلوکبابی دارد بازی میکند، بلکه سعید مطلبی به عنوان نویسنده بازهم سراغ ادبیات مردسالارانه و کوچه بازاری رفته و تکیه کلام «افتاد» و مردی که به دنبال نوه پسر است.
فضای کلی سریال نیز همچنان در خیلی مواقع ضدزن و پدرسالارانه است با دغدغههای کهنه و کلیشهای رفیق بازی و «مردونگی»، اما از خود سریال گذشته، تیتراژ یاور نیز با انتقادهای زیادی روبه رو شده است. بهمن بابازاده، خبرنگار حوزه موسیقی، در این باره نوشته است: «سالها بهترین آثار خوانندگان، سریالهای ماه رمضان بود. دو سال است تیتراژهای این ماه هم به فنا رفته و فیکها (تقلبی) جای اصلیها را گرفته اند. این شما و این سریال یاور، یک کپی برابر اصلی چاووشی-سرلک.»
به هرحال چیزی که معلوم است، سریال سازی در تلویزیون چه به دلیل مشکلات مالی و چه به دلیل ته کشیدن خلاقیت نویسندگان و کارگردانان و بازیگران کهنه کار، نه مردم را جلب و جذب میکند، نه جریانی در سریال سازی تلویزیونی راه میاندازد. قطعا هوایی تازه لازم است.
بیشتر بخوانید: