ریحانه صادقی | شهرآرانیوز؛ ساعت ۴:۰۵ عصر سهشنبه، ۱۴ آگوست ۱۹۴۵ بود که رئیسجمهور هری استرومن، اعلامیه رسمی تسلیم ژاپن را دریافت کرد و جنگ جهانی دوم به پایان رسید. غروب همان روز، ترومن به گزارشگران گفت: «من این پاسخ را بهمعنای پذیرش کامل اعلامیه پوتسدام تلقی میکنم که بیانگر تسلیم بیچونوچرای ژاپن است.» این خبر موجی از شادی در کشور گسترد، اما هزینهای که برای این پیروزی پرداخته شد، بسیار هنگفت بود. آمریکا ۴۰۵ هزار و ۷۹۹ کشته داد و ۶۷۰ هزار و ۸۶۴ زخمی داشت، اما در مقیاس جهانی، خسارت واردشده حتی بزرگتر هم بود؛ ۷۲ میلیون کشته که ۴۷ میلیون از آنها شهروندان معمولی و غیرنظامی بودند. پایاندادن به کشتار با کشتار بیشتر همراه بود، آنهم در مقیاسی و بهروشی که پیش از این هرگز دیده نشده بود. اول هیروشیما و ۳ روز بعد ناکازاکی. جهان پس از این اتفاق دیگر هرگز نمیتوانست مثل قبل باشد.
داستان پسر کوچک و مرد چاق (بمبهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی) داستان تازهای نیست. این ۲ نام مدتهاست که در ژرفای ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه جهان حک شده است. رویهمرفته، این ۲ بمب اتم به مرگ ۲۲۰ هزار نفر منجر شدند و پایانی بهواقع هولناک بر جنگی خونین نهادند. در ۷۶ سالی که از آن زمان گذشته، یکی از مناقشهبرانگیزترین سؤالهایی که همواره دراینزمینه مطرح بوده این است که چرا بمب دوم نیز منفجر شد؟ آیا این حجم مرگ و نابودی برای پایاندادن به جنگ جهانی دوم واقعا ضروری بود؟
نظر دولت وقت آمریکا دراینباره مشخص است؛ بله! چند روز پیش از این رخداد فقط ۱۶ ساعت پس از اینکه بمبافکن B-۲۹ انولاگری جهان را در شوک انفجار اولین بمب اتم، «پسر کوچک»، بر شهر هیروشیما فرو برد، کاخ سفید بیانیهای از جانب رئیسجمهور ترومن منتشر کرد. در این بیانیه، علاوه بر ارائه توضیحی درباره پروژه فوقسری تحقیقاتی اتمی موسوم به «پروژه منهتن»، ترومن اعلام کرد در صورت پذیرفتهنشدن شرایط تسلیم کامل و بیچونوچرا در برابر آمریکا، یعنی اعلامیه پوتسدام که رهبران متحدین آماده کرده بودند، از جانب ژاپن این کشور میباید «منتظر بارانی از ویرانی از هوا باشد که مانندش هرگز بر این سیاره دیده نشده است».
در سال ۱۹۴۷ وزیر جنگ ایالات متحده، هنری استیمسوندر، در مصاحبه با مجله هارپر گفت تا ژوئیه ۱۹۴۵ هیچ نشانی از «تضعیف عزم دولت ژاپن برای مبارزه و پذیرش تسلیم کامل دیده نمیشد». همین امر سبب شد ترومن و سایر اعضای دولتش استفاده از بمب اتم با نیت هرچه زودتر پایاندادن به جنگ در اقیانوس آرام را برای پیشگیری از تهاجم نظامی ایالات متحده به ژاپن و حفظ جان صدها هزار آمریکایی ضروری تلقی کنند.
در مقابل، بسیاری از مقامات نظامی و دولتی آمریکا علنا اعلام کردهاند که این ۲ بمباران ضرورت نظامی نداشتهاند. وزیر امور خارجه وقت آمریکا، جیمز افبیرنز، در ۲۹ آگوست ۱۹۴۵ گفت رهبران ژاپن حتی پیش از بمباران هیروشیما هم میدانستند که شکست خوردهاند. او بهسراغ مقامات شوروی هم رفته بود تا ببیند آیا آنها حاضر به میانجیگری در مذاکرات احتمالی صلح خواهند بود یا نه. حتی ژنرال جنگطلب آمریکایی، کرتیس لهمی، نیز در سپتامبر ۱۹۴۵ به مطبوعات گفت که «بمب اتم هیچ ارتباطی با پایان جنگ نداشت».
از نظر بسیاری تاریخنگاران، هدف اصلی ایالات متحده از پرتاب یک بمب پلوتونیومی بر سر ناکازاکی این بود که قدرت جنگافزارهای اتمیاش را به رخ بکشد و از استیلای ملتش در هرم قدرت جهانی مطمئن شود. برخی دیگر نیز بر این باورند که این ۲ بمباران فقط آزمایشهای نظامی بودهاند تا مشخص شود کارایی ۲ بمب اتمی که در پروژه منهتن تولید شده بودند، چقدر است. دریاسالار ویلیام هالزی، فرمانده ناوگان سوم نیروی دریایی ایالات متحده، در سال ۱۹۴۶ درباره اولین بمب گفت این بمباران «یک آزمایش غیرضروری بود …[دانشمندان]این اسباببازی را داشتند و میخواستند امتحانش کنند، برای همین در آنجا منفجرش کردند».
آیا ایالات متحده اصلا حق استفاده از بمب اتم را داشته است یا نه؟ آیا پرتاب بمب دوم برای اجبار ژاپن به تسلیم واقعا ضرورت داشت؟ شاید هرگز نتوانیم حقیقت را دراینباره بفهمیم؛ اما بیشک این کشتار نیز مانند همه موارد مشابه به قضاوت تاریخ گذاشته میشود.
منبع: هیستوری