دوره قاجار را باید دوره انحطاط مقتلنویسی دانست. در این دوره از حیث کمیت، متون بسیار زیادی تولید شده است، اما از حیث کیفیت میتوان گفت که برخلاف رشد کمی، شاهد افت کیفی متون در دوره قاجار هستیم. البته به این نکته باید بهصورت نسبی نگاه شود، زیرا در این دوره آثار قابل دفاع و ارزشمندی مانند «فیضالدموع» نوشته بدایعنگار تهرانی و «قمقام زخار و صمصام بتار» نوشته فرهادمیرزا قاجار نیز نوشته شده است.
بیشتر مقاتل پرشمار دوره قاجار از منابع معتبر فاصله گرفتند و بیش از آنکه دغدغه گزارش تاریخ داشته باشند، در پی آن بودند که متنی برای روضهخوانی فراهم آورند. از این رو، عاشورا را از زاویه اندوه و مصیبت دیدهاند، چنانکه از اسامی این مقاتل هم هویداست که مفاهیم کلیدی آنها حزن و گریه و اشک و مصیبت است: «امواجالبکاء»، «بحرالبکاء فی مصائب المعصومین النجباء»، «بحرالحزن»، «طریقالبکاء»، «طوفانالبکاء»، «محیطالبکاء» و ... در برخی مقاتل این دوره مانند «اسرارالشهادة» از فاضل دربندی و «تذکرةالشهداء» از ملاحبیبا... شریفکاشانی، گزافهگویی، اخبار عجیبوغریب و آمار غیرقابلپذیرش بهچشم میخورد.
در واکنش به وضعیت مقاتل دوره قاجار، کتاب انتقادی «لؤلؤ و مرجان» اثر محدث نوری پدید آمد. در ادامه، شیخ عباس قمی تلاش کرد در کتابهای «منتهیالآمال» و «نفسالمهموم» با اتکا به منابع متقدم، تصویری دقیقتر از واقعه عاشورا ارائه دهد. بحث تحریفات عاشورا از کتاب «حماسه حسینی» استاد مرتضی مطهری نیز در ادامه همین جریان میگنجد.
در این یادداشت به معرفی کتاب «مخزنالبکاء» بهعنوان یکی از نمایندههای گفتمان غالب مقاتل عصر قاجار و مؤلف آن میپردازیم. این کتاب را انتشارات طوبای محبت در سال ۱۳۹۴ با تحقیق مجتبی خورشیدی در بیش از هزار صفحه منتشر کرده است. مؤلف این مقتل حاجملامحمدصالح برغانیقزوینی (۱۱۷۴ – ۱۲۷۱ قمری) است.
وی برادر شیخمحمدتقی برغانی (مقتول ۱۲۶۳ قمری) مشهور به «شهید ثالث» است و نوادگانش در قزوین تا امروز به «صالحی» شهرت دارند. از جمله آنان میتوان به دکتر علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی و وزیر پیشین امور خارجه اشاره کرد. محمدصالح برغانی نزد استادان نامداری، چون میرزای قمی، شیخجعفر کاشفالغطاء، وحید بهبهانی، سیدعلی طباطبایی و سیدمجاهد تحصیل کرد و از برخی از آنان و از شمار زیادی از علمای زمانش موفق به دریافت اجازه شد.
او در زمان فتحعلیشاه قاجار به عراق تبعید شد، اما با وساطت استادش شیخجعفر کاشفالغطاء به ایران بازگشت و در قزوین ساکن شد و مدرسه صالحیه را در این شهر تأسیس کرد. ملامحمدصالح برغانیقزوینی بیش از ۳۰۰ کتاب و رساله و حاشیه در شاخههای گوناگون علوم اسلامی نوشته است.
بهگفته شاگردش محمدبنسلیمانتنکابنی (درگذشته ۱۳۰۲ قمری) در کتاب «قصص العلما»، برغانی اهتمامی ویژه به یادکرد مصیبت امامحسین (ع) داشته و خود بسیار اهل گریه بر آن حضرت بوده و «نمیگذاشت کسی ذکر مصیبت از اخبار غیرمعتبره نماید.» البته این نوشته تنکابنی به این معنا نیست که «مخزنالبکاء» خالی از اخبار نامعتبر است و در نگارش آن به منابع ضعیف مراجعه نشده است، چنانکه در ادامه نشان خواهیم داد.
ملامحمدصالح علاوه بر کتاب مفصل «مخزنالبکاء» که بهفارسی در سال ۱۲۵۶ قمری نوشته شده، کتابی مفصل بهعربی بهنام «منبعالبکاء» داشته است. تنکابنی در معرفی این آثار مینویسد: «و در این کتاب [منبعالبکاء]نهایت دقت در تنقیح اخبار مصیبت کرده و روایات معتبره مذکور داشته و در آخر کتاب، بسیار از حکایات مبکیه و قصاید عربیه در مراثی ذکر نموده... و کتاب مخزن در اعتبار پستتر از کتاب معدنالبکاء است، بلکه معدنالبکاء در اخبار مصیبت، بهتر از سایر کتب است.»
البته گویا تنکابنی در معتبردانستن آثار عاشورایی قدری تسامح داشته است، زیرا در ادامه مینویسد: «منتخب شیخ طریحی و لهوف سیدبنطاووس و مثیرالاحزان ابننما... در نهایت اعتبارند.» برخلاف نوشته وی، اگر از ضعف برخی اخبار این دو کتاب بگذریم، کتاب «منتخب» طریحی نهفقط در نهایت اعتبار نیست، بلکه از ضعیفترین کتب عاشورایی است که آن را بهجهت نقل مطالب ساختگی، کذب و نامستند، از مهمترین منابع مکتوب تحریفات عاشورا دانستهاند.
در این مورد نکتهای را محمد صحتیسردرودی از استاد یوسفیغروی نقل کرده است که اساسا «المنتخب» طریحی کتابی نبوده که مؤلف در زمان اوج حیات علمی خود نوشته باشد، بلکه در جوانی مطالبی را در یک دفتر یادداشت جمعآوری میکرده است.
مؤلف مطالبی که در زمینه عاشورا بهنظرش جالب میآمده، ولو آن مطالب نامعتبر باشد، جمعآوری کرده است. حتی گفته شده است طریحی از اینکه این کتاب منتشر شده و بهدست دیگران افتاده، ناخشنود بوده و این را بهعنوان اثری از خودش که به او منتسب شود، نمیپذیرفته است، زیرا این کتاب فقط جمعآوری بوده و مؤلف قصد انتشار آن را نداشته است.
از مهمترین نقاط ضعف کتاب «مخزنالبکاء» اعتماد به منابعی ضعیف، چون «منتخب» طریحی و استنادات مکرر و متعدد به آن است و نیز اعتماد به منابع ضعیف دیگری، چون مقتل جعلی منسوب به ابومخنف و «دلائلالامامه» که از آن با عنوان مسند سیدهبتول یاد کرده است. بهعلاوه بهنظر میرسد برخی مطالب کتاب برگرفته از «روضةالشهداء» ملاحسین واعظکاشفی است.