قاسم زردکانلو | شهرآرانیوز؛ تصویر یکی از بازیهای ابومسلم و پیام که رمضان شکری و داوود اعظم از ابومسلم و احمد حامد و محمد چاهجویی از پیام مشاهده میشوند، یادآور بازیهای پرهیجان این ۲ تیم در دهه۷۰ است که حساسیتهای زیادی به همراه داشت.
به خاطر دارم ازیکطرف ابومسلم و طرفداران پرشوروشوقش با تعصب مشکیته و ازطرفدیگر سبز پیامیها و بچههای منطقه طبرسی، طلاب، پایینخیابان، دریادل و چهارراه مقدم با ویژگیهای محلی و بافت خاص خودش که رفاقت و تعصب و تسلیمنشدن و سختکوشی بازیکنان و تماشاگران خونگرم و یکپارچهاش را در خاطرم زنده میکند. در این عکس که تماشاگران ابومسلم روبهروی جایگاه مشاهده میشوند، ابومسلم میزبان بود و تیم جوان و بسیار خوبی داشت. عکس مربوط به سال۷۲ است که مربیگری تیم ابومسلم را آقای شجیع برعهده داشت. من هم پیام را مربیگری میکردم و یکیدوتا از بازیکنان پیام هم به ابومسلم کوچ کرده بودند و خطونشان هم میکشیدند.
انصافا هم تیم خوبی بودند و در مقابل تیم پیام از بازیکنان همطراز و هم سطح ابومسلم تشکیل شده بود. در آن سال پیام در لیگ ۲ کشور بود و ابومسلم در لیگ دستهسوم و این بازی نتیجه نهایی لیگ استان و قهرمان را مشخص میکرد. در دقیقه۸۸ بازی با یک ضدحمله و ارسال توپ از جناح چپ توسط محمد چاهجویی و شوت سرضرب و سرکش رضا صاحبی، دروازه ابومسلم باز شد و بازی به نفع پیام به پایان رسید و پیام، قهرمان استان و نماینده اول خراسان در لیگ کشور شد.
البته باید بگویم ابومسلم در این بازی حملات زیادی به دروازه پیام داشت؛ چون نیاز به پیروزی داشت و موقعیتهای زیادی هم به وجود آورد، اما استراتژی پیام بر اساس موقعیت جدول و بازیکنان، روی ضدحملات طراحی شده بود. دفاع چندلایه و نباختن در دستورکار ما بود؛ چون با مساوی هم پیام قهرمان میشد و شب قبل از مسابقه آنالیز کاملی از ابومسلم برای تکتک بازیکنان مشخص شده بود و کمی هم اتفاقات بازی به ما کمک کرد که این بازی ۱ بر ۰ به سود پیام خاتمه پیدا کند.
بازیهای زیادی بین این ۲ تیم در سالهای مختلف برگزار شد که مردم را به استادیوم پیر سعدآباد کشاند و نیروهای بومی، چه بازیکن، چه مدیر و چه مربی، روزهای قشنگی در دهه ۶۰و ۷۰ رقم زدند و فوتبال مشهد با تکیه بر استعدادهای خودش، حرف برای گفتن زیاد داشت. در چند بازی بین این ۲ تیم، پیام و در چند بازی ابومسلم برنده شد و یکیدو بازی هم با نتیجه مساوی به پایان رسید؛ اما با همه رقابت و کریهای زیاد، بازیکنان همیشه احترام و شأن همدیگر را حفظ میکردند. در همین بازی، من و آقای شجیع کاملا با رقابت سالم و به دور از حاشیه کار خودمان را انجام دادیم و دوستیها و رفاقت و حرمتها همیشه حفظ میشد. حتی تماشاگران هم رعایت میکردند و پس از بازی، بدون درگیری ورزشگاه را ترک میکردند.
بدونشک ابومسلم و پیام که هر دو تیمهای شایستهای بودند، اگر با حمایت مدیران صنعتی و سیاسی وقت روبهرو میشدند، نابود نمیشدند؛ حیف که چنین نشد و مدیران ارشد استانی در آن زمان زیاد به فوتبال توجه نداشتند و حمایتنکردن آنان باعث شد کار دست غریبهها بیفتد و هر ۲ تیم بهتدریج نابود شدند و افسوس و افسوس که عاشقان فوتبال خراسان در دلها ماندهاند و هنوز که هنوز است همه افسوس میخورند و میگویند حیف که ابومسلم و پیام از بین رفتند. یاد همه عاشقان و بازیکنان و مدیران و زحمتکشان این ۲ تیم که آسمانی شدند، به خیر و روحشان شاد. کاش روزی دوباره با پایهریزی اساسی، این ۲ تیم مردمی بار دیگر سر از خاک بلند کنند و فوتبال خراسان هویت خودش را مجدد به دست بیاورد و فوتبال ما دست اهلش بیفتد و در ست هدایت شود.
دهه۷۰ اوج دوران کریخوانی پیام و ابومسلم بود؛ دوتیمی که در این دهه روزگاری خوش داشتند و به نوبت نمایندگان خراسان در لیگ دستهاول کشور بودند. تقابل این ۲ تیم در رقابتهای لیگ استان که آن سالها با حرارت زیادی برگزار میشد، همیشه جذاب و حساس بود. آنچه در ادامه میخوانید، روایت یکی از همین بازیها به قلم قاسم زردکانلو است که خودش در آن بازی سرمربی پیام بود؛ مسابقهای که با گل زیبای دقیقه۸۸ رضا صاحبی به سود پیام و که باعث تولد شعار رضای۸۸ شد که تا سالها پیامیها با آن برای ابومسلمیها کری میخواندند.