صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

حکایت نامهربان چرم و چسب، در حرفه‌ کفاشی!

  • کد خبر: ۸۷۰۷۸
  • ۱۲ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۰
کفاش باسابقه محله امیرالمؤمنین (ع) دست از سری‌دوزی برداشته و به سفارشی دوزی روی آورده است.

سید محمد عطائی| شهرآرانیوز؛ کفش‌های مشکی و عسلی و قهوه‌ای با مدل‌های مختلف که در گوشه‌ای از مغازه روی قفسه آهنی گذاشته شده است، نخستین چیزی است که در کفاشی نقلی و جمع و جور حسین آقا جلب توجه می‌کند. کنج دیگر همین مغازه کوچک روی طبقه‌های فلزی انواع چرم رنگارنگ طبیعی را می‌توان دید. داخل تک و توک جعبه‌های ردیف‌شده روی زمین هم سفارش‌های مشتری‌هایی است که هنوز طالب کفش دست‌دوز با چرم طبیعی و باکیفیت هستند که به‌دلیل سادگی مدل و طبیعی‌بودن مواد اولیه هرگز از مد نمی‌افتند.

حسین آقا مثل همیشه پشت میز کارش نشسته و بادقت و مهارتی که در ۳۰ سال گذشته کسب کرده، مشغول کار است. هر چند بازار تولید کفش دست‌دوز از سکه افتاده است، اما اوستا کفاش محله امیرالمؤمنین (ع) حاضر نمی‌شود دست از این‌کار بکشد یا جنس بی‌کیفیت دست مردم بدهد. حرفه‌ای که اگر اوضاعش همین‌طور کج‌دارمریز پیش برود دیگر دوام نمی‌آورد و مثل خیلی شغل‌های دیگر زمین می‌خورد. فرصت کمی مانده و افراد معدودی هنوز در شغل او دست و پا می‌زنند و کار را به‌سختی پیش می‌برند. گفتگو با حسین جنتی، کفاش باسابقه محله که هوای مشتری‌ها را هم دارد، خواندنی است.

لحاف‌دوز بودیم و شدیم کفاش

مغازه کوچکش که کارگاه تولیدی او هم هست، در محله امیرالمؤمنین (ع) قرار دارد. تابلویی ساده بر سر درش نصب شده که نصف آن هم پشت درختی تنومند مخفی شده و پیداکردن آدرسش را سخت کرده است. وارد مغازه می‌شوم. خودش در عمق مغازه نشسته و رویه چرم‌ها را روی قالب می‌کشد و درنهایت آن‌ها را در کمدی می‌گذارد که شعله آتشی در آن قرار دارد. چرم روی قالب نشسته این‌گونه خشک می‌شود و فرم کفش را می‌گیرد. حسین جنتی متولد ۱۳۵۵ است. ۴۵ ساله، ولی با سابقه‌ای بیش از ۳۰ سال در شغلش. او ساکن محله امیرالمؤمنین (ع) است. پدرش هم ساکن همین محله بوده و هست، از آن زمان که اینجا روستایی به نام روح‌آباد بوده است. او درباره قدیم محله توضیح مختصری می‌دهد و از سر و شکل کوچه‌ها در آن‌زمان می‌گوید. پدرش مالدار (صاحب تعدادی گوسفند)، ولی در اصل تخصصش لحاف‌دوزی بوده است. ۳ خواهر و ۵ برادر هستند و حسین آقا می‌گوید که پسر‌ها همگی شغل پدر را صفر تا صد بلدند، ولی هیچ کدام آن را ادامه ندادند، پدر هم همین‌طور. از نظر او لحاف‌دوزی شغلی است تمام شده و دیگر ادامه دادن ندارد. قصه کفاشی او هم از همین‌جا آغاز می‌شود. سی و اندی سال پیش، برادر حسین آقا سراغ این شغل می‌رود و تولیدی کفشی سر خانه پدری باز می‌کند، تولیدی خانوادگی. حسین آقا هم این‌کار را بلد می‌شود و ادامه می‌دهد و به قول خودش: «شدیم کفاش».

زور چین هم به ما نمی‌رسد

حسین آقا تنها عضو خانواده پدری است که هنوز کفاشی می‌کند. بقیه برادر‌ها عطای این حرفه را به لقایش بخشیده‌اند. او همان اول از صنف و اتحادیه‌شان گله می‌کند که بسیار ضعیف عمل می‌کنند و هیچ حمایتی یا خدمتی ارائه نمی‌کنند: هیچ نظارتی بر کیفیت و نوع تولید کفش نمی‌شود. حتی خبر ندارند که کی، چی تولید می‌کند؟ هر کفشی نباید تولید شود، منظورم این است که کفش بی‌کیفیت نباید تولید شود. من ۳۰ سال است که کفاشم... حرفش ناقص می‌ماند، چون مشتری داخل مغازه می‌آید و کفش‌های ویترین کوچک را ورانداز می‌کند. حسین آقا هم می‌رود تا محصولات را به او معرفی کند.

به مشتری می‌گوید: کفش‌ها تمام چرم هستند، چرم گاوی و تولید خودمان. کیفیتشان تضمین شده است. بعد از مشتری می‌خواهد تا آدرس صفحه مغازه را در گوشی‌اش باز کند و هر مدلی را که تصویرش آنجا هست ببیند و انتخاب کند.
حسین آقا مشتری را راه می‌اندازد و سپس ادامه حرفش را می‌گوید: ۳۰ سال است که کفاشم، در این سال‌ها نه اتحادیه نه دولت‌ها هیچ کاری برای ما نکرده‌اند، اتحادیه هم هیچ حمایتی نکرده و نمی‌کند. حتی نمی‌تواند جلو تولید محصولات بی‌کیفیت را بگیرد. باید نظارت بیشتر شود تا تفاوت کیفیت کفش تولید شده در کارگاه‌های مختلف، خودش را نشان بدهد.

حسین آقا واردات کفش از کشور چین را هم مقصر وضعیت بازار نمی‌داند و می‌گوید: کار چرم مردانه شاید خیلی کم ضربه خورده باشد، ولی در کار‌های زنانه واردات زیاد است. حرف من این است که اگر نظارت درست باشد و کار‌های باکیفیت تولید شود، از طرفی مغازه‌دار نتواند تولیدکننده را بازی بدهد و پولش را بخورد و دیر بدهد، حتی چین هم قدرت رقابت با قیمت و کیفیت کالا‌های ساخت دست خودمان را ندارد. مشکل اصلی در صنف خودمان است.

تولید زیاد و کیفیت کم

منطقه ۵ و محدوده گلشهر مهاجرنشین است و از مشکلات و کمبود‌هایی رنج می‌برد. اما طبق گفته حسین آقا، مهاجران در نقطه عطف این حرفه نشسته‌اند. از قرار معلوم کارگاه‌های خانگی که بیشترشان مهاجرند با کمک اعضای خانواده راندمان تولید را بالا برده‌اند، اما محصولاتشان غالبا کیفیت ندارد. حسین آقا همان‌طور که حرف می‌زند، چرم قهوه‌ای روشن را می‌کشد روی قالب و زیرش میخ می‌زند، باز آن طرف را می‌کشد و دوباره میخ می‌زند. بعد چند دقیقه چرم بی‌قواره ناگهان می‌شود خود کفش. کفشی که تنها کفی ندارد.

لبه‌های چرم را با دست و سرعت زیاد می‌گیرد و انگار کیک خامه‌ای برش می‌زند، می‌گوید: جنس ضعیف تولید می‌کنند و جنس ضعیف و ارزان را هم آدم ضعیف می‌خرد و ضرر می‌کند. نکته بعدی این است که مهاجران نه مالیات می‌دهند و نه جواز کسب می‌گیرند، در نهایت اجاره مغازه و کارگاه هم ندارند. بوده که خانمی آمده و کفش اصلا در پایش نمی‌مانده است، راه که می‌رفت کفش در می‌آمد. این را اهل فن می‌فهمند که آن کفش چقدر به لحاظ فنی ضعیف بوده که در پا نمی‌ماند. تولیدکننده فقط چیزی به اسم کفش تولید کرده و مغازه‌دار هم می‌خرد و می‌فروشد. ببینید چه ضرری به این حرفه می‌زند و جای نظارت و کیفیت چقدر خالی است.

حتی یک جفت هم به مغازه‌دار نمی‌فروشم

حسین آقا که تاکنون در این شغل دوام آورده است، پیش از این در طلاب کارگاهی بزرگ با بیش از ۱۰ کارگر داشته است، اما جمع می‌کند و به محله امیرالمؤمنین (ع) می‌آید، محله‌ای قدیمی. اینجا اجاره‌اش کم است و صفر تا صد کار هم از دست خودش برمی‌آید برای همین به مشتری محلی‌اش قانع است. او کارگاه بزرگی داشته، اما کاسب‌های بازار با چک و چک‌بازی تولیدی‌اش را زمین زدند. به قول خودش خیلی از کاسب‌ها از بانک‌های مختلف چک‌های رنگارنگ داشتند و بیشترشان برگشت می‌خورده است.

بعد حسین آقا باید می‌دویده تا بتواند بخشی از پول را زنده کند. او می‌گوید: خوشبختانه الان بعد سال‌های سال مشکل چک حل شده، اما در دوره کارگاه‌داری من کاسب‌ها چک‌های مدت‌دار می‌دادند و همه‌شان هم که برگشت می‌خورد، باز آب از آب تکان نمی‌خورد و این تولیدکننده بود که باید می‌دوید. او چند سالی است که سبک کاری‌اش را عوض کرده و کفش‌های تولیدشده‌اش را مستقیم دست مشتری می‌دهد. حتی حاضر نیست یک جفت کفش به مغازه‌دار بفروشد و هیچ جوری هم غیرنقدی کار نمی‌کند. از لحن گفتار و تُن صدایش معلوم است که آن دوره به علت بدحسابی کسبه فروشنده کفش، خیلی سختی کشیده و مجبور شده کارگاهش را جمع کند پس دوباره حاضر نیست در آن وادی بیفتد.

تولیدکننده باکیفیت و قدیمی حذف شد!

شغل تولیدی کفاشی سرمایه خیلی زیادی می‌خواهد و در نظر بگیریم کفش چرم طبیعی مثلا ۳۰۰ هزار تومان است و طبق گفته حسین آقا یک کارگاه باید حداقل ۱۵ تا ۲۰ کفش در روز تولید کند که خرج و دخل کارگر و صاحب کارگاه با هم بخواند. خب می‌شود روزی ۵ تا ۶ میلیون تومان. او می‌گوید: حالا حساب کنید اگر قرار باشد مغازه‌دار چک ۶ ماهه بدهد، یعنی منِ تولیدکننده باید ۶ ماه روزی ۶ میلیون تومان از جیبم بگذارم تا سود کار دستم برسد تازه اگر چکش نقد شود.

آن‌زمان که تولیدی داشتم می‌رفتم دم مغازه فروشنده و طرف به من می‌گفت به فلانی چک یک‌ساله و به فلانی ۲ ساله داده‌ام. یعتی طرف ۲ سال بعد پول امروز را می‌گرفت، ولی باید مواد اولیه را نقد می‌خرید. نتیجه این شد که تعداد زیادی از کاسب‌ها کارگاه‌ها را جمع کردند یا ورشکست شدند.

حالا همه این‌ها به کنار، مشکل دیگر سر قیمت تمام شده بود. من کفش تولید می‌کردم و پول اجاره کارگاه، حقوق کارگر، جواز کسب و مالیات می‌دادم، اما تولیدکننده مهاجر در خانه‌اش تولید می‌کرد، کار ضعیف (کم‌کیفیت) و کفش تولیدی‌اش را ارزان‌تر از ما می‌فروخت آن هم با مدت طولانی. اصلا راحتتان کنم، شرایط به سمت حذف تولیدکننده‌های باکیفیت و قدیمی پیش رفت و همان هم شد.

شرط موفقیت این‌کار، خلاقیت است

مغازه کوچکی دارد، ولی خودش را جزو تولیدکنندگان سری‌دوزی کفش دسته‌بندی نمی‌کند، می‌گوید: برای یک کارگاه حداقل ۳۰ متر فضا نیاز است و من الان فقط سفارشی‌دوز هستم. تولید زیاد در کارگاه بزرگ با کارگر‌های فراوان درآمد دارد، ولی طرف باید دنبال پولش بدود و من دیگر حوصله‌اش را ندارم. درباره زمانی که نیاز است کسی در ساخت کفش اوستا شود می‌پرسم، می‌گوید: تولید کفش یک تخصص نیست و چند بخش دارد که یادگیری هر قسمت یک تا ۲ سال زمان می‌برد. مثلا یکی مدل‌گیری می‌کند، برش‌کاری چرم، یکی دیگر فقط لبه‌های چرم روی رویه کفش را می‌دوزد، دیگری فقط کفی می‌اندازد و....

صفر تا صد کفش را خودش انجام می‌دهد و به همین علت هم می‌تواند تنهایی کار کند، حسین آقا می‌گوید: من خیلی‌ها را می‌شناسم که، چون نمی‌توانستند تنهایی کفش بدوزند از این شغل رفتند. مثلا اگر من بلد نبودم فلان بخش را انجام بدهم باید یک اوستای ماهر آن بخش را می‌آوردم و حقوق می‌دادم، بنابراین باید بیشتر تولید می‌کردم و دوباره قصه کارگاه‌داری پیش می‌رفت. حسین آقا شرط این‌کار را خلاقیت می‌داند و بدون وجود خلاقیت تولید را غیرممکن می‌داند.

او می‌گوید: اگر نتوانی کارت را خلاقانه پیش ببری، مسلما نمی‌توانی حتی تولیدکننده سری‌دوز باشی چه برسد به سفارشی‌دوزی. شرط اول این‌کار این است که مغزت کار کند و بتوانی هر کاری روی طرح و مدل کفش انجام بدهی. جدا از این باید کار را زود یاد بگیری، یعنی با نگاه کردن به یک مدل و طرز کار اوستا، خودت آن را تولید کنی.

فقط کفش نظامی بود و قیصری

اطراف مغازه دستگاه‌ها و ابزار زیادی هست. دستگاه‌های پرس، چرخ چرم، لویس (لبه‌های چرم را نازک می‌کند)، قالب و دستگاه سمباده (رنگ روی چرم را برمی‌دارد تا چسب، چرم را به‌خوبی بگیرد) و ابزار‌های چکش و میخ‌کش، گاز (نوعی انبر)، قلاب و.... در گذر زمان کارشان خیلی ساده شده است. این را حسین آقا می‌گوید که خودش تمام و کمال و بدون تجهیزات هم می‌تواند کفش تولید کند.

او می‌گوید: گذشته‌ها تنوع مدل نداشتیم، کار سخت و کند پیش می‌رفت، اما با تجهیزات الان کار راحت شده است. قدیم فقط ۲ مدل کفش چرم مردانه بود، مدل کفش نظامی و مدل قیصری. نظامی کفش‌های چرم پهن بود و قیصری مدل چرم مردانه که نوک کفش‌ها تیز بود و پاشنه‌هایش کوچک.

حسین آقا درباره کفش‌های کارخانه‌ای و چرم صنعتی هم صحبت می‌کند و آن‌ها را بد نمی‌داند، می‌گوید: چرم و کفش صنعتی موردی ندارد و اگر جنسش خوب باشد مزایا و زیبایی خودش را دارد. تنها مشکل بر سر جنس کم‌کیفیت صنعتی است. کفش‌هایی که زرق و برق دارند، اما دوام نمی‌آورند. تولیدکننده‌های ارزان کار و سری‌دوز می‌روند رویه کار را متری ۳۰ هزار تومن می‌خرند درصورتی که رویه کار خوب از متری ۱۰۰ هزار تومان کمتر نیست.

چرم شتر را به جای گاو می‌فروشند

چرم‌ها به چرم گاوی، چرم بز و گوسفند و شتر تقسیم می‌شوند. حسین آقا تنها چرم مناسب رویه کفش را چرم گاوی می‌داند و می‌گوید: در معدود موارد چرم بز را برای رویه کفش‌های زنانه هم استفاده می‌کنند، ولی جدا از آن تنها چرم مناسب رویه کفش، چرم گاو است، چون استحکام دارد. چرم بز و گوسفند ضعیف و نازک است و فقط برای داخل کفش استفاده می‌شود. متأسفانه الان، چون چرم گاو گران شده است، چرم شتر وارد بازار کرده‌اند و به اسم چرم گاوی می‌فروشند. فرقش هم در استحکام است، اما متأسفانه کفاش‌های کهنه‌کار این ۲ مدل چرم را از هم تشخیص نمی‌دهند و فقط شاید خبره‌ها بفهمند. با چرم شتر پا بو می‌گیرد و عمر کفش هم کم است. چرم طبیعی، بی‌رنگ، سفید و خاکی است و طی فرایندی رنگ‌آمیزی می‌شود. رنگ‌ها از خارج وارد می‌شود و مدتی به همین علت کفاش‌ها دچار مشکل شده بودند.

حسین آقا می‌گوید: در مدتی به علت تحریم رنگ چرم از چین وارد می‌شد و دوامی هم نداشت. در مدت کوتاهی رویه چرم ترک ترک و پوسته پوسته می‌شد. الان دوباره رنگ چرم از کره جنوبی و آلمان می‌آید و کیفیتش هم دوباره خوب شده است. چرم را خودمان تولید می‌کنیم، ولی پتروشیمی ما آن‌قدر قوی و به‌روز نیست که رنگ چرم تولید کند.

می‌توانیم صادر کنیم اگر بخواهند

حسین آقا می‌گوید که شهرک چرم مشهد در جاده میامی و بسیار هم بزرگ است و کارخانه‌های چرم مشهد هم همانجاست. تهران و تبریز هم تولید می‌کنند. او می‌گوید: قدیم چرم تبریز حرف اول را می‌زد، اما الان نه. کارخانه‌های چرم مشهد کارگر‌های ماهری از تبریز آورده‌اند و همین جا چرم مرغوبی آماده می‌شود. تولیدکننده اصلی چرم در گذشته و حتی همین الان کشور ترکیه است.

تبریزی‌ها هم شاید چرم را از همان‌ها یاد گرفته باشند. در حال حاضر کفش‌های تولیدی ایران حتی بهتر از ترکیه است. صحبت پایانی حسین آقا درباره ارتباط با دیگر کشور‌ها و رونق صادرات است. او می‌گوید که کیفیت بسیاری از کفش‌های تولیدی ایران خیلی خوب است و ما باید با دنیا ارتباط داشته باشیم تا محصولاتمان را عرضه کنیم. مثالی هم می‌زند از کشور آلمان که گویا تولید کفش کمی دارد و به عنوان مثال می‌تواند مقصد بسیاری از تولیدات کفش ما باشد.

مغازه فروش مجازی خوبی دارد

او توانسته از فضای مجازی بهره زیادی ببرد. درباره صفحه مجازی مغازه و تبلیغاتش می‌پرسم، حسین آقا بومی محله است و به‌دلیل همین مشتری‌های خاص خودش را هم دارد. او می‌گوید: حدود ۵ سالی است که این مغازه را در این مکان باز کرده‌ام و دیگر شناخته شده‌ام.

در فضای مجازی هم مشتری خوبی دارم و راضی هستم. تقریبا ۹۰ درصد مشتری‌هایم وقتی می‌آیند یا صفحه ما را در فضای مجازی قبلا دیده‌اند یا همین جا آن را باز می‌کنند و انواع کفش‌ها را می‌بینند و سفارش می‌دهند. این عکس‌ها را نشان دیگران هم می‌دهند، از این طریق باز مشتری می‌آید.

قبلا آتش‌سوزی در کارگاه‌ها زیاد بود

خاطرم هست که گذشته‌ها کارگاه‌های تولید کفش زیاد آتش می‌گرفت. از حسین آقا می‌پرسم چرا؟ می‌گوید: همه چیز به صنعت چرم مربوط است. آن‌زمان مجبور بودند از چرم خام استفاده کنند و مثل الان رنگ و لعاب نداشت. الان کارخانه خودش رنگ می‌زند درصورتی که قدیم چرم در کارگاه‌ها رنگ‌آمیزی می‌شد. قدیم رنگ و تینر و واکس را باهم قاطی می‌کردیم و روی آتش می‌گذاشتیم تا داغ شود.

آن را روی کفش می‌زدیم و باید کفش را روی آتش می‌چرخاندیم تا رنگ به خوردش برود. با دست و لباس پررنگ و تینر و چسب، باید کنار آتش می‌نشستیم و احتمال آتش‌سوزی هم خیلی زیاد بود. همین الان هم یکی دوتا شعله همیشه روشن است و تینر و چسب هم در کارگاه وجود دارد.

کفش چرم؛ گران، اما با دوام

از حسین آقا می‌پرسم کفش چرم خوب باید چقدر دوام بیاورد، می‌گوید: حداقل ۲ سال، اگر خیلی بد پا (اصطلاحی به معنی کفش خراب کن) باشی باز هم باید یک سالی دوام بیاورد. یک سال که دیگر کف عمر کفش چرم است. کفش‌های تولیدی من معمولا ۴ تا ۵ سال دوام دارد. بی‌تعارف می‌گویم که حسین آقا شما خودت ساکن و کاسب محله حاشیه شهر هستی، کسی که پول کفش خوب و مرغوب را ندارد باید چه کند؟

می‌گوید: درست است، اما همان صحبت قدیمی است که می‌گفت من آن‌قدر ثروتمند نیستم که کفش ارزان بخرم، مسئله این است که کفش خوب چند سال کار می‌کند و به لحاظ اقتصادی هم مقرون به‌صرفه است. درصورتی که کفش‌های ارزان زود به زود خراب می‌شوند و دوباره باید خرید. جدا از این جنس صنعتی و مواد باعث می‌شود پا عرق کند و کفش بو بگیرد، در نهایت سلامتی خود فرد در خطر می‌افتد.

حسین آقا چرم صنعتی را بد نمی‌داند، اما در اصل فقط چرم طبیعی تولید می‌کند و خودش هم، همان را به پا دارد. او می‌گوید: چرم طبیعی فوایدی دارد که انکارناشدنی است، مثلا کسی که دیابت دارد بهتر است کفش چرم بپوشد که پایش عرق نکند و عفونت هم نگیرد. با کفش چرم پا همیشه خشک است. در نهایت بگویم که عمر کفش چرم بیشتر است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.