صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

معایب و مزایای حرفه صافکاری

  • کد خبر: ۹۰۵۱۲
  • ۰۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۰
کاسب محله امیرالمؤمنین (ع) می‌گوید: صافکاری که چکش‌زنی بلد نباشد، مشتری را می‌پراند.

حسین برادران فر|شهرآرانیوز؛ صدای چکش در فضای کوچک مغازه پیچیده است. چند دقیقه‌ای منتظر می‌مانم تا اوستا، کارش را تمام کند. خوردن چکش روی تنه فلزی خودرو، صدای محکمی دارد. با این‌کار کم‌کم فرورفتگی‌های خودرو از بین می‌رود و با خوردن رنگ روی آن، خودرو زیبایی اولیه‌اش را به دست می‌آورد. روح‌ا... صباغ ساکن محله امیرالمؤمنین (ع) در کودکی دانش‌آموز درس‌خوانی نبوده است. به اصرار پدر و مادرش برای شاگردی به مغازه صافکاری می‌رود و در مدت ۶ سال شاگردی با چم وخم این شغل آشنا می‌شود. حالا نزدیک به دو دهه است که در این حرفه مشغول به کار است و شاگرد دیروز، حالا خودش اوستا شده و شاگردانی دارد.

آسیب صافکاری به شنوایی

«چکش‌زنی مهم‌ترین بخش و اصل در شغل صافکاری است. هر چه مهارت بیشتری در چکش‌زنی داشته باشی، زیبایی و ظرافت کارت بیشتر خواهد بود.» صباغ در ادامه صحبتش می‌گوید: در هر قسمت از بدنه و شاسی خودرو فلز و آهن خاصی به‌کار رفته است. فلزی که در شاسی خودرو به کار رفته است با آهن گلگیر، درب و حتی کاپوت از لحاظ نرمی، سفتی و ضخامت فرق دارد. یک صافکارخوب با توجه به این فاکتور‌ها باید نحوه چکش‌زدنش را طوری تنظیم کند که باعث خرده‌شدن و فرسایش فلز آسیب‌دیده نشود. اگر ضربات محکم‌تر از حد معمول باشد فلز بریده می‌شود. اگر میزان ضربات ضعیف‌تر باشد، پستی و بلندی‌های روی فلز به‌خوبی صاف نشده و کج و معوجی‌های آن دیده می‌شود.

صدای چکش هنوز توی سرم می‌پیچد از این صافکار باتجربه که متولد ۱۳۶۰ است می‌پرسم چطور با این صدای یکنواخت و گوش‌خراش کنار می‌آید؟ در پاسخ می‌گوید: چکش‌زدن پشت سر هم اثرات نامطلوبی روی گوش و اعصاب دارد. اما چاره‌ای نیست و باید تحمل کرد. با استفاده از گوشی‌های ضدصدا تا حدودی می‌توان مضرات سروصدا را کم کرد. باوجوداین در طول سال‌ها گوش دچار سنگینی و حتی کم‌شنوایی خواهد شد.

شغلی با درآمد کافی تا عالی

شغل صافکاری درآمد مشخصی ندارد و به میزان خسارت خودرو و تعداد مشتری بستگی دارد. به همین دلیل یک صافکار می‌تواند ماهانه از یک درآمد معمولی تا درآمد‌های عالی داشته باشد.

صباغ می‌گوید: روزی ما بستگی به میزان تصادفات شهری و جاده‌ای دارد. متأسفانه با توجه به کیفیت پایین خودرو‌های داخلی و جاده‌ها و معابر، روزانه شاهد تصادفات زیادی هستیم. به‌ویژه خودرو‌های داخلی مثل پراید با کوچک‌ترین برخوردی مچاله می‌شوند. در صنف ما درآمد بیشتر مال کسانی است که بتوانند خودرو‌های تصادفی داغان‌تری را تعمیر کنند.
این صافکار ادامه می‌دهد: جمع‌کردن و صافکاری چنین خودرو‌هایی را هر صافکاری انجام نمی‌دهد، چون احتیاج به مهارت بسیار زیادی دارد. علاوه‌براین کاری بسیار حساس، طولانی و خسته‌کننده است. صافکاری یک خودرو تصادفی و مچاله‌شده بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون درآمد دارد، اما کاری سخت و زمان‌بر است.

رفتن به صافکاری همیشه هم به‌دلیل تصادف نیست این موضوع را از خودرویی که این اوستا مشغول کار روی آن است می‌فهمم: بعضی خودرو‌ها بیش از ۲۰ سال عمر دارند هر چه از عمر خودرو بیشتر بگذرد نیاز به رسیدگی بیشتری دارد. یکی از این رسیدگی‌ها مراجعه به صافکار برای رفع پوسیدگی‌هاست.

او در ادامه می‌گوید: برای راه‌اندازی یک مغازه صافکاری ۲۰۰ میلیون سرمایه لازم است. اما اگر مهارت نباشد مشتری فراری می‌شود. در کنار مهارت باانصاف هم که باشی مشتری‌های بیشتری خواهی داشت.

صافکاری به شیوه مدرن

اوستا مهم‌ترین وسیله کاری‌اش را «مشتی و قالب تنه» معرفی می‌کند و می‌گوید: این وسیله شامل یک قطعه فلز چکش‌مانند است. با زدن مشتی و قالب تنه روی محل‌هایی که دچار فرورفتگی و آسیب شده است ناهمواری‌های سطح خودرو به‌تدریج هموار و صاف می‌شود. نحوه استفاده از این وسیله قلق و مهارت خاصی دارد و هر چقدر استاد صافکار در زدن ضربه‌های مشتی و قالب تنه مهارت بیشتری داشته باشد صافکاری خودرو بهتر انجام خواهد شد. صافکاری یک خودرو با این وسیله سروصدای زیادی دارد و در درازمدت باعث آسیب به شنوایی خواهد شد. به همین دلیل در صافکاری‌های مدرن استفاده از مشتی و قالب تنه منسوخ شده است و به جای آن از دستگاه مکنده استفاده می‌شود. این دستگاه با عمل کشش، فرورفتگی و گودال‌های موجود بر بدنه خودرو را هموار و صاف می‌کند. البته، چون قیمت زیادی دارد هرکس نمی‌تواند آن را بخرد و استفاده کند.

خطایی که کردم، کتکی که خوردم

وقتی روح‌ا... نوجوانی بازیگوش بوده است اتفاقی برایش می‌افتد که با جزئیات برایمان تعریف می‌کند و از به خاطر آوردنش بلند بلند می‌خندد اوایل شاگردی خیلی دوست داشتم رانندگی یاد بگیرم. وقتی جوان‌تر‌ها را پشت فرمان خودرو می‌دیدم دلم قنج می‌رفت. با دقت به مدل رانندگی‌شان نگاه می‌کردم و فکر می‌کردم کار سختی نیست. گاهی در مغازه خودرو‌ها را جابه‌جا می‌کردم و همین باعث شد تاحدودی رانندگی را یاد بگیرم. یک روز که استادم برای ناهار به خانه رفته بود خودرو پژو داخل مغازه را برداشتم و بیرون زدم تا برای خودم تفریح کنم. هنوز چند کوچه دورنشده بودم که حواسم پرت شد و با دیواری تصادف کردم. جلوی خودرو داغان شده بود. برای این‌کار از استادم کتک مفصلی خوردم و هزینه تعمیر خودرو را هم از حقوقم پرداختم. این برایم درس عبرت شد که بفهمم خودرو مردم امانت است و نباید از آن استفاده کرد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.