مشهد در سال ۱۶۷۳ میلادی زلزلهای بزرگ با کشتهها و خرابیهای بسیار داشته است؛ آن قدر که گنبد و گلدستههای حرم حضرت رضا (ع) هم فروریخته است. این قبیل مطالعات تاریخی به ما میگویند گسلها در چه مناطقی فعال بوده اند و برای ما مهم هستند، چون این طور نیست که یک گسل یک بار فعالیتی کرده باشد و تمام.
اما این همه ماجرا نیست و نباید به اطلاعات زلزلههای تاریخی اکتفا کرد، چون به احتمال زیاد، ممکن است زلزلههایی داشته باشیم که در تاریخ مشابه نداشته است. مثل زلزله بم یا طبس که باعث شگفتی متخصصان شدند، چون این مناطق در تاریخِ زلزلهها نبوده اند و کسی نمیدانسته است آنجا گسل فعالی وجود دارد. از دیگر مواردی که باید مطالعه شود میزان تغییرشکل در پوسته ایران است.
بررسیها میگوید ریسک وقوع زلزله بزرگ در مشهد مانند تهران زیاد است و این اتفاق هر لحظه ممکن است رخ بدهد. به جز زلزله ۱۶۷۳ میلادی، چهار زمین لرزه بزرگ تاریخی دیگر هم در مشهد رخ داده است که بزرگی کمتر از هفت ریشتر داشته اند.
با قطعیت نمیتوان گفت، اما انتظار نداریم که در محدوده مشهد، زمین لرزهای به بزرگی هفت ریشتر به بالا داشته باشیم، هرچند که با وسعت کنونی بافت فرسوده در مشهد و استان، برای به بار آمدن خرابیهای گسترده نیازی هم به زلزلههایی با بزرگی هفت ریشتر نیست. تجربههایی که انگار برایمان کلیشه شده اند میگویند که خانههای روستایی ما با زلزلههای بیش از ۵.۵ ریشتر خراب میشوند.
ولی در محدودههای شهری، انتظار این است ساختمانهایی که اصولی و پس از سال ۸۰ ساخته شده اند، مقاومت لازم را در برابر زلزلههای پنج تا شش ریشتری داشته باشند. تعداد گسلهای داخل و اطراف مشهد در حالی هفت، هشت و بیشتر بیان میشود که اینها شاخههایی از گسلهای اصلی اند.
تا الان دو گسل فعالِ اصلی و مشخص شناسایی شده اند. یکی در جنوب مشهد به نام گسل سنگ بست-شاندیز و دیگری در شمال شهر به نام گسل کشف رود. گسل دیگری هم در جنوب مشهد هست که با مطالعات انجام شده در چند سال اخیر، توانسته ایم آن را کمی بشناسیم. هنوز با اطمینان نمیتوان گفت که یک گسل مستقل و جدید است یا شاخهای از گسل بزرگ سنگ بست-شاندیز.
از شناسایی گسلها مهم تر، تعیین حریم آن هاست. این حریمها تقریبی و بر اساس مطالعات جهانی هستند و برایشان عددهایی مثل سیصد تا پانصد متر بیان میشود. باید به صورت ویژه روی گسلهایی که از داخل شهر عبور میکنند مطالعه و از ساخت وسازهای جدید در حریم آنها جلوگیری کرد.
همچنان که بر اساس تصمیم کارگروه زمین لرزه استان و تأیید مرکز تحقیقات مسکن و شهرسازی بنا شده است شروع اعمال ممنوعیت برای ساخت وسازهای جدید در حریم تقریبی گسلهای مشهد، برای ساختمانهای دولتی و مراکز مهم مثل بیمارستانها باشد.
شاخههایی از گسلها در داخل شهر مشهد نیز وجود دارد که هنوز نمیدانیم فعال و لرزه زا هستند یا خیر. پاسخ به این سؤال، انجام مطالعات دقیق تری را میطلبد. در سطح کلی برای حریم مشهد، کمبود پژوهش نداریم، اما همه استان که مشهد نیست.
سال هاست که با اشاره به گسلها در شهرهای مهم استان مثل سبزوار، کاشمر، بردسکن، خواف و نیشابور میگوییم باید قبل از وقوع زلزله، گسلهای کمترشناخته شده شان را مطالعه و حریم هایشان را تعیین کنیم. در مشهد نیز باوجود مطالعات کلی انجام شده، وقتی میخواهیم کار اجرایی کنیم، مثلا برج بسازیم و پروژههای بزرگ تعریف کنیم، باید پژوهش هایمان را جزئی نگرانه کنیم. یک محقق دانشگاهی نمیتواند با هزینه شخصی اش، تجهیزات و نیروی انسانی موردنیاز را تأمین کند.
این کارها بودجه آن چنانی نمیخواهد. متأسفانه هم مردم و هم مسئولان به هشدارهای کارشناسان بی توجه اند. نمونه اش همین مسئله برداشت بی رویه آبهای زیرزمینی و فرونشست دشت مشهد که میتواند خسارتهای زلزله را مضاعف کند؛ گمانم نخستین نامهها به استانداری و هشدارها به دهه ۴۰ شمسی برمی گردد.
متخصصان در کارگروهها گفتند و توجهی نشد. هنوز هم راهکار هست. به نگاه درست مسئولان نیاز است و اینکه به توصیهها عمل کنند.
به عنوان کسی که حدود بیست سال در کارگروه زلزله استان حضور داشته ام میگویم که نگاه مسئولان به متخصصان همراه با اطمینان نیست. چشمشان بیشتر به تصمیمهای پایتخت است. در استان و مشهد متخصصان بسیار خوبی داریم که ارتباط اجرایی با آنها کمتر برقرار میشود. در کارگروهها شرکت میکنیم، توصیههایی میکنیم که مکتوب میشود، اما خروجی اش میشود هیچ. هرچند برخی مسئولان محدودیتهای اعتباری و بودجه را مانع عمل به این توصیهها میدانند، اما به زعم بنده قسمت فرهنگی و فهم درست از ماجرا خیلی مهمتر از بودجه است.