صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

حاج غلامرضا گلکاریان؛ پهلوان میان دار

  • کد خبر: ۱۱۹۷۴۱
  • ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۴
یادی از مرحوم حاج غلامرضا گلکاریان گرداننده هیئت «شاهزاده قاسم بن الحسن (ع)» در بالاخیابان

لیلا کوچک زاده | شهرآرانیوز؛ میان دار خوش نام هیئت «شاهزاده قاسم بن الحسن» در بالاخیابان، پهلوان غلامرضا گلکاریان. درشت اندام و سپیدموی و به رسم پهلوانان گذشته، کت و شلوارپوش. دارنده بازوبند پهلوانی کشور. هم به هیئت داری شهره و هم به کشتی گیری و از واقفان حسینیه و زائرسرای خراسانی‌ها در کربلا.

نزدیک به صدسال پیش در بالاخیابان و در کوچه یزدی آباد (توحید یک)، یکی از بزرگ‌ترین و پرطمطراق‌ترین هیئت‌های مشهد را به راه می‌اندازد و در همه سال و عمر خود، در حال عرض ارادت به ائمه اطهار و دستگیری از مردم باقی می‌ماند. در خاطرِ قدیمی‌های بالاخیابان، عظمت حرکت دسته جمعی هیئتش از میدان شهدا به سمت حرم مطهر در روز سوم عاشورا همچنان باقی مانده است.

ما در گفتگو با حاج محمد ژیان و سیدمهدی علیایی، از نوحه خوانان قدیمی مشهد، سیدمحمد عابدین دو، مدیر هیئت موسی بن جعفر (ع)، و رضا قاسمیان، از اعضای خانواده حاجی گلکاریان، بخش‌های مختلف زندگی این پهلوان نامی مشهدی را کاویدیم. گرچه بیش از این‌ها می‌توان درباره او پژوهش کرد و نوشت.

قهرمان کشتی ایران

یافتن اطلاعات کافی و حتی عکس از حاج غلامرضا گلکاریان (معروف به حاجی گلکار) با وجود فعالیت‌های خیرخواهانه و فعالیت‌های ورزشی بی شمارش در مشهد ساده نبود؛ با اینکه احتمالا نزدیک به ۸۰ سال پیش، پدر کشتی باستانی خراسان نام داشته است. در هر حال با کمک مجید ژیان، صاحب لبنیات فروشی قدیمی خیابان توحید، توانستیم با رضا قاسمیان، داماد مرحوم حاج احمد گلکاریان (فرزند ارشد حاج غلامرضا گلکاریان)، ارتباط بگیریم و از این طریق به آلبوم عکس خانوادگی این پهلوان مشهدی و اطلاعات بیشتری از زندگی اش دست پیدا کنیم. نوشته‌های زیر، شنیده‌های آقای قاسمیان از مرحوم حاج احمد گلکار است. حاج احمد همچون پدر، باستانی کار بوده است و تا چندین سال بنا بر مشی و روش حاج غلامرضا، مراسم دهه اول محرم را برگزار می‌کند و چراغی که پدرش فروزان نگه داشته بود، روشن نگه می‌دارد.

حاج غلامرضا گلکاریان متولد ۱۲۸۲ خورشیدی در یزد بود. در نوجوانی به همراه پدر و برادرانش از یزد به مشهد آمد، اما پدر در سفر و در درگیری با اشرار و راهزنان و در دفاع از کاروان، از شدت زخم‌ها فوت کرد.
غلامرضا و برادرانش در مشهد به شغل رنگرزی مشغول می‌شوند، اما درباره اینکه چه زمانی، کشتی پهلوانی و باستانی را شروع می‌کند، اطلاعاتی در دست نیست. فقط در کتابی درباره پهلوانان یزد، نامش در زمره پهلوانان این شهر قید شده است. اما مرحوم کریم محمدیان، پدر کشتی خراسان، در خاطراتش عنوان می‌کند که کشتی را زیر نظر پهلوان گلکار بزرگ آموخته است.

حاج غلامرضا خیّر بود و دستگیر مردم و آن قدر سرشناس که حرفش در دوائر دولتی، حکومتی و نظامی در رفع مشکلات مردم خریدار داشت. بسیار مبادی اخلاق و آداب و سفره دار. او در چهل و شش سالگی قهرمان کشتی ایران شد، در حالی که شش فرزند داشت. فیزیک بدنی ایده آلی داشت. در بریده روزنامه‌ای درباره او که همراه با عکسی منتشر شده، زیر عکس نوشته شده است: «آیا می‌شناسید؟ این تصویر ماسیست یا هرکول نیست. او یکی از ورزشکاران قدیمی سرزمین ماست که در سن چهل و شش سالگی به مقام قهرمانی ایران رسیده است و ...»

حاج غلامرضا در واقعه کشف حجاب مسجد گوهرشاد در سال ۱۳۱۴ هم حضور داشته و برای فرار به مردم کمک کرده است و پس از این ماجرا به سمت عراق متواری می‌شود. اما پس از بازگشت به ایران، تا سال‌ها به خانواده مقتولان آن واقعه کمک مالی می‌کند. سال‌ها بعد که دوباره راهی عراق می‌شود، در این شهر با کمک خیران دیگر، زمین حسینیه خراسانی‌ها را خریداری و وقف کرد و در ردیف اولین مؤسسان حسینیه خراسانی‌ها قرار گرفت. این حسینیه از نزدیک‌ترین زمین‌ها به بین الحرمین است که هم اکنون در ۱۲ طبقه در حال ساخت  و هر طبقه آن به نام یکی از ائمه معصوم (ع) است. حاجی گلکار سال ۱۳۵۴ خورشیدی و در هفتاد و دوسالگی بر اثر سرطان، چهره در نقاب خاک کشید و در صحن آزادی حرم مطهر رضوی دفن شد.

حاج غلامرضا گلکار در کربلا در میان‌سالی

شبیه خوانی حاج  گلکار و باشگاهش

سیدمحمد عابدین دو، مدیر هیئت صدساله موسی بن جعفر (ع) در بالاخیابان که پدرش سیدحسن، دومین گرداننده این هیئت و از دوستان حاجی گلکار بوده است، می‌گوید: آن مرحوم بین هیئتی‌های مشهد بسیار سرشناس بود. خانه اش هم در همان حوالی یزدی آباد، در کوچه‌ای به نام «محمد قصاب» بود. مرد تنومند خوش سیمایی با مو‌های سفید بود که به رسم پهلوانان قدیم، پیراهن سفید با کت و شلوار قهوه‌ای یا مشکی می‌پوشید. به هیئت ما هم فراوان رفت وآمد داشت. ما توحید ۴ بودیم و آن‌ها توحید یک، که البته امروز با تخریب‌های میدان شهدا اثری از توحید یک نیست.

او ادامه می‌دهد: پدرم تعریف می‌کرد در باشگاه آرش با حاجی گلکار کشتی می‌گرفته است. این باشگاه متعلق به حاجی گلکار و در کوچه حمام ارگ (روبه روی اداره دارایی) بود. حاجی بعد‌ها باشگاهش را به میدان شهدا، کنار پاساژ آیانی (هم اکنون اثری از این بنا وجود ندارد) و شرکت برق منتقل کرد. درواقع طبقه پایینی ساختمانی را که ساخت، به باشگاه تبدیل کرد و اینجا به باشگاه گل کار معروف شد.
اما مدیر مسجد موسی بن جعفر (ع) خاطره‌ای دیگر هم از پدرش درباره منش و روحیه حاجی گلکار تعریف می‌کند: حاجی گلکار بعد از سفر حج خود برای پدرم تعریف کرده بود که در مکه و در شرایط خفقان آنجا خراسانی‌ها را دور هم جمع کرده و در خانه کعبه سینه زده بودند.

عابدین دو می‌گوید: حاجی گلکار سالی یک بار هیئتش را به صورت دسته جمعی به حرم می‌برد، روز سوم عاشورا. خیلی هم تجملات داشتند و مجهز بودند. همه وقایع عاشورا را به صورت شبیه خوانی انجام می‌دادند. یدک (تزئین اسب با پارچه قیمتی و پر) و علم داشتند. در طول مسیر، شبیه خوانی جعفر جنی (جعفر جنی به امام حسین (ع) گفته بود اجازه بدهد با لشکر جنیان خود، یزیدیان را از بین ببرد) برگزار می‌شد. گروهی نقش طایفه بنی اسد (طایفه‌ای که پیکر‌های خاندان امام حسین (ع) را تدفین می‌کنند) را بازی می‌کردند. یکی از اهالی بالاخیابان به «ماشاءا... شمر» معروف بود و نقش شمر را بازی می‌کرد.

هیئت عظیم شاهزاده قاسم در راه حرم

ظاهرا هیئت حاجی گلکاریان آن قدر بزرگ بوده است که وقتی هیئتی‌های اول دسته به حرم می‌رسیدند، باقی هیئتی‌ها تازه از مسجد یزدی آباد در میدان شهدا شروع به حرکت کرده بودند. اما هیئت شاهزاده قاسم، مستقیم از کوچه یزدی آباد به سمت خیابان شیرازی و حرم پیش نمی‌رفته است. آقای عابدین دو به این موضوع اشاره می‌کند و می‌گوید: هیئت بعد از چهارراه شهدا به سمت کوچه چهارباغ تغییر مسیر می‌داد و از آنجا به نزدیک خانه آیت ا... قمی و سه راهی حمام‌شاه و بازار فرش‌ می‌رسید. اینجا محل تلاقی هیئت‌های مشهدی بود که از خیابان‌های دیگر رسیده بودند. درواقع هر هیئتی که زودتر می‌رسید، از عرض خیابان می‌گذشت و وارد بازار بزرگ می‌شد و از صحن کهنه (صحن انقلاب فعلی) وارد حرم می‌شدند. عرض بازار هم حدود ۷ تا ۸ متر بود و دسته جات برای حرکت در بازار باید علم را در اصطلاح تیغ می‌کردند (کج می‌کردند).

اما نکته جالب این بود که تلاقی هیئت‌ها در سه راه حمام شاه معمولا باعث اختلاف بین هیئت‌ها می‌شد؛ چون هرکدام از هیئت‌ها که دیرتر می‌رسید، باید دوساعت منتظر می‌شد تا نوبت حرکتش برسد؛ بنابراین اگر هم زمان می‌رسیدند، برای ورود به بازار با هم بحثشان می‌شد. مدیر هیئت موسی بن جعفر (ع) می‌گوید: آقای گلکار از بالاخیابان هیئت شاهزاده قاسم را راه می‌انداخت. عباس قصاب هم رئیس هیئت «پیروان دین نبوی» از پایین خیابان بود. او هم روز سوم عاشورا و با همان قدر طمطراق می‌آمد. این دو هیئت رقابت زیادی با هم داشتند، طوری که وقتی به سه راهی حمام شاه می‌رسیدند، معمولا برای ورود به بازار با هم به اختلاف می‌خوردند.

مراسم تشﻴﻴع پهلوان حاجی گلکار در سال ۱۳۵۴ در حرم مطهر؛ در عکس علم هیئت هم دیده می‌شود

اوستا پهلوان

در محله زندگی و هیئت حاجی گلکار در کوچه یزدی آباد (توحید یک)، آدم‌های اسم ورسم دار مشهد، فراوان زندگی می‌کرده اند. حاج محمد ژیان، نوحه خوان قدیمی بالاخیابان، از همان آدم هاست که متولد کوچه یزدی آباد است و از دوستان حاج غلامرضا. او مدتی پس از فوت حاجی گلکار، هیئت شاهزاده قاسم را به دست می‌گیرد، اما نام هیئت را به «پنج تن آل عبا» تغییر می‌دهد. این هیئت تا زمانی که مسجد به دلیل طرح میدان میدان شهدا، تخریب شد، فعالیت می‌کرد. بعد هم شهرداری مسجدی را در همان حوالی دراختیار آن‌ها گذاشت که پسران گلکار، هیئت پدر را دوباره در دست گرفتند و تا مدتی آن را اداره می‌کردند.

آقای ژیان می‌گوید: حاجی گلکار پیشکسوت ورزش باستانی بود و کشتی گیر. خوش هیکل بود و بدن عجیبی داشت. من هم ورزش باستانی کار می‌کردم و در «ورزش خانه نادری» کوچه باغ عنبر (میدان شهدا به سمت حرم، کوچه اول دست راست) با حاجی گلکار باستانی کار می‌کردیم. حاجی آنجا میدان دار بودند. توی کوچه چهارباغ، نرسیده به حرم مطهر در» ورزش خانه چراغ برق» (باشگاه جوانان) هم با حاجی ورزش می‌کردیم. او می‌گوید: فکر می‌کنم حاجی گلکاریان در جوانی بنّایی می‌کرده است. چون بهش اوستا پهلوان می‌گفتند. او از پهلوانی به نام «سخی» هم نام می‌برد که هم دوره پهلوان گلکار بوده است. هم راننده بوده و هم کشتی گیر و باستانی هم کار می‌کرده است.

سینه‌زن بی‌نظیری بود

سیدمهدی علیایی، دیگر نوحه‌خوان قدیمی مشهد و از شاگردان مرحوم آذر، نیز خاطراتی از حاجی‌گلکار در ذهن دارد. او می‌گوید: حاج‌غلامرضا گلکار سینه‌زن بسیار بی‌نظیری بود. کشتی‌گیر پایتخت بود و بازوبند پهلوانی گرفته و طبیعی بود که با آن پهنای شانه و قد بلند و رشید، آن‌قدر حرفه‌ای سینه بزند.
این نوحه‌خوان قدیمی مشهد تعریف می‌کند: حاج‌غلامرضا چند بار همراه با نوحه‌خوانی من سینه زده بود. با شور بسیاری سینه می‌زد و طبق عادتی که داشت، همان‌طور که تند‌تند سینه می‌زد، همراه با پایین‌آوردن دستانش بلند می‌گفت: «همینه.» این تکیه‌کلامش شده بود. خداوند رحمتش کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.