طوبی اردلان | شهرآرانیوز؛ افتتاح آرامگاه حکیم طوس و برگزاری هزاره فردوسی در ۲۰ مهر ۱۳۱۳ خورشیدی بی شک مهمترین رویداد مشهد و ایران در سالهای ابتدایی قرن چهاردهم است. رویدادی که به واسطه حضور مستشرقان، خاورشناسان، ادیبان، پژوهشگران و چهرههای برجسته علمی از ممالک خارجه سبب دگرگونی چهره شهری و عمرانی مشهد میشود، آن هم در کمتر از یک دهه. تغییراتی که شهر را از چهره روستاگونه قاجاری اش به شهری نیمه مدرن یا در آستانه مدرن شدن بدل میکند.
در واقع آماده سازی ارض اقدس که چند سال قبلتر از ۱۳۱۳ خورشیدی آغاز میشود، با خود خیابانهای جدید سنگ فرش شده، هتل، بانک، گرم خانه و جمع آوری فقرا از سطح شهر، ساخت توالتهای عمومی، حمامهای دوش دار بهداشتی، بیمارستان، موزه و نیازمندیهایی از این دست را به ارمغان میآورد تا خانه هنگام ورود میهمانان نونوار باشد. البته این تغییر و تحولات تنها در دایره مشهد رخ نمیدهد و ورود این مسافران از شمال و جنوب کشور باعث میشود تا راههای منتهی به مشهد نیز که پیش از آن ناهموار، خاکی و حتی صعب العبور بودند، تسطیح، هموار و شن ریزی شود. سطرهای بعدی یادی از این تغییر و تحولات است.
در سال ۱۳۰۱ جمعی از ادبدوستان ایرانی گرد هم میآیند تا برای ساخت مقبره فردوسی تصمیم بگیرند، اما این موضوع چند سالی به تعویق میافتد. ماجرای ساخت آرامگاه فردوسی در واقع از انتشار خبری در آبان ۱۳۰۴ خورشیدی دوباره مطرح میشود. در این ایام آقا بالاخان گنجی معروف به «سالار معتمد» که یکی از خوانین بزرگ خراسان در عهد قاجار و اوایل پهلوی اول (ساکن نیشابور) بوده، تصمیم میگیرد مزار عمر خیام راکه در آن ایام نیمه ویرانهای ناشکوه بوده، تعمیر کند. این تصمیم با اقبال رو بهرو شده و مطبوعه آزادی در گزارشی مینویسد: «امیدواریم یک سالار معتمد دیگر هم برای تعمیر مقبره محیی عجم حکیم فردوسی طوسی پیدا شده، ایران و ایرانی را از ذلت قدرنشناسی خلاص کند.»
پس از درج این خبر انجمن آثار ملی پای کار میآید و برای تعمیر هر دو آرامگاه (عمرخیام و فردوسی) اعانه جمع میکند و به این شکل، کار صورتی رسمی و ملی به خود میگیرد. در ادامه هم زمانی این مطالبه با نزدیک شدن به هزارمین سال تولد فردوسی بزرگ جدیتر میشود، آن قدر که سه سال بعد از این تاریخ، بالأخره در خرداد ۱۳۰۷ خورشیدی، ارباب کیخسرو شاهرخ* با دستور ساخت مقبره برای فردوسی به مشهد سفر کرده، کمیسیونی برای پیشبرد این هدف تشکیل میدهد. دراین کمیسیون هزینه ساخت مقبره را ۲۸ هزارتومان برآورد میکننداما به جز ساخت آرامگاه از همین سال، ساخت و سازها و فعالیتهای عمرانی برای آماده کردن شهری درخور هزاره فردوسی رونق میگیرد.
ساخت خیابانهای جدید ماشینرو، سنگ فرش کردن کوچه ها، خراب کردن دالانها و گذرهای باریک با هدف تعریض راهها، یکی از نخستین اقدامات است. از این سال تا ۱۳۱۳ در صفحه همه جراید میتوان خبرهایی با این موضوع پیدا کرد. برای نمونه روزنامههای مشهد در آبان ۱۳۰۷ درباره سنگ فرش کردن خیابانها نوشته اند: «چند روز است که از طرف اداره بلدیه شروع به سنگ فرش و ساختن بعضی نقاط از قبیل بالاخیابان و خیابان سپه و اطراف میدان ارگ و کوچه سراب شده است و نیز کوچه حمام شاه را که به طرف چهارباغ میآید مشغول خرابی و توسعه دادن هستند.»
جریده آزادی هم در ۱۸ مهر ۱۳۰۸ مینویسد: «دالانهای شهر کماکان از طرف اداره بلدیه خراب میشود. یکی از دالانهای عمده که چند روز قبل خراب کرده اند و بسیار به موقع بوده دالان پشت حمام حاج میرزا احمد بوده که از بس طویل و تاریک و تنگ بوده رفتن در آن خیلی اشکال داشته و به قراری که چهارماه قبل شنیده شد، جسد طفلی از زیر خاکروبههای آن بیرون آمده است. در زیر این قبیل دالانها علاوه بر تولید مرض سل و بعضی امراض دیگر (به دلیل تاریکی و آفتابگیر نبودن) جنایاتی هم میشد که ناگفتنی است.»
ماموران بلدیه و کارگران در این سال شهر را شخم میزنند و هر بار از دل خاکها تغییری چشمگیر را به تماشا میگذارند. البته این تغییر و تحولها همیشه هم خوب نبوده و گاهی صدای مردم را در میآورده است. برای نمونه تخریب بناهای قدیمی یکی از این موضوعات است که در سال ۱۳۰۹ به وقت احداث فلکه حضرت رخ میدهد و در آن، کاروان سرای سالار و مدرسه فاضل خان تخریب میشود. قطع درختان اطراف نهر نادری هم یکی از نارضایتیهای دیگر است که در اسفند ۱۳۰۸ رخ میدهد و اسباب اعتراض میشود.
روزنامه آزادی مینویسد: «عمله چندی است که مشغول قطع اشجار کنار نهر بالا خیابان شده و درختهای تناور زیبا را میاندازند. قطع این اشجار که در تابستان برای لطیف و خنک نمودن هوای بالا خیابان خیلی مؤثر بود، موجب دلتنگی سکنه بالا خیابان شده و تاکنون عده زیادی تقاضا نموده اند که این موضوع را به بلدیه تذکر دهیم.» پس از سنگ فرش کردن خیابانها و تعریضشان بلدیه در فروردین ۱۳۱۰ به جبران قطع درختان، در نخستین تجربه خود برای زیباسازی شهری، میدان ارگ را گل کاری میکند، ولی از ترس اینکه مردم گلها را نچینند، اطراف آن را حصار چوبی میکشد.
با اینکه وزارت فواید عامه که یکی از وظایفش ساخت جاده بوده، از سال ۱۳۰۴ خورشیدی ساخت راههای خراسان را در دستور کار خود قرار داده، آقای میرزا مصطفی خان فرجام را مأمور سرکشی و تفتیش طرق، شوارع خراسان و سایر امور میکند، اما تسطیح راه و راه سازی نیز در ادامه پروژه آماده سازی مشهد برای برگزاری هزاره فردوسی، از سال ۱۳۰۹ به بعد جدیتر میشود آنچنان که شن ریزی جاده شاهرود به مشهد (خرداد ۱۳۰۹)، تعمیرات جاده شوسه نیشابور و راهی که به مقبره حکیم عمر خیام میرود (مهر ۱۳۰۹) و ساخت راه خراسان به یزد از طریق طبس (آبان ۱۳۰۹) همگی در مدت کوتاهی به انجام میرسند.
برابر اسناد در همین ایام فردی به نام مسیو اورارد مهندس اداره طرق خراسان هم وارد مشهد میشود تا گزارشهایی راجع به وضعیت راه از بندرجز (گز) تا بجنورد را که تقریبا هفتاد فرسخ بوده، ارائه کند. اورارد نیز در گزارشش میگوید: «تسطیح و ترمیم راه بندرجز به بجنورد، به کلی خاتمه پیدا کرده فقط اصلاحات جزیی و ساختمان پلهای کوچک باقی مانده که آن هم تا این روزها باید اصلاح و ساختمان پلها به اتمام رسیده باشد. ساختمان راه جدید بین قوچان و شیروان نیز خاتمه یافته، وسایط نقلیه میتوانند از راه جدید عبور و مرور نمایند. همچنین بارندگیهای متوالی سال گذشته غالب نقاط جاده خط زاهدان را خراب کرده، وسایط نقلیه در نهایت سختی عبور میکردند.
آقای اردبیلی رئیس اداره طرق چندی قبل برای سرکشی تا زاهدان رفته و در مراجعت یک عده مأمورین فنی با لوازم کار برای اصلاح و مرمت راه اعزام داشته و در ظرف چهل روز اصلاحات لازمه به عمل آمده است.» در این گزارش درباره راه سیستان نیز آمده است: «اداره طرق ایالتی خراسان در نظر دارد با سنگ درشت نیم کیلومتر جاده را سنگ ریزی کرده و روی سنگها را شنریزی نمایند تا وسایط نقلیه به سهولت عبور کنند. از کوههای عمرانی که دو فرسخ الی سه فرسخی جاده واقع شده، تاحال مقدار سی هزار خروار سنگ در کنار جاده تهیه دیده که در موقع خود شروع به ساختمان نمایند.» تسطیح راه مشهد تا توس نیز دیگر مسیر مهمی است که در همین روزها کوبیده و شنریزی میشود.
رسیدگی به مسائل بهداشتی، یکی دیگر از اقدامات انجام گرفته در این ایام است. تخریب ساباطهای تاریک و نمور، جمع آوری فقرا، بیماران و جذامیان که معمولا در معابر و خیابانها به تکدیگری مشغول بوده اند، موضوعی است که بلدیه آن را به صورت جدی پیگیری کرده، برای به سرانجام رساندن این مهم بودجهای را به ساخت دارالتربیه ها، دارالمساکین و جذامی خانه اختصاص میدهد. ناگفته نماند که مشهد تا پیش از سال ۱۳۰۸ توالت عمومی نداشت و حمام هایش هم به صورت خزینه بود. بلدیه در ادامه فعالیت هایش ۹ حمام شهر را دوش دار کرده، در هر کدام بسته به وسعتشان بین یک تا چهار دوش نصب میکند.
جراید مشهد پس از دوش دار شدن حمامها موضوع توالتهای عمومی را پیش کشیده و مینویسند: «آقای رئیس بلدیه دستور دهند صاحبان مستغلات مبالهای عمومی ساخته و یک قسمت شهر را از این کثافت که مولد امراض جلدی است نجات دهند، مقتضی است شخص آقای والی سراسر کنار نهر خیابان را با درشکه گردش و ملاحظه و تصدیق نمایند که برای یک چنین مرکز مهمی که قبه الاسلام بوده و از همه جای دنیا جهت زیارت و دیدار میآیند این وضعیت پلیدی و کثافت چقدر افتضاح است، امر اکیده برای رفع این مناظر زشت صادر کنند.» بعد از این مطالبه بلدیه دستور ساخت چند توالت عمومی را هم در برنامههای کاری خود قرار میدهد.
در تابستان ۱۳۱۳ یعنی چند ماه پیش از آغاز هزاره فردوسی، میرزا موسی خان مهام که در آن دوران با سمت شهردار بر صندلی ریاست بلدیه تکیه زده، دستور نخستین رنگ آمیزی دیوارهای شهر را صادر میکند. برابر این حکم دیوارهای بازارها، گاراژها، کاروان سراها و حتی منازل رنگ آمیزی و چراغانی میشوند. تزیین و فرش اندازی سالنها و آماده کردن محل استقرار مهمانان هزاره فردوسی از دیگر دغدغههای مسئولان شهر مشهد بوده است. حتی مبلغ ۱۰ هزار ریال برای آب پاشی مسیر حرکت مهمانان و خرید لوازم و اجرتها هزینه میشود.
مرحوم غلامحسین بقیعی در کتاب «مزار میرمراد» این ایام را این طور توصیف میکند: «دستور داده اند کلیه بازارها، گاراژها، کاروانسراها، مغازهها و تمام در و پنجرههایی که به طرف خیابان باز میشوند، رنگ روغن بزنند، شیشههای شکسته و درهای بدقواره را مرمت کنند و پیاده روها را تمیز نگاه دارند. با این دستورات کار نقاشان رونق گرفت، ولی این عده نمیتوانستند تمام درها را به سرعت رنگ کنند. از این رو خود کاسب کاران رنگهایی میساختند و به درها میمالیدند، اما این عمل سودی نبخشید و رنگها گوناگون و الاپلنگی از آب درآمد و بد از بدتر شد. عاقبت زیر نظر و مراقبت مستقیم شهربانی درب تمام مغازه ها، کاروانسراها و پنجره بالاخانههای خیابانها به رنگ طوسی درآمد.»
* بنیان گذار شبکه تلفن سراسری ایران، بانی کتابخانه مجلس، نماینده مردم در مجلس ملی، کاشف محل خاک سپاری و بنیان گذار آرامگاه فردوسی