زهرا شریعتی | شهرآرانیوز، محسن اکبرزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه، درباره تعریف محدوده اجرای طرحهای شهری گفت: در تعریف محدوده باید طوری دستمان را باز بگذاریم که تعاریف اجتماعی، اقتصادی، اداری و حقوقی مان الزاما بر هم تطبیق نداشته باشند؛ این محدوده یابیهای منفک از هم، در مسیر انجام پیوست فرهنگی بسیار کمک میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه با اشاره به اهمیت نیازسنجی در طراحی و اجرای پروژههای شهری، اضافه کرد: در بسیاری از موارد، پروژههایی در حاشیه شهر بدون جامع نگری لازم نسبت به مؤثر بودن و ثمردهی آن تعریف میشود و پیامدهای جبران ناپذیری به همراه میآورد؛ در حالی که میتوانست تنها شانس توسعه آن منطقه باشد. از سوی دیگر باید توجه داشت که ارزیابی صرف مردم پایه، نمیتواند همه ابعاد یک کنش را نشان دهد و اصولا یکی از آسیبهای رایج در پیوست نگاری، غیاب شخصیتهای حقوقی و بی توجهی به ذی نفعان غیررسمی است؛ مجموعههای حقوقی و نهادی بسیاری وجود دارند که ممکن است به نحوی از پروژهها نفع ببرند یا آسیب ببینند. هر ایدهای که بتواند کوچکترین اثری در پروژه داشته باشد، باید مورد توجه قرار بگیرد.
به باور اکبرزاده، همچنین لازم است پیوست نگاری، از وضعیت پسینی در تصمیم گیریها به وضعیت پیشینی ارتقا پیدا کند و به «مطالعات فرهنگی اجتماعی پروژه» (نه پیوست پروژه) تبدیل شود. در حالی که امروز شاهد هستیم حتی میان اجرای پروژه از پیوست نگار میخواهند لطماتی را که در اثر بی توجهی به مطالعات، ایجاد شده است، جبران کند. در واقع تصمیم در بخش دوی امدادی گرفته شده و در بخش یا سطح یا سازمان دیگری محول میشود. این وضعیت تصمیم گیری به لحاظ سازمانی، هزینههای نگهداری شهر را بسیار افزایش داده است و امروزه در مشهد با یک شهر گران، پرحاشیه و پرمسئله مواجه هستیم.
وی با تأکید بر اینکه در هر حوزه تخصصی که فعالیت داریم، اگر میبینیم هر یک از متغیرها آثار منفی احتمالی دارد، باید واکنشی به فرایند تصمیم سازی داشته و فراسازمانی و فعالانه آن را اصلاح کنیم، افزود: هر جزء از طرحهای ما در طراحی شهری، یک الگوی رفتاری ایجاد میکند و حتی شکل مبلمان میتواند سیاست کلی یک پروژه را تحت تأثیر قرار دهد. باید بتوانیم از جمعیتی که طرح در آن مداخله میکند، یارگیری کنیم؛ این نگاه هنری است که تقریبا اکنون در دایره مدیریتی وجود ندارد، زیرا زمانی تصمیم به اقدامات بزرگ گرفته میشود که پول وجود دارد و وقتی پول باشد، قدرت هست و با وجود پول و قدرت، دیگر نیازی به مردم احساس نمیشود.
این استاد دانشگاه در ادامه به ضرورت دقت در طراحی بوستانها اشاره و خاطرنشان کرد: بوستانها معمولا به عنوان زمینهای خالی (یا در برنامه تملک) که میخواهند محدودهای را تحت تأثیر قرار دهند، محل سرریز همه صورت مسئلههای شهری و کاندیدای هرگونه بحران اجتماعی هستند؛ بنابراین ضرورت دارد که بوستانها را مبتنی بر ظرفیت نظارت اجتماعی طراحی کنیم و برای نظارت پذیر کردن نیز راهکارهای بسیاری وجود دارد.
اکبرزاده با اشاره به اینکه بخش عمده یافتن راهکارهایی که هر یک در موضع خود، شکل بهینه سیاست طراحی شده هستند، بر عهده پیوست نگار اجتماعی است، تصریح کرد: خطاهای بزرگ، بیشتر در مرحله طراحی اتفاق میافتند؛ لایه کاربری اصولا لایهای مدیریت پسند است که در وهله تحقق، وقتی از کاربری به فعالیت، ترجمه میشود، تازه آثار و پیامدهایش را نشان میدهد و دیگر مورد پسند نیست. به عنوان مثال، تجارب آمریکا و انگلستان نشان میدهد سرنوشت اعیانی سازی درباره شهرها و زمینهای شهری یا شورشهای شهری را درپی دارد یا ورشکستگی شهری را؛ اما با وجود این، ما همچنان در شهری مثل مشهد به این سیاست ادامه میدهیم.
وی ضمن انتقاد از وجود روزمرگی در سیاست ورزی در برنامه ریزی شهری، گفت: ما معمولا از لایه سیاست گذاری صدمه میخوریم؛ چرا که در این لایه، امر روزمره زیست افراد را مخدوش و آنها را مجبور میکنیم از رفتار هنجار وارد ناهنجاری شوند که در نتیجه فرایند هویت زدایی شان تشدیدمی شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوان سیاست گذاریها را اصلاح کرد و نقش صاحب نظران بالادست در این زمینه چیست، از نبود رابطه سالم پایدار اداری میان کارکنان سازمانها که در سایه آن، یک کارشناس یا مشاور نسبت به موضوعی مخالفت کند و احتمالا برایش بهایی نداشته باشد (یا موجب نفع نبردن او نشود)، گلایه و ابراز کرد: بخشی از این امر به اصلاح اخلاق سازمانی مربوط میشود.
بخشی هم ممکن است به روزرمرگی مدیران برگردد؛ چرا که گاهی با وجود توجیه کامل نسبت به تبعات و پیامدهای فرهنگی اجتماعی یک پروژه، باز هم تصمیم به اجرای آن میگیرند، گویا در اثر روزمرگی، از اینکه بعدها هزینههایی برای آن بدهند، باکی ندارند. بر این اساس میتوان گفت افق تصمیماتی که گرفته میشود، روشن نیست و معمولا در حال آسیب زدن مضاعف هستیم. در عین حال اینکه اکنون پیوست فرهنگی جایگاه پیدا کرده و باید تأیید شود تا پروژه به مراحل بعدی برسد، پیشرفتی است که یک یا دو سال پیش به آن امیدوار نبودیم؛ اما اتفاق افتاده است.