صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

تکنوکرات به چه کسی گفته می‌شود؟

  • کد خبر: ۱۴۲۵۹۴
  • ۱۰ دی ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۶
  • ۱
تکنوکرات و تکنوکراسی به دنبال توسعه است، توسعه‌ای که از طریق اعداد ریاضی بدست می‌آید و در آن ارزش‌های انسانی و اخلاقی و دینی جایگاهی ندارند.

به گزارش شهرآرانیوز، تکنوکرات و تکنوکراسی دارای مفاهیمی در بعد‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. تکنوکرات در سطح کلان کسی است که فن، تکنیک، فن آوری و ماشین را در مدیریت به کار می‌گیرد. اطلاق واژه تکنوکرات در قرن اخیر که سلطه ماشین و فن آوری بر انسان بیشتر شده است معنا پیدا می‌کند.

باید توجه داشت هنگامی که سلطه و حاکمیت چیزی را بر خود می‌پذیریم ناگزیر به اجرای فرامین و قوانین آن هستیم پس حاکمیت فن و ماشین به معنای قبول نظم و قوانین ماشینی است. بدین معنا که در اتخاذ سیاست‌ها و تصمیم گیری‌ها عوامل فنی و ماشینی نقش نخست را دارند و سایر عوامل از جمله ارزش‌های انسانی و اخلاقی و دینی در این مقوله جایی ندارد.

در تکنوکراسی هدف نهایی توسعه است. توسعه‌ای که از طریق اعداد ریاضی بدست می‌آید و در آن ارزش‌های انسانی و اخلاقی ودین جایگاهی ندارند.

به طور مثال زمانیکه کرباسچی در دهه ۷۰ شهردار تهران بود می‌گفت باید تهران از نظر مدرن بودن تبدیل به شهری بشود که هر کس زیر ۵۰۰ هزارتومان درآمد دارد تهران را ترک کند، چون نمی‌تواند هزینه‌های چنین شهری را پرداخت کند. این نوع تفکر ناشی از یک عقل ابزاری است که فقط دغدغه فنی دارد و مسایل فرافنی و فراتکنیکی مثل دغدغه عدالت در آن راهی ندارد.

تکنوکراسی در بعد اجرایی و مدیریت اقتصادی نیز با تولید انبوه، مصرف انبوه و فراوان همراه می‌گردد. از این رو تبلیغات شدید تجاری، حریم آزادی انسان‌ها را از بین می‌برد.

هدف نهایی توسعه است. توسعه‌ای که از طریق اعداد ریاضی بدست می‌آید و در آن ارزش‌های انسانی و اخلاقی ودین جایگاهی ندارند.

در نهایت اینکه تکنوکرات‌ها به دنبال اصلاحات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، خصوصی سازی و مدیریت کلاسیک و علمی هستند.

 آیا محمدرضا فرزین تکنوکرات محسوب می شود؟

برکناری علی صالح‌آبادی و انتصاب یا برگماشتن محمد‌رضا فرزین به جای او به عنوان رییس کل بانک مرکزی ایران، در هنگامه ادعا‌ها و شعار‌ها رخداد درس‌آموزی است و از جنبه‌های گوناگون، بررسیدنی. نکات اصلی و مفید یادداشت دیگر امروز را تکرار نمی‌کنم و به همان نوشته ارجاع می‌دهم و به یکی دو مورد دیگر می‌پردازم:
 برکناری فارغ‌التحصیل دانشگاه امام‌صادق که وقتی جوان‌تر بود، در دولت احمدی‌نژاد به جای حسین عبده تبریزی در بورس نشست و انتخاب دانش آموختۀ دانشگاه علامه طباطبایی -که البته لیسانس خود را هم‌زمان با تحصیل این نویسنده در دانشگاه شهید بهشتی از این دانشگاه دریافت داشته - نشان می‌دهد ناگزیر از بازگشت به تکنوکرات‌ها شده‌اند. هر چند در دولت احمدی‌نژاد پروژۀ یارانه‌ها را به آقای فرزین سپردند، اما آن هم متأثر از ایده‌های مرحوم دکتر جمشید پژویان بود و نه سیمای محمد‌رضا فرزین و نه سابقه و دیدگاه‌های او شباهتی با مدیران جهادی مورد نظر یا با تعریف و توصیف ابراهیم رییسی و محمد باقر قالیباف ندارد و حتی شاید احمدی‌نژادی (به معنی مرسوم کلمه) هم نباشد، چون چند باری که مجال شرکت در جلساتی با حضور او فراهم آمده دربارۀ رییسان جمهوری پیشین - روحانی و خاتمی- همان‌گونه مؤدبانه صحبت کرده که دربارۀ رییس جمهوری فعلی و رییس جمهور دوران مسؤولیت خود و اهل عدد و رقم به نظر می‌رسید و مثل چهره‌هایی، چون حجت‌الله عبدالملکی، لاف گزاف نمی‌زد. صریح‌تر این که مدیر تراز نواصول‌گرایان عبدالملکی است نه فرزین.

داستان بانک مرکزی که با نرخ دلار و نرخ تورم سر و کار دارد مثل تیم فوتبال واقعی است که با ادعا و شعار سامان نمی‌یابد و به همین خاطر نمی‌بینید نواصول‌گرایان به دنبال ارزشی‌کردن تیم ملی و تأکید بر انتخاب بازیکنان ارزشی باشند، چون اینجا صحبت از تکنیک و فن و مهارت است و همه چیز هم در نهایت با عدد و رقم پیش چشم همه قرار می‌گیرد. هر قدر در امور دیگر می‌توانند خروار خروار ادعا کنند در اینجا صحبت از عدد و رقم و نمودار و شاخص است. از این رو نه تنها دولت که کلیت حاکمیت بیش از این نمی‌توانست منتظر توهمات یا تصورات رییس کل سابق یا حامیان و برکشندگان او بمانند و لاجرم یک مدیر تکنوکرات را به جای او آوردند. اگر مولانا می‌گفت "پایِ استدلالیان، چوبین بُوَد/ پای چوبین، سخت بی‌تمکین بُوَد" اکنون باید گفت پای شعاری‌ها و متوهمان چوبین است.

 عرصه‌های دیگر نیز البته همین طور است منتها مثل فوتبال و نرخ دلار دیده نمی‌شوند. هر چند جای این پرسش باقی است که چرا این اقدام (تغییر رییس کل) زودتر صورت نپذیرفت؟ آیا در یک ماه اخیر که ارز به تعبیر روزنامۀ حامی و تقدیس‌کنندۀ دولت (کیهان)، افسار پاره کرده کار‌هایی باید انجام می‌داد و نداد یا منتظر اتفاقی سیاسی بوده‌اند؟

 اگر شِقّ اول درست است چطور در دولت قبل می‌گفتند "ترک فعل" هم جرم است. آیا در اینجا صحبت از ترک فعل نیست؟ اگر هم دومی پس چه شد کافی بودن نگاه به داخل و بی‌نیازی از برجام و کفایت پیمان شانگ‌های و دل‌بستن به هندسۀ جدید جهانی با محوریت روسیه؟

 اشاره شد که آقای فرزین آدم واقع‌بینی است. بنا بر این جا دارد همین ابتدا یادآور شود که وضعیت ارز و تورم تماما اقتصادی نیست و به دیپلماسی هم بستگی دارد. بستگی تام هم دارد. هر چند توافق بیرونی هم کافی نیست و روی دیگر سکه آشتی درونی است و هیچ یک از این دو نیز در ید اختیار آقای فرزین نیست، اما تفاوت او با قبلی دست‌کم این است که این را می‌داند که کافی نیست و بی سیاست، شدنی نیست حال آن سلف او گمان می‌کرد شدنی است. این که افراد برای خود آرزو‌ها و گمان‌هایی داشته باشد اشکالی ندارد. بلکه اشکال کار این است که بهای گمان‌ها -و اگر نگوییم توهمات- را مردمانی بپردازند که قدرت خرید خود را از دست می‌دهند و اکثر آن‌ها نیز با غیبت در پای صندوق یا با رأی باطله در انتخابات ۱۴۰۰ به تفکر حاکم کنونی نمایندگی نداده‌اند.

 با این همه بازگشت دولت به تکنوکرات‌ها - ولو نه تکنوکرات و بوروکرات به مفهوم مصطلح که اهل حساب و کتاب نه خیال و وهم- را باید به فال نیک گرفت هر چند که جای این پرسش هست که چگونه است که فدراسیون فوتبال نمی‌تواند بی‌هماهنگی فیفا موفق باشد و ناگزیر شده به استفاده از فناوری کمک داور ویدیویی تن بدهد، ولی دولت و مجلس کنونی گمان می‌کنند بدون گروه ویژۀ اقدام مالی یا همان اف‌ای‌تی‌اف می‌شود؟

منابع: دانشجو|عصرایران

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
یعقوب محمدی دیوان(سرچ کن)
۱۹:۴۱ - ۱۴۰۳/۰۵/۲۵
اسلام، یک دین تکنوکرات است:
فن‌سالاری یا تکنوکراسی (به انگلیسی: Technocracy) در اصطلاح به حکومت تکنیک گفته شده‌است که در آن نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باید به وسیلهٔ صاحبان فن اداره شود.
الرّسول (صلی الله علیه و آله)- عَنِ الْوَاحِدِیِ أَنَّه لَمَّا دَخَلَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) مَکَّهًَْ یَوْمَ الْفَتْحِ غَلَقَ عُثْمَانُ‌بْنُ‌أَبِی‌طَلْحَهًَْ الْعَبْدِیُّ بَابَ الْبَیْتِ وَ صَعِدَ السَّطْحَ فَطَلَبَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) الْمِفْتَاحَ مِنْهُ فَقَالَ لَوْ عَلِمْتُ أَنَّهُ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لَمْ أَمْنَعْهُ فَصَعِدَ عَلِیُّ‌بْنُ‌أَبِی‌طَالِبٍ (علیه السلام) السَّطْحَ وَ لَوَی یَدَهُ وَ أَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْهُ وَ فَتَحَ الْبَابَ فَدَخَلَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) الْبَیْتَ فَصَلَّی فِیهِ رَکْعَتَیْنِ فَلَمَّا خَرَجَ سَأَلَهُ الْعَبَّاسُ أَنْ یُعْطِیَهُ الْمِفْتَاحَ فَنَزَلَ إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها فَأَمَرَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) أَنْ یَرُدَّ الْمِفْتَاحَ إِلَی عُثْمَانَ وَ یَعْتَذِرَ إِلَیْهِ فَقَالَ لَهُ عُثْمَانُ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) أَکْرَهْتَ وَ أدیت {آذَیْتَ} ثُمَّ جِئْتَ بِرِفْقٍ قَالَ لَقَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فِی شَأْنِکَ وَ قَرَأَ عَلَیْهِ الْآیَهًَْ فَأَسْلَمَ عُثْمَانُ فَأَقَرَّهُ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) فِی یَدِهِ.

پیامبر (صلی الله علیه و آله)- واحدی نقل می‌کند: در روز فتح مکّه هنگامی‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله) داخل مکّه شد، عثمان‌بن‌ابی طلحه عبدی [که کلیددار کعبه بود] در خانه‌ی خدا را قفل کرد و از آن بالا رفت و بالای کعبه ایستاد [که کسی دستش به او نرسد]، پیامبر (صلی الله علیه و آله) امر فرمود که کلید را بیاور [که داخل خانه‌ی خدا شوم] و او گفت اگر می‌دانستم که تو پیامبر خدا هستی که کلید را از تو دریغ نمی‌کردم [ولی تو پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نیستی]. علی (علیه السلام) از [دیوار کعبه بالا رفت] و به روی خانه‌ی خدا رفت و دست او را پیچاند و کلید را از او گرفت و در خانه‌ی خدا را باز کرد، پیامبر داخل خانه‌ی خدا شد و دو رکعت نماز خواند هنگامی‌که از کعبه خارج شدند [و در را بستند] عبّاس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) درخواست کرد تا کلید را به او بدهند [تا او کلیددار جدید کعبه شود] امّا این آیه نازل شد که: إِنَّ اللهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) امر فرمود که کلید را به عثمان برگردانند و از او عذرخواهی کنند. [علی (علیه السلام) نزد او رفت و کلید را به او داد و از او دلجویی کرد] عثمان گفت: «ای علی (علیه السلام)! به زور و اذیت آن را از من گرفتی و حالا با نرمی و دوستی به من برمی گردانی [قضیّه چیست]؟ امام علی (علیه السلام) فرمود: «خداوند درباره‌ی شخص تو آیه‌ای نازل فرمود» و آیه (58 نسا) را برای او تلاوت کرد، عثمان [با شنیدن این آیه منقلب شد و] مسلمان شد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) دست او را در دست خود فشرد.

تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۳، ص۲۳۴ بحارالأنوار، ج۲۱، ص۱۱۶/ المناقب، ج۲، ص۱۴۳/ سعدالسعود، ص۲۹۴