چه زیبا مولانا نقل کرده است که روزی مردی ناشنوا قصد دیدار همسایه بیمارش را میکند، ازاین رو گفتگوی خودش با همسایه را از پیش آماده و برای هر سؤال جوابی آماده میکند. وقتی به خانه همسایه میرود، میپرسد: چطوری؟ همسایه جواب میدهد: بسیار بدحال. او که فکر میکند همسایه گفته است بهترم، میگوید: خداراشکر! بعد سؤال میپرسد: چه خوردی؟ همسایه که ناراحت شده است، میگوید: زهره کشنده؛ و باز جواب میدهد: نوش جان! و آخرش وقتی همسایه در جواب سؤال او که اسم طبیبش را پرسیده، گفته است عزرائیل، میگوید: قدمش مبارک است.
این روزها تغییر ساعت کاری بسیاری از افراد را مجبور کرده است قبل از ساعت ۶ صبح از خانه بیرون بیایند. سیاست گذاران امسال تصمیم گرفتند ساعتها را مانند گذشته یک ساعت جلو نبرند و حالا بحث کمبود برق سبب شده است در عمل ساعت کاری کارمندان را دو ساعت عقب بیاورند. این کار درحالی صورت میگیرد که شواهد نشان میدهد اجرای این طرح در همین چند روز گذشته در عمل سبب نارضایتیهای زیادی شده و بهره وری در محیط کاری را کم کرده است. اما چرا چنین تصمیمهایی گرفته میشود؟
واقعیت این است که گاهی تصمیمهایی در حوزه اقتصادی گرفته میشود که هرچند هدف آنها حل مشکلات و بهبود عملکردهاست، از آنجا که در زمان تصمیم گیری به همه اشخاص درگیر در این قوانین توجه نشده و دغدغههای آنها شنیده نشده، سبب شده است در زمان اجرا، قانون با مشکلات زیادی روبه رو شود. حالا حکایت تغییرنکردن ساعت تابستانی و الزام کارمندان به شروع کار از ساعت ۶ صبح مانند همان داستان عیادت ناشنوا از همسایه اش شده است؛ هرچند نیت او خیر و نیکی به همسایه اش بوده، از آنجا که یک طرفه همه دیالوگها را آماده کرده، در پایان عیادت فقط سبب شده است همسایه اش بیشتر از او برنجد.
در علوم انسانی مانند جامعه شناسی و اقتصاد همواره تأکید میشود که سیاست گذاری بدون توجه به طرف مقابل، ولو بهترین سیاست ها، ممکن است به شکست منجر شود. ازاین رو، توصیه میشود سیاست گذار پیش از اجرای هر قانونی به همه جوانب و ذی نفعان توجه کند تا در زمان اجراشدنشان همراهی افکار عمومی را هم با خود داشته باشد.