صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مدتی است تعجب نمی‌کنیم!

  • کد خبر: ۱۹۴۱۹۹
  • ۲۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۲
با خبر شده ایم که گویا سازو کاری راه افتاده است مبنی بر اینکه اگر یکان از اعزه  شهروند کتابی خواند و احساس کرد این کتاب دارد با روح و روانش کاری می‌کند یا با اعتقاداتش نمی‌خواند می‌تواند گوشی تلیفون بردارد و زنگ بزند و بگوید این چه چیزی است که مجوز چاپ داده اید.

تصدقت گردم نقره جانم، آدمیزاد یک وقت‌هایی می‌ماند چه بگوید. هرگونه که فکر می‌کنی می‌بینی یک جای کار می‌لنگد و تو هیچاهیچ از دستت بر نمی‌آید. کاتب و شاعر و هنرمند جماعت را هزار زحمت و رنج بر دوش است و انگار روزگار بر این چرخ است که بیشتر و محکم‌تر و سنگین‌تر سنگ آسیاب بر دوشش بگذارد و تحمل استخوان هایش را محک بزند.

با خبر شده ایم که گویا سازو کاری راه افتاده است مبنی بر اینکه اگر یکان از اعزه شهروند کتابی خواند و احساس کرد این کتاب دارد با روح و روانش کاری می‌کند یا با اعتقاداتش نمی‌خواند می‌تواند گوشی تلیفون بردارد و زنگ بزند و بگوید این چه چیزی است که مجوز چاپ داده اید من خواندم و مورمورم شد یا چمیدانم دلم همسر خواست یا دلم خانه خواست یا سفر خواست و مسئول این دل خواستن‌ها نویسنده و ناشر است. این چیز‌ها چی است که چاپ می‌کنید، آدمی دلش هوسناک می‌شود؟

نقره جانم در اینکه اجتماع و رعیت باید خوراک ذهنی سلامت و پاکیزه داشته باشد هیچ شکی نیست، در اینکه عقل و روان هم با خوراک مسموم ممکن است ناکار شود هم هیچ شکی نیست، اما اینکه بگذاری بر عهده شهروندان و هرکس با مترومعیار خودش گوشی بردارد و زنگ بزند و بگوید خوشم نمی‌آید و بد کردید مجوز دادید که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

آن وزارت فخیمه کارشناسانی دارد و بررسی‌هایی که بر اساس قانونی برخاسته از منطق و عرف و شرع مختصاتی ترسیم کرده و به آن هم وفادار است. این کارشناسان که عموما از عقول و فحول دانایی و آگاهی اند کتب در دست چاپ را می‌خوانند و نظر می‌دهند که یا چاپ شود یا اصلاح شود یا اصلاح نشود. این تصمیمی که جدیدا اتخاذ شده، عقل و درایت آن کارشناسان را نیز زیر سؤال می‌برد و به نوعی توهین به این اعزه است.

نقره جانم شما در نظر بگیر چند نفر باید روز‌ها پشت تلفن بنشینند و چشم به تلفن بدوزند و ناگهان تلفن زنگ بخورد و یکی با توپ و تشر پر وردارد بگوید مثلا در کتاب مستطاب آشپزی جناب نجف خان قرمه سبزی را نوشته گوشت قلم و ماهیچه گوسفندی را تفت بدهید و من حواسم نبوده عینک بزنم و تفت بدهید را نوشته ام نفت بدهید و حالا گوشت زبان بسته کیلویی ششصد تومانم حرام شده و این به خاطر کتاب بوده و باید کلمه تفت بدهید را عوض کنید یا مرحوم نجف را مؤاخذه کنید که دیگر از این گونه کلمات به کار نبرد.
گفتنی بسیار است نقره جانم ....

اما کاش این وزارت فخیمه ساز و کاری می‌اندیشید که همین مردم نازنین زنگ بزنند و از خوبی‌های کتاب بگویند و نقد کنند و با نویسنده ارتباط بگیرند و نوشتن بیاموزند. گفتنی بسیار است نقره جانم. دست و دل به نوشتن خیلی وقت است نمی‌رود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.