صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

و خدا خون‌بهای احمد کشوری است!

  • کد خبر: ۱۹۹۱۹۶
  • ۱۸ آذر ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۶
خوزستان را سه‌روزه و تهران را در هفته می‌خواست بگیرد صدام. این را گفته و عزم خود را هم جزم و تانک‌هایش را هم روانه کرده بود. بی‌حساب و کتاب هم نبود حرف‌هایش به خیالش. زمین را خالی از مردان می‌پنداشت و مردان را گرفتار شرایط تصور می‌کرد. برخی‌ها هم به او حق می‌دادند اباطیلی از این دست را به کلام بیاورد.

تراز کردن شرایط آن روز ایران و عراق صدام را به آرزو‌خواهی از این دست، جسور کرده بود. او، اما این را نمی‌توانست بفهمد که ایران، مردستانی است که هر کدامشان می‌توانند، چون سیل، بر خوابِ خوش او جاری شوند و از دلِ رؤیا او را به آغوش کابوس بیندازند. مردمانی که با نفس قدسیِ حضرت روح‌ا... چنان غنی شده بودند که کارآمد‌تر از نیروی هسته‌ای، هسته‌های قدرت صدام را می‌شکافتند. در این میان، اما قهرمانان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، نقشی ویژه داشتند. نقشِ ویژه این قهرمانان را هم مردی بر عهده داشت که شرحِ اسم خویش بود، «احمد کشوری». رعنا جوان بابلی که تیر زادِ سال ۱۳۳۲ بود و، چون تیر از چله کمانِ غیرت رها می‌شد به سوی دشمن. احمد و یارانش، شکارچیان لشکر زرهی عراق بودند. هرچه صدام تانک می‌فرستاد تا راه را باز کنند، کشوری و یارانش، می‌زدند و راه آرزو‌های صدام را سد می‌کردند. چنان‌که خواب و خیالِ ضد انقلابِ تجزیه‌طلب در کردستان و غرب کشور را، بی‌تعبیر کرده بودند. شرح دلاوری‌های سروان کشوری و شیرودی و سهیلیان و داورزاده و. مثنوی ارزشمندی است که هر بیت آن می‌تواند مطلع حماسه‌ای ماندگار باشد. خواندنی است. نه فقط در گوش جان که در هوشِ جهان هم می‌نشیند تا بدانیم و بدانند که ایران، مردستانی است که اگر همه مردانش هم به خون بغلتند، از گهواره چوبی، پسری برمی‌خیزد که «جگری با جگرِ شیر برابر دارد» احمد کشوری، شجاع‌مردی بزرگ بود. منطق جنگش را سیره جهاد دینی می‌نوشت. وجه تمایز مردان ما با دشمن هم در همین بود. احمد دیده بود که بالگرد عراقی در سد کنجان‌چم در دشت صالح‌آباد، خودرو‌هایی که در آن زن و کودکان ایرانی حضور داشتند را هدف گرفت و فرزندان ایران را قطعه، قطعه کرد. دیده بود این را، اما پیام امام را هم شنیده بود که دستور دادند، هیچ خلبانی حق ندارد به سمت زن و بچه عراقی‌ها تیراندازی کند. این یعنی انتقام هرگز. یعنی بجنگید، از کشور خود دفاع کنید، اما جوانمردی را در برابر دشمنِ ناجوانمرد هم رعایت کنید. احمد این نگاه را باور داشت چنان‌که شیرودی و خلعتبری و دوران و بابایی و... بدان اعتقاد و التزام عملی داشتند. وجه ممیزه و سیره غیریت‌ساز فرهنگ ایرانی در همین رفتار‌ها ظهور می‌یافت تا ثابت کند که مردان عهد ظهور، چگونه می‌جنگند. کسانی که بر خود چنان چشم می‌بندند که حاضر نیستند حتی برای تولد فرزند هم سنگر را به اندازه یک مرخصی رفتن ترک کنند. معلوم است این چشم در تماشای حضرت خدا باز خواهد شد تا در عشقی دو‌سویه، ترجمه و تجسمِ حدیث قدسی شود که می‌فرماید: «آن‌کس که مرا طلب کند می‌یابد، آن‌کس که مرا یافت می‌شناسد، آن‌کس که دوستم داشت به من عشق می‌ورزد، آن‌کس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق می‌ورزم، آن‌کس که به او عشق ورزیدم کشته‌ام می‌شود و آن‌کس که کشته‌ام شود خون‌بهایش بر من واجب است و آن‌کس که خون‌بهایش بر من واجب است پس من خود خون بهایش هستم.» و... خدا خون‌بهای احمد کشوری است. سرلشکر شهید احمد کشوری.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.