به گزارش شهرآرانیوز ۲۱ اسفند سال ۱۳۶۹ که خبر رسید هوشنگ طاهری بر اثر حادثه هولناک رانندگی در بزرگراه شهید صدر درگذشته است، هر آن که دستی در هنر و فرهنگ مملکت داشت، اندوهناک و حسرت بار، سری از افسوس تکان داد. زیرا نظاره گر فقدانی بی جبران در حوزه پژوهش و نقد و تدریس بود.
هوشنگ طاهری تنها پنجاه وشش سال داشت که از دنیا رفت، اما پهنای ارزشمند عمر نه چندان بلند او، گواه سرگذشتی پرمایه بود. چنان که پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان البرز، ایران را به مقصد اروپا ترک کرد تا تحصیلات خود را در دورههای کنسرواتور موسیقی وین با ساز تخصصی ویولون در اتریش ادامه دهد.
در ادامه نیز به گونتینگن آلمان سفر کرد و موفق به اخذ دانشنامه دکتری در رشته تاریخ هنر و مهندسی اقتصاد کشاورزی شد. سپس به ایران برگشت و به موازات کار در بانک کشاورزی، تدریس در دانشکده هنرهای دراماتیک صداوسیما را آغاز کرد.
هوشنگ طاهری سردبیری مجله سخن را تا آخرین روز حیات خود بر عهده داشت و با نقد فیلم در برنامه «نقد هفته تلویزیون»، به نامی آشنا در محافل فرهنگی تبدیل شده بود. ورود او به حوزه سینما، با ترجمه فیلم نامههای آثار مدرن سینمای جهان آغاز شد.
به طوری که به عقیده کارشناسان هنری و سینمایی، ترجمههای هوشنگ طاهری و تأثیر او بر سینمای ایران، از جمله عوامل تحول در سینمای کشور و موج نو سینمای ایران محسوب میشود. تقابل او با هنر مدرن، شیفتگی بی، چون و چرا برابر تحولات نبود و هنرمندانی که در خلأ میزیستند را به بوته نقد میکشید، زیرا واقعیت و درک آن را، هنر حقیقی هنرمند میدانست و در این باره نقدهای کوبندهای علیه ابتذال در هنرهای فرمایشی در مجله ادبی سخن منتشر میکرد.
«تاریخ سینمای هند» اثر اولریش گرگور و انوپاتالاس آخرین مجال دکتر طاهری در حوزه ترجمه کتاب بود که موفق به دریافت تقدیرنامه بهترین ترجمه هنری شد، اما پیش از آن با پیشگامی در ترجمه فیلم نامههایی متعدد، دین خود را به سینما ادا کرد. آثاری نظیر، «در یک آینه»، «مهر هفتم» و «توت فرنگیهای وحشی» از اینگمار برگمان، «ماجرا» و «صحرای سرخ» از میکل آنجلو آنتونیونی، «هیروشیما، عشق من» از آلن رنه-مارگریت دوراس، «زندگی» از اکیرا کورساوا، «ویریدیانا» از لوئیس بونوئل و «قاتل-M» از فرتیس لانگ.
او علاوه بر ترجمه و نقد فیلم نامه، ارتباط نزدیکی با شعر و داستان و نقاشی داشت. همان گونه که در حوزه نقد سینمایی، آثار خوب را از آثار ضعیف تمیز میداد، با تسلط بر رموز رنگ و ترکیب، آثار نقاشی را نیز بررسی میکرد و مجموعهای نفیس از تابلوها و کتابهای نقاشی داشت. گاهی شعر میسرود و گاه با مطالعه تخصصی ادبیات داستانی، مهارتهای خود را در برگرداندن آثار غیرفارسی در حوزه ترجمه تقویت میکرد.
افسوسِ صفدر تقی زاده، مترجم و منتقد، متأثر از خبر درگذشت ناگهانی هوشنگ طاهری، گواه فقدان شخصیتی اخلاق مدار، حرفهای و امیدوار بود: «در نحوه رفتارش، فضائل بسیاری نهفته بود، مؤدب و باشخصیت بود. هرگز پرخاش نمیکرد و کینه نمیورزید. حرص و جوش نمیزد و عصبانی نمیشد. آرام و متین بود و خارج از هیاهوها و معرکههای روشنفکری به سر میبرد. به ما نشان میداد که میتوان در همین آب و خاک هم زندگی و لحظههای خوبی داشت و با همه نابسامانیهای موجود قلم زد و از مطالعه لذت برد. لباس خوب پوشید و غذای خوب خورد و با دانشجو سروکار داشت و به آنها درس داد و امیدوار بود و عاشق بود و سرمست...»
از جمله ترجمههای ارزشمند هوشنگ طاهری به واسطه تسلط بر زبان آلمانی، برگردان مجموعه داستانهای نوین آلمانی است که شامل ۲۶ داستان از مؤلفان آلمانی به علاوه یک اثر از هاینریش بل در قالب یک کتاب است که آیینهای از افکار و احوالات ادبیات معاصر آلمان به شمار میآید و در آن میتوان نمودی از روحیات و ویژگیهای بارز زندگی فردی و اجتماعی جامعه آلمان را در قالب خیال و داستان مطالعه کرد.