انقلاب اسلامی بهعنوان یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران بر بسیاری از شئونات زندگی مردم ایران تأثیر مستقیم داشته است و به نظر میرسد باوجود اهمیت جنبههای مختلف این تأثیرگذاری، نگارشهای انجامیافته در داخل کشور در گفتمان رسمی باقی مانده است. محدودکردن زمینههای مستندسازی تاریخ انقلاب اسلامی با توجه به دیدگاههای رایج و غالب در جامعه حتی خارج از چهارچوبهای سیاسی و با رویکرد اجتماعی بهویژه زمانی که با ایدئولوژی ممزوج باشد، بحث انتقال صحیح وقایع از گذشته را دچار خدشه میکند.
از مهمترین اهداف پژوهشهای انجامگرفته درزمینه انقلاب میتوان به ثبتوضبط خاطرات رجال و بزرگان انقلاب، ثبت و ضبط خاطرات گروهها و انجمنهای مذهبی و سیاسی، بازسازی و بازشناسی علل و ریشههای انقلاب اسلامی در گذشته بهصورت مستقیم و ارائه صحیح از وجوه متفاوت انقلاب و برجستهکردن تفاوتهای آن، ارائه تعریف صحیح از سرشت و معرفت انقلاب، آیندهسازی برای انقلاب و ارائه اطلاعات برای آینده، کمک به تولید نظریه، بازتولید مجدد مفاهیم و افکار انقلابی و ارائه مفاهیم تولیدی انقلاب بهصورت غیرمستقیم اشاره کرد.
سؤال اینجاست که پژوهشهای انجامشده تاچهحدی ملهم از خواست جمعی و مبتنی بر آگاهی عمومی بوده است و به ماهیت انقلاب اسلامی بهعنوان یک جنبش اجتماعی که بر پایه خواستها، امیدواریها، رؤیاها و ایمان به ساختن جامعهای جدید شکل گرفته، پایبند بوده است؟ آیا اصولا وظیفهای برای انتقال این خواستها، اهداف و رؤیاها برای آن اندیشیده شده و جنبه کاربردی و کارکردی در نگرشی جمعی به انقلاب و استفاده از خرد گروهی برای بازسازی گذشته و بازتولید اندیشهها و افکار تعریف شده است؟
به نظر میرسد که در انجام پژوهشهای تاریخ محلی انقلاب اسلامی عمده توجهات در جمعآوری اطلاعات و توصیف آن به تناسب شرایط جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. بررسی روند سیساله اخیر مستندسازی تاریخ انقلاب نشان میدهد که بهتدریج تحقیقات صورتگرفته از سیطره تاریخ سیاسی رها شده و با رویکردهای جدید بهسمت تاریخ اجتماعی و پررنگکردن نقش مردم گرایش پیدا کرده است. این امر ضمن برجستهکردن نقش مردم در پیروزی انقلاب حس تعلق و بایستگیهایی را که در ماهیت انقلاب اسلامی نهفته است، درمعرض دید عموم قرار داده و راه را برای انجام تحقیقات جامع در زمینههای مختلف در آینده هموار کرده است.
نکته مهم آخر اینکه آیا پژوهشهای انجامشده را میتوان در ذیل تاریخنگاری انقلاب اسلامی دستهبندی کرد یا وقایعنگاری؟ و سمتوسوی پژوهشهای انجامشده بعد از گذشت نزدیک به نیم قرن در چه مرحلهای قرار دارد؟ به نظر میرسد باوجود نیروهای ذینفع و دردسترسنبودن همه اسناد و مدارک بهدلیل ملاحظات سیاسی، باوجود تلاشهای گوناگون این گذار بهصورت کامل صورت نگرفته است.
زیرا زمانی میتوان به تاریخنگاری جامع یک دوره تاریخی پرداخته شود که با گذر از وقایعنگاری به تاریخنگاری منهای ایدئولوژی پرداخته شود. البته این امر دال بر رد کامل پژوهشهای انجامشده نیست، اما باید توجه داشت که چنانچه با روش و رویکرد و دسترسی کامل به منابع در محافل علمی به موضوع انقلاب اسلامی پرداخته نشود، کمتر میتوان به تولید نظریه و ایجاد گفتمان بهمنظور مانایی و ایجاد مکتب فکری امید داشت.