صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

اختلال رفتاری در خروجی نهاد دانشگاه

  • کد خبر: ۷۰۷۶۲
  • ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲
عباس عبدی - رئیس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران

چند روز پیش نزد دندان‌پزشک رفته بودم. سال‌هاست آنجا می‌روم. چندسالی از من بزرگ‌تر است و گمان می‌کنم سال ۱۳۵۵ یا ۱۳۵۶ از دانشگاه تهران دانش‌آموخته شده باشد. این‌بار دیدم که قدری عصبانی است. به‌ظاهر بیمار بوده و به بیمارستان رفته و یکی از همکاران پزشک می‌خواسته یک جراحی اضافه برای درمان بیماری او تحمیل کند که دعوایی درست‌وحسابی راه انداخته است.

 

خلاصه می‌گفت: «مسئله فقط خودم نبودم، بلکه مسئله اصلی آن مردم بی‌دفاعی هستند که متحمل این اقدامات غیرانسانی می‌شوند.» آخر سخن گفت: «من به نتیجه‌ای رسیده‌ام. این نتیجه برحسب تجربه سال‌ها حضور در متن جامعه است. به‌نظر من یک تفاوت جدی میان دانش‌آموختگان گذشته و چند دهه قبل وجود دارد. این قاعده برای همه رشته‌های تحصیلی وجود دارد. فعلی‌ها در مقایسه با قبلی‌ها غیرمتعهدتر هستند و تعهدات حرفه‌ای آنان بسیار کمتر است.» دراین‌باره قدری گفتگو کردیم که می‌خواهم در اینجا خلاصه نظرم را در فهم یا تأیید و رد این تفاوت بگویم.


گرچه مطالعه مستقلی دراین‌باره انجام نشده است، برحسب درک شهودی و حس عمومی از محیط پیرامون می‌توان با این گزاره وی همراهی کرد. این واقعیت چند علت دارد که پرداختن به آن ضروری است.
پیش از هر چیز، فراوانی دانشگاه‌ها و افزایش روزافزون تعداد دانشجویان و دانش‌آموختگان است. تعداد آنان اکنون نسبت به پیش از انقلاب، بیش از ۲۰ برابر شده است، درحالی‌که جمعیت کشور حداکثر ۲ تا ۵/۲ برابر شده است. با زیادشدن تعداد دانشجویان و دانش‌آموختگان دانشگاهی و فراوانی مراکز آموزشی، افراد متقلب و خطاکار نیز بیشتر شدند و بیشتر به‌چشم می‌آیند.


اما مشکل دیگری نیز در این میان ایجاد شده که بسیار مهم است. در گذشته دانش‌آموختگان دانشگاهی به‌سرعت جذب بازار کار می‌شدند و از این بابت، رقابت چندانی میان آنان شکل نمی‌گرفت، درحالی‌که اکنون مسئله بسیار متفاوت است و رقابت سختی برای به‌دست‌آوردن شغل وجود دارد و این رقابت، چون همراه با کارآیی و صلاحیت نیست، موجب تشدید فساد و خلاف می‌شود. پدیده مدرک‌گرایی را باید در این قالب تحلیل و درک کرد؛ پدیده‌ای که در آن مدرک به‌صورت ذاتی، اعتبار و اصالت دارد؛ درحالی‌که مدرک هیچ‌چیز به‌جز برگه‌ای کاغذ نیست و هیچ ارزش و اعتباری ندارد، مگر آنکه معرف صلاحیت باشد. فرض کنید کسی مدرک درجه‌یک مربیگری داشته باشد؛ این به‌معنای وجود صلاحیت حرفه‌ای در اوست.

حال اگر او مربیگری نداند و این مدرک را صوری به‌دست آورده باشد، هیچ اعتباری ندارد. برای ارزیابی او ما به مدرک نگاه نمی‌کنیم. مربیان کاربلد و دارای اعتبار، بی‌نیاز از مدرک هستند. عملکرد آنان در همان تیم است که اعتبارشان را می‌سنجد. در ایران همه دنبال مدرک هستند، حتی مخالفان مدارک صوری! آنان دنبال اثبات بی‌مدرک‌بودن یا صوری‌بودن مدرک طرف مقابل هستند، درحالی‌که باید اصل صلاحیت حرفه‌ای و فهم علمی او را تأیید و رد کنند.


با وجود این مشکلات، مهم‌ترین علت این بی‌سامانی در رفتار افراد و دانش‌آموختگان دانشگاهی را باید در بطن جامعه و آن نهاد فرهنگی جست‌وجو کرد که قوام‌دهنده اخلاق بود و همیشه الگو‌های رفتاری آن مورد توجه جامعه بود؛ نهاد دین. کوچ نهاد دین به ساختار قدرت، پیامد‌هایی را در بر داشت. ازجمله رهاشدگی اخلاقی و هنجاری. وضعیتی که انسان ایرانی را در خلأ اخلاقی رها کرده و دین و الگو‌های آن که زمانی الهام‌بخش رفتاری و اخلاقی بودند، اکنون این جایگاه را ترک کردند و در جایی قرار گرفتند که چندان قادر به ایفای نقش گذشته نیستند و جامعه ما چیز دیگری را نیز جانشین آن نکرده است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.