امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - «صد دانه یـاقوت دسته به دسته/با نظم و ترتیب یکجا نشســته...» کودکان نسلهای ما این شعر را در ذهن خود نقش بسته اند. حتی بزرگ سالان نیز پس از گذشت سالها برخی از این اشعار و داستانهای کودکانه را در ذهن خود به ودیعه نهاده اند و برای فرزندان خود سینه به سینه نقل میکنند. ادبیات کودک و نوجوان تأثیر بسزایی در رشد و بالندگی این نسل دارد. ادبیات کودک و نوجوان به نوشتهها و سرودههای ادبی ویژه کودکان و نوجوانان میگویند. این نوع ادبیات، هم شامل بخشی از فرهنگ شفاهی عامه، مانند لالائی ها، مثل ها، قصهها ست و هم داستانها و نمایشنامهها و اشعار و نیز نوشتههایی در زمینه دین، دانش اجتماعی، علم و کاربردهای آن، هنر و سرگرمی را دربر میگیرد که نویسندگان و سرایندگان برای کودکان و نوجوانان پدید میآورند.
مهمترین اهداف ادبیات کودک و نوجوان عبارت هستند از آماده کردن کودک برای شناختن، دوست داشتن و ساختن محیط، شناساندن کودک به خویشتن، ایجاد احترام به اصالت انسانی وعلاقهمند کردن کودک به مطالعه و ایجاد عادت به آن. مهدی آذریزدی یکی از پیشگامان عرصه ادبیات کودک در دوره معاصر بود. او پیر قصه گو در عرصه ادبیات کودک و نوجوان بود که با خلق و بازنویسی آثاری ارزشمند توانست، مخاطبان بسیاری را به خود جذب و با نگارش داستانهای خیال انگیز آنان را با میراث کهن فرهنگی، تاریخی و ادبی ایران زمین آشنا کند.
رهبر معظم انقلاب در تجلیل از مقام این مرد بزرگ میگویند: «من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد و کتاب این مرد میدانم.» امروزه بیش از پیش نیازمند چنین داستان نویسان و نخبگانی هستیم که با عشق و علاقه در این دورانی که فضای مجازی کودکان و نوجوانان را از کتاب خوانی دور کرده است؛ آثاری را به رشته تحریر درآورند تا نسل جدید با شیرینی کلام آنان دمخور شوند.
به مناسبت روز ادبیات کودک و نوجوان با دکتر مهری پریرخ، دانشیار بازنشسته گروه کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد گفتگو کردیم. او در کارنامه پژوهشی خود کتابها و مقالاتی با موضوع ادبیات کودک و نوجوان دارد. یکی از حوزههای تخصصی او «کتاب درمانی» با رویکرد روان شناختی و بررسی تأثیر آن بر حل مشکلات روحی کودکان و نوجوانان است که پرسشهای ما از این چهره برجسته مشهدی نیز درباره همین موضوع است.
همان طور که اشاره داشتید، ادبیات بسترساز رشد و تحول شخصیت کودک و نوجوان با شیوهای مطلوب و لذت بخش است. از طریق ادبیات رشد چند جانبهای را برای کودک و نوجوان میتوان متصور شد. امروزه بسیاری از نوجوانان و جوانان ما از سواد خواندن و نوشتن، با مفهومی که سازمان یونسکو مورد نظر دارد، یعنی درک معنی و توانایی برداشت درست از متون و به کارگیری آن در زندگی، بی بهره اند.
با خواندن، زبان و دایره واژگان آنها رشد میکند. از طریق ادبیات، با زیبایی شناسی آشنا میشوند و میآموزند که چگونه میتوانند از زیباییها لذت ببرند و آرامش یابند. ادبیات، کودک و نوجوان را با قصه زندگی آشنا میکند. آنها، بدون آسیب تجربه کسب میکنند و خود و دیگران را میشناسند و راه تعامل را میآموزند. از طریق ادبیات شناخت آنها افزایش مییابد و راههای مختلف برای گریز از مشکل را شناسایی میکنند، تفکر آنها رشد میکند و قدرت انتخاب به دست میآورند.
ادبیات به آنها میآموزد که اخلاق چیست و چه ارزشی دارد و زندگی اخلاق مدار چگونه میتواند شادی درونی و ناب را به وجود آورد. با توجه به آنچه گفته شد، ادبیات معیار زندگی درست، سالم و لذت بخش را در اختیار کودک و نوجوان قرار میدهد. پر واضح است که هر آنچه که تجربه و هنر ناب را با تخیل و زیبایی درآمیخته باشد و متناسب با شخصیت و نیازهای کودک و نوجوان به رشته تحریر درآورد ادبیات نگاشته شده کودک و نوجوان به شمار میآید.
چنین ادبیاتی، میتواند در درک معنی، پرورش حس زیبایی و مهارت تعامل و رشد شناختی تأثیر داشته باشد. یکی از نیازهای کودک و نوجوان کودکی کردن و کسب تجربه است. اکنون بیشتر ادبیات تولید شده به تجربه اندوزی توجه دارد و کمتر به کودکی کردن میپردازد. این آسیب، ادبیات را یک بعدی میکند و موجب میشود که کودک و یا نوجوان از ادبیات لذت نبرد. در ادبیات نتواند ردپایی از رؤیاها و خیالهای کودکانه را دنبال کند و به نظرم در طراحی مضمون این نوع ادبیات، هدفهای بزرگ سالان برای آموزش دنبال میشود تا علاقه کودک و نوجوان.
وضعیت را میتوان از دو منظر تولید و تهیه مورد توجه قرار داد. امروز، با توجه به مشکلات نشر و گرانیها و نبود خریدار، تولید کتابهای خوب برای کودک و نوجوان رشد نسبی و نه ایده آل داشته است. این رشد به لطف علاقه نویسنده ها، مترجمها و ناشران بوده است. زیرا معیارها و دیدگاههای تخصصی در مورد نشر ادبیات کودک و نوجوان وجود ندارد، نمیتوان انتظار داشت که رشد از نظر کمی متناسب با نیاز باشد و از نظر کیفی همه نوع ژانر مفید مورد علاقه کودک و نوجوان را به یک نسبت در بر گیرد. کودک و نوجوان امروز ما، گروهی هستند که در تنگنای زمان قرار دارند. بیشتر آنها علاقههای گوناگونی دارند که خود نمیدانند در خدمت کدام باید باشند. دلایل زیادی برای این تنوع وجود دارد.
از جمله، تنوع وسایل سرگرم کننده، علاقههای پدر و مادر، که شاید در دوران کودکی خود از توجه به آنها محروم بودند، حال باید فرزندان آنها این محرومیت را جبران کنند، چشم و هم چشمی و نیز تبلیغات زیاد در مورد انواع مهارت ها، آنها را به این سو و آن سو میکشد و سردرگم میکند. این شرایط و نیز خانوادههایی که خود با مطالعه آشنا نیستند، نظام آموزشی که مطالعه در آن جایگاهی ندارد و پیوند تنگاتنگی بین محتوای درسها و کتابخانه نیست، کودک و نوجوان را با ادبیات آشنا نمیکند و طعم لذت از ادبیات را به او نمیچشاند. چنین نسلی علاقه به داستانهای طولانی و پیچیده ندارد. این نسل کم حوصله است و با بسیاری از معیارهای اخلاقی آشنا نیست.
کودک امروز فناوری زده است و علاقهمند است که بیشتر وقت خود را با موبایل و کامپیوتر صرف کند. ادبیات باید خیلی جذاب و پرمحتوا و هنرمندانه باشد که بتواند این گروه را جذب کند. شناخت این ویژگیها از طریق نیازسنجی، نقد ادبیات کودک و نوجوان و حمایت مسئولان مربوط صورت میگیرد. از زمانی که ادبیات کودک به رشتهای دانشگاهی تبدیل شد، نقد ادبیات کودک رشد کرده است. ولی این نقدها برای پژوهشهای دانشگاهی کاربرد دارد و در تولید به آنها توجهی نمیشود.
از منظر تهیه، خانوادهها با اثر کیفی آشنایی ندارند. این نا آشنایی و نیز گرانی کتاب موجب شده است آثاری که با دیدگاه تخصصی و هنرمندانه تولید میشود بازار خوبی نداشته باشد، به فروش نرود و نویسنده از تولید این آثار مأیوس شود. از طرف دیگر، آثار بازاری، که از کیفیت مناسبی برخوردار نیستند و به همین دلیل هزینه تولید کمتر و تیراژ بالایی دارند، با قیمت مناسب وارد بازار شوند.
در اینجا دیگر تخصص در تولید هیچ نقشی ندارد و نیاز کودک و نوجوان مورد توجه نیست. خانوادهها به علت نا آشنایی با آثار کیفی و نیز قیمت ارزان ترجیح میدهند این نوع کالا را بخرند. یک نکته که به تولید و نیز تهیه مرتبط است و باید مورد توجه باشد این است که گرچه کودک و نوجوان ما شیفته فناوری و شبکههای اجتماعی است و یا علاقه زیادی به متنهای پرتحرک و ترسناک دارد، باید او را با بن مایههای اسطوره ای، افسانهای و اخلاقی آشنا کرد. این بن مایهها او را با فرهنگ غنی و اصول اخلاقی آشنا میکند.
متنهای ترسناک، که بیشتر آن ها، به دور از معیارهای انسانی هستند و کشتن و شکست دادن را موفقیت به شمار میآورند، ضدانسانی و ضداخلاقی اند. آنها خواننده جوان را از لذتهای ناب دور میکنند. ولی مشاهده میشود که قفسههای کتاب فروشیهای کودک و نوجوان را به خود اختصاص داده اند. باید با وجود علاقهها و زندگی در دنیای مدرن، ادبیات کهن نیز مورد توجه باشد و بن مایههای اخلاقی در ادبیات مدرن به کار رود.
با توجه به شرایط کنونی، که کووید ۱۹ همه را خانه نشین کرده، چارهای نیست جز اینکه از فضای مجازی استفاده شود. اگر استفاده از فضای مجازی کنترل نشود، میتواند تهدید باشد. جای خوشحالی است که ناشرانی که ادبیات را در فضای مجازی ارائه میکنند رو به افزایش هستند. اگر شناخت لازم درباره ادبیات باکیفیت به دست بیاید، میتوان از این بسترهای فراهم شده، برای دسترسی به ادبیات استفاده کرد. میتوان با کمک کودکان و نوجوانان، گروههای مجازی گفتگو در مورد ادبیات تشکیل داد و در این گروهها به نقد و تحلیل ادبیات پرداخت و در مورد کاربرد آنها گفتگو کرد.
کودک و نوجوانی که بتواند در مورد تجربههای مطالعاتی خود با همسالان خود گفتگو کند، به درک بهتری از متن میرسد و علاقهمند به مطالعه میشود. چنین رفتارهایی بسترهای مجازی را تبدیل به فرصت میکند. تجربههایی که ما در مورد یک گروه گفت وگوی کودک و یک گروه نوجوان داشتیم ثابت کرد که از این طریق، میتوان افرادی که تاکنون با ادبیات آشنا نبودند را در فضای مجازی به ادبیات علاقهمند کرد. در عین حال این گفتگوهای مجازی، در رشد مهارتهای ارتباطی و درک مفهوم و رشد فکری آنها تأثیر داشته است.
تاکنون، در چند مدرسه با کودکان پرخاشگر، دارای سوک عزیزان و اعتماد به نفس ضعیف نشستهایی تشکیل داده ایم و چند پژوهش انجام شده است. نتیجه این نشستها و پژوهش ها، که سه مورد آنها تجربی بوده است، نشان داد در صورتی که داستان باکیفیت باشد، یعنی هنرمندانه، خلاقانه و زیبا تهیه شده باشد و متناسب با مشکل خواننده آن باشد، در کاهش مشکل تأثیر دارد. در یک پژوهش، که به سنجش پرخاشگری کودکان مهد کودک پرداختم، پس از یک دوره داستان خوانی و گفتگو در مورد داستان، میزان پرخاشگری اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که از پرخاشگری آنها کاسته شده است.
کمال گرایی، باور نادرستی است که به کاهش اعتماد به نفس، افزایش اضطراب و افسردگی و گاه کاهش توانمندیها میانجامد. با استفاده داستان در یکی دیگر از پژوهش ها، نشانههای کاهش آن در شرکت کنندهها به خوبی دیده شد. امروزه، باورهای ناکارآمد (مانند «بایدهمیشه برنده شوم»، «باید همه به من توجه کنند و گر نه کسی مرا دوست ندارد») در بسیار از نوجوانانی که در خانوادههای کم جمعیت رشد میکنند دیده میشود. پژوهشی دیگر تغییر این باورها به باورهای کارآمد را از طریق رشد تفکر با داستان هدف قرار داد.
گفتگو، اجرای نمایش و نقاشی از جمله فعالیتهای بعد از کتاب خواندن بود. تغییر باورها به خوبی در نوجوانان شرکت کننده دیده شد. کتاب درمانی، به استفاده از داستان برای رشد تفکر، تحول شناختی و تغییر تفکر و رفتار گفته میشود. همان طور که مشاهده میشود، خواننده جوان با خواندن داستان، همراه با شخصیت، بدون اینکه آسیبی ببیند، به تجربه اندوزی میپردازد. از شکستها و پیروزیها میآموزد، خود و دیگران را میشناسد و به تحلیل شرایط میپردازد. در خواندن و گفتگو در مورد داستان، فرایند تفکر (شامل درک، آگاهی، تحول شناختی و تغییر) را طی میکند.
برای طی کردن این مسیر به مهارتهای فکری نیاز دارد؛ بنابراین کتاب درمانی، نوعی درمان خودانگیخته و لذت بخش است که با استفاده از تفکر مبتنی بر داستان به درمان و یا کاهش دردهای روان شناختی میپردازد. از طرف دیگر کتاب درمانی رشد، که جنبه پیشگیرانه دارد، با تأکید بر رشد شناختی، تحول فکری را مورد توجه قرار میدهد. در این روش از طریق داستان شیوه تفکر و معیارهای درست آموخته میشود و خواننده به رشد فکری رسیده و توانایی حل مسئله را به دست میآورد و با انتخاب درست، از بروز مشکلات پیشگیری میکند.
ما در جامعه کتاب گریز زندگی میکنیم. چگونه میتوان انتظار داشت که پدر و یا مادری که خود لذت کتاب خواندن را کشف نکرده، به کودک و نوجوان خود پیشنهاد کند کتاب بخواند و یا از بودجه خانواده بخشی را برای خرید کتاب برای فرزند خود اختصاص دهد؟ برای گذر از این مشکل، باید رسانه ها، به صورت منسجم، خانوادهها را با خواندن آشنا کنند. از طریق کارگاههای ادبیات کودک و نوجوان، به آنها چگونگی شناخت متون با کیفیت و چگونگی خواندن متن مرتبط با کودکان و نوجوانان و تحلیل آن آموخته شود. باید کارگاههای فرزندپروری و ذهن آگاهی برای والدین تشکیل شود.
در این کارگاه ها، آنها به ارزش داستان در تربیت و رشد تفکر آشنا شوند. داستانهای کودکان متونی غنی برای آموزش به والدین نیز هست. در این کارگاهها میتوان از این متون نیز استفاده کرد. باید برای برگزاری این رویدادها، از مدرسان برجسته علم اطلاعات و دانش شناسی، علوم تربیتی و روان شناسی استفاده کرد. پس از کشف ارزش محتوا و آگاه شدن به ارزش کتاب خواندن، میتوان از والدین انتظار داشت فرزند خود را تشویق به خواندن کنند. پرواضح است که کاهش قیمت کتابها و افزایش کتابخانههای کودک و نوجوان عوامل دیگری در تشویق فرزندان به خواندن است.
***
دکتر مهری پریرخ بیش از بیست سال است که در حوزه «کتابدرمانی» مشغول فعالیت است. وی از سال ۱۳۹۶، به صورت رسمی بر حوزه «کتابدرمانی» و آموزش تفکر به کودک و نوجوان از طریق داستان تمرکز داشته است. او با عدهای از متخصصان داوطلب، گروهی را با نام «بخوانیم، بیندیشیم، بهتر زندگی کنیم» تشکیل داده است.
در این گروه، داستانهای کودک و نوجوان را گردآوری و تحلیل و بر پایه مشکلات روانشناختی و شخصیتی کودک و نوجوان آنها را نشانگذاری میکنند. این گروه پژوهشی از حاصل این داستانها برای کارگاههای آموزش مربیان «کتاب درمانی» و کتابداران، دورههای کتاب درمانی برای کودکان و نوجوانانی که مشکلاتی دارند بهره میبرند و در نتیجه کتابهایی مرتبط با موضوع «کتابدرمانی» منتشر کردهاند.
تا کنون چند کتاب در این موضوع را دکتر مهری پریرخ و همکاران تولید کردهاند. کتابهای «آیا کودک شما پرخاشگر است؟ رهنمودهایی برای کاهش پرخاشگری با کمک داستان»، «آیا کودک شما میترسد؟ رهنمودهایی برای کاهش ترس با کمک داستان» و «آیا کودک شما از مرگ یکی از عزیزان اندوهگین است؟ رهنمودهایی برای کاهش سوگ با کمک داستان» که با همکاری زینب کمساری و بهار قادری از سوی انتشارات توت در تهران منتشر شده است. همچنین کتاب «قصه برای کودکان با اختلال نارسایی توجه/فزونکنشی (بیشفعالی) همراه با رهنمودهایی برای افزایش توجه و کنترل رفتار» با همکاری علی مشهدی و نجمه رحیمی از سوی انتشارات چاپار تهران روانه بازار شده است.
اینها را هم بخوانید:
یادی از آنتواندوسنت اگزوپری و «شازده کوچولو»، کتابی برای کودکان سالخورده
گفتگو با رویا یدالهی که از گونهای نو در تولید محتوا برای کودکان سخن میگوید