صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روز‌های تلخ روستای «حلوایی» در چند قدمی مشهد

  • کد خبر: ۹۵۹۳۳
  • ۲۶ دی ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۷
  • ۲
روایت شهرآرا درباره روستای حلوایی که چند قدم پس از انتهای بولوار شهید آوینی مشهد، از ساده‌ترین امکانات محروم  است.

تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ در سوز سرمای دی ماه کنارمان جمع شده اند. حدود ۱۵ نفر، پیر و جوان. از بی توجهی‌ها می‌گویند و از رها شدن ها. دردشان به حساب نیامدن در معادلات شهری است. می‌گویند همه مسئولان و ادارات دست رد به سینه شان می‌زنند، به این بهانه که خارج از محدوده اند. یکی بهانه «روستا بودن» آورده و دیگری «اهالی مهاجر» آن را بهانه کرده است برای جواب ندادن.

همین چیز‌ها سبب شده که چند قدم پس از انتهای بولوار شهید آوینی، اهالی روستایی که نامش حلوایی است از برخی اصلی‌ترین و ابتدایی‌ترین امکانات زندگی اجتماعی محروم باشند. این بار به دعوت مردم این روستا به جمعشان رفتیم و کنارشان کوچه به کوچه اش را چرخیدیم.

زباله‌های رها شده را دیدیم و خانه‌های خالی را که به انبار ضایعات تبدیل شده اند. پیاده روی مادران و بچه‌های خردسال را در نبود وسایل حمل و نقل عمومی دیدیم و به دنبال آن به سراغ برخی از مسئولان نیز رفتیم که البته پاسخ هایشان بیشتر از جنس وعده‌های بدون تاریخی بود که هیچ دردی از کسی دوا نمی‌کند.

فقط مانده سنگ قبر‌ها را بدزدند

دلیل آمدنمان درخواست و پیامک آقای صفایی بود؛ یکی از اهالی روستا که برایمان نوشته بود: «شما را به همه مقدسات قسم می‌دهم سری به روستای حلوایی بزنید که نبود امکانات و بهداشت در آن بیداد می‌کند.» باوجود اینکه سه سالی است ساکن این منطقه شده است، اما از چندوچون کمبود‌های آن به خوبی خبر دارد.

او از مشکلات قبرستان روستا شروع می‌کند و می‌گوید: یک سوی قبرستان نرده دارد و نرده طرف دیگر به طور کامل سرقت شده است. تمام الحاقات قبور را دزدیده اند فقط همین سنگ قبر‌ها مانده اند.

قبرستان قدیمی محل دفن مردگان مهاجران افغانستانی بوده که سال هاست تعطیل شده و دفن جدیدی ندارد. به اهالی حلوایی قول تغییر کاربری این قبرستان و تبدیلش به پارک را داده اند؛ «این قبرستان خیلی قدیمی است، اما بازهم پنجشنبه و جمعه پر می‌شود از مردمی که برای زیارت اهل قبور می‌آیند و یک جور مکان تفریحی بدون امکانات شده است برای مردم محروم.» او البته از شلوغی پنجشنبه و جمعه که به واسطه حضور مردم در همین قبرستان شکل می‌گیرد و برای آن‌ها دردسرساز نیز هست، گلایه می‌کند و می‌گوید: باید فکری به حال شلوغی کرد. کوچه‌ها تحمل ترافیک سنگین را ندارند.

صفایی نبود امنیت و شکایت از نبود بوقت نیرو‌های پلیس را هم این گونه شرح می‌دهد: اینجا اگر آدم هم کشته بشود، مأموران کلانتری ۳۸ آوینی نمی‌آیند؛ یا نیرو ندارند یا مأموریت را به زمان نامعلوم محول می‌کنند.

او ادامه می‌دهد: آخرین بار در جریان یک درگیری به مدت ۲ ساعت با ۱۱۰ تماس می‌گرفتیم، اما هیچ خبری از مأمور نشد. آخرش خودمان فرد زخمی را به کلانتری بردیم برای شکایت.

نرده‌های قبرستان هم از سرقت در امان نبودند

خانه در اجاره انبار ضایعات

سیدی یکی از خانم‌هایی است که با نوزادش همراه مردم آمده است. او هم لابه لای صحبت‌های دیگران گلایه می‌کند که «روستا پر شده است از انبار‌های ضایعات.»

این ساکن روستای حلوایی می‌گوید: آن‌ها که وضع مالی بهتری داشتند، خانه هایشان را به عنوان انبار اجاره دادند و از اینجا رفتند. ما مانده ایم و رفت وآمد آدم‌های جور واجوری که به این انبار‌ها می‌آیند.

او اضافه می‌کند: برخی از اهالی برای امنیت سگ نگهبان آورده اند، اما بازهم نگران امنیت بچه هایمان هستیم که در کوچه‌ها بازی می‌کنند.

سیدی از عوارضی هم می‌گوید که هنگام ساخت وساز به دهیاری می‌پردازند، اما «در زمان شناسایی این انبار‌ها یا وادارکردن اهالی به تعیین تکلیف خانه‌های رهاشده خبری از دهیاری نیست.»

هر گوشه و کناری را که نگاه کنید، می‌توانید زباله ببینید

دهیاری ندیده ایم

در روستای حلوایی البته آن طور که اهالی می‌گویند «نامی از دهیار هست، اما اغلب مردم خودش را نمی‌شناسند. یکی از مرد‌هایی که همراه ماست می‌گوید: اصلا کسی او را ندیده است. باوجوداینکه اهل روستای همسایه ما یعنی کریم آباد است، در نقطه دیگری از شهر مشهد زندگی می‌کند. چند سالی هم خواهرش دهیار این روستا بود.

یکی از خانم‌ها هم می‌گوید: هر بار به دهیار قبلی از وضعیت زباله‌ها و مشکلات رفت وآمد شکایت می‌کردیم، می‌گفت صبر کنید. گاهی هم شرایط ما را با سال‌های گذشته مقایسه می‌کرد که ببینید چقدر فرق کرده است و نتیجه اش فقط رضایت خودش بود.

او می‌گوید: کنار خانه‌ها و در هر زمین رهاشده ای، انبوهی از زباله است. انگار که هرکدام هنگام خارج شدن از خانه یک پلاستیک زباله را هم در گوشه‌ای از کوچه رها می‌کنند. البته ادعای دهیاری این است که ماشین حمل زباله هفته‌ای دو روز می‌آید و کوچه‌های بدون مخزن زباله هم همان هفته‌ای دو نوبت نظافت می‌شوند.

آن طور که این ساکن روستا می‌گوید هزینه این نظافت برای هر خانه در شش ماه ۱۰۰ هزار تومان است.

اولین ملاقات اهالی با دهیار

چون منطقه مهاجرنشین است

«چون ۹۰ درصد اهالی روستا مهاجر هستند، هیچ بودجه و امتیازی به شما تعلق نمی‌گیرد.» این جمله بهانه‌ای است که بیشتر اهالی از زبان مسئولان ادارات مختلف شنیده اند. این جمله البته برخی از مهاجران را که حالا همراه جمع ما هستند، برآشفته می‌کند.

حسینی یکی از آن هاست. او می‌گوید: هرسال که برای تمدید کارت آمایش می‌رویم، تمام عوارض شهرداری و هزینه‌های دیگر را می‌پردازیم. پس چرا آن موقع مهاجر نیستیم؟ اصلا مگر بقیه قسمت‌های شهر مهاجر ندارد؟ همین گلشهر و خیلی جا‌های دیگر. دیگران چه می‌کنند؟

مردمی که همراه ما در کوچه‌های حلوایی می‌چرخند، هرلحظه به گوشه‌ای اشاره می‌کنند و از مشکلی می‌گویند. از ستون‌های برق می‌گویند که روشنایی ندارند و اینکه خانم‌ها جرئت ندارند پس از تاریک شدن هوا از خانه خارج شوند.

از تجمع گوسفند فروشان در ابتدای روستا می‌گویند که هم آلودگی دارند و هم مزاحمت. وضعیت نانوایی هم گلایه دیگری است که دارند و معتقدند یک نانوایی برای روستا کافی نیست؛ زیرا اگر به خانواده‌ای نان نرسد، باید تا گلشهر برود و برگردد، اتفاقی که روزانه برای خیلی‌ها می‌افتد.

کوچه و خیابان‌های دیگر روستا را طی می‌کنیم که به دفتر دهیاری می‌رسیم. برخلاف تصور اهالی دهیار جوان در اتاقش حضور دارد. باوجودی که از دیدن اهالی شگفت زده شده است، سخنشان را می‌شنود و جسته وگریخته پاسخ می‌دهد تا شاید راضی شوند. اهالی، اما از وعده‌هایی می‌گویند که بار‌ها شنیده اند و هرگز عملی نشده است.

کوچه‌هایی که هنوز به وعده آسفالت امیدوارند

پیگیری می‌کنم، اما زمان نمی‌دهم

محبوبه غضنفرنژاد از تیرماه امسال دهیاری را از خواهرش تحویل گرفته و به شکل رسمی شروع به کار کرده است. به گفته او و بر اساس سرشماری سال ۹۵ اکنون این روستا ۳۴۶ خانوار و ۱۱۶۰ نفر جمعیت دارد که الان بسیار بیشتر است.

بعد از شنیدن شکایت‌ها برای هرکدام وعده‌ای می‌دهد، اما هیچ کدام زمان مشخصی ندارد؛ «مشکل اتوبوس و حمل ونقل عمومی را می‌دانم و برایش تلاش می‌کنم، اما برای زمان مشخص قولی نمی‌دهم.»

او برای نظافت کوچه‌ها و حمل زباله حضور دو بار در هفته ماشین زباله را کافی می‌داند و از اهالی می‌خواهد آن‌ها هم همکاری کنند، اما برای مشکل انبار ضایعات راه حلی ندارد و می‌گوید: حل مشکل خانه‌هایی که انبار ضایعات شدند در اختیار من نیست. با این همه یک بار مأموران کلانتری تعدادی از آن‌ها را جمع آوری کردند.

وضعیت گل ولای کوچه‌های بدون آسفالت را هم قرار است پیگیری کند و برایش قول‌هایی می‌دهد، اما در مقابل درخواستی هم دارد: بودجه دهیاری بسیار اندک است و نمی‌توانم با آن کار‌های زیادی انجام بدهم، بلکه باید از خودیاری اهالی هم استفاده کنیم.

دهیار پیشین روستا نیز که از حضورمان خبردار شده است، تماس می‌گیرد تا برخی اقداماتش را گزارش کند؛ اینکه از اجرای حکم قلع ۳۵ خانه پیشگیری و تلاش کرده است به بافت روستا اضافه شوند. هماهنگی برای آمدن خودرو حمل زباله برای ۸ روز در ماه نتیجه پیگیری‌های او بوده، اما دلیل محقق نشدن بیشتر خواسته‌های مردم روستا را بودجه اندک دهیاری و حضور اهالی مهاجرش می‌داند.

بساط فروشندگان غیربومی گوسفند زنده در ورودی روستا

برای وضعیت ما دعا کن

از دفتر دهیاری خارج می‌شویم. مشکلات همچنان پابرجاست و حرف‌ها به نبودن پایگاه بهداشت، عابربانک و خط تلفن ثابت می‌رسد. انتهای سخن یکی از آن‌ها پیش از خداحافظی این است: «شما که بالای شهر زندگی می‌کنی، برای وضعیت ما دعا کن.»

سرویس دهی به حومه شهر نداریم

از آنجایی که دغدغه مهم و نگرانی اهالی روستا خط اتوبوس است و پاسخ‌های گنگ و مبهمی دریافت کرده اند، مشکل را با عباس اتحادی، رئیس اداره روابط عمومی سازمان اتوبوس رانی مشهد، در میان می‌گذاریم.

توضیح ابتدایی او برای تعیین سرویس حمل ونقل عمومی ناامیدکننده است، وقتی می‌گوید: درصورتی که منطقه درخواست شده جزو محدوده خدمات شهری باشد، درخواست را بررسی می‌کنیم، اما اگر در محدوده نباشد، امکان سرویس دهی نخواهد بود.

توضیح بیشترش این است که در سال‌های گذشته عنوان سازمان اتوبوس رانی «مشهد و حومه» بود که از سال ۱۳۸۳ عنوان حومه آن حذف شد تا کیفیت خدمت رسانی در مناطق شهر مشهد ارتقا پیدا کند.

وی در پاسخ به اینکه چرا برخی روستا‌ها اتوبوس دارند، می‌افزاید: برای رفاه حال روستاییان، سرویس دهی را در مناطق سابق ادامه دادیم، اما روستا‌های دیگر خدمت عمومی دریافت نمی‌کنند که این موضوع شامل حال روستای حلوایی هم می‌شود.

اتحادی، اما در انتها راه حلی پیش پای اهالی آنجا می‌گذارد: برخی روستا‌ها برای مشکل رفت وآمد، اتوبوس خریدند و ما هم یک پایانه در نقطه‌ای از شهر در نظر گرفتیم و رفت وآمد برایشان آسان شد. اهالی روستای حلوایی هم می‌توانند به این ترتیب مشکل خود را برطرف کنند که با مراجعه به سازمان به آن‌ها مشورت خواهیم داد.

باری که به یکی از انبارهای ضایعاتی می رود

نبود نانوایی شاید کم کاری دهیار باشد

شاید عجیب باشد، اما نان تنها خوراک برخی خانواده‌های نیازمند اینجاست و کمبود نانوایی و سهمیه آرد روستا، آن‌ها و دیگر اهالی را وادار می‌کند هرروز برای تهیه نان تا گلشهر بیایند و برگردند. شنیده اند که، چون درصد زیادی از اهالی روستایشان مهاجر هستند، سهمیه آردشان بسیار اندک است.

این ادعا را با مصطفی کشتگر، رئیس اتحادیه نانوایان مشهد، درمیان می‌گذاریم و او ضمن رد این ادعا توضیح می‌دهد که «چنین اظهارنظری صحیح نیست، زیرا در این صورت مناطق مهاجرنشین دیگر مشهد مانند همان گلشهر هم باید سهمیه اندکی داشته باشند، درحالی که به دلیل تراکم بالای جمعیت و حضور خانواده‌های نیازمند، سهمیه بیشتری هم دارند.» او این مشکل را ناشی از کم کاری دهیار روستا می‎داند که باید پیگیر افزایش واحد‌های نانوایی روستا از فرمانداری می‌شده است.

او می‌گوید: ممکن است این یک واحد نانوایی و آن مقدار سهمیه آرد مربوط به گذشته و جمعیت سرشماری سال ۹۵ باشد. اکنون دهیار می‌تواند در نامه‌ای به فرمانداری، به افزایش جمعیت روستای حلوایی و کافی نبودن آن مقدار آرد اشاره کند تا پس از بررسی تعداد واحد‌های نانوایی بیشتر شود.

کشتگر البته وضعیت شلوغی و کمبود آرد را معضل همه نانوایی‌های شهر هم می‌داند که بخشی از آن قابل تغییر نیست، اما معتقد است با پیگیری دهیار می‌توان نانوایی دیگری نیز در این روستا دایر کرد.

برخی ساختمان‌‌ها نیمه کاره رها شده‌اند

دهیاری، بازوی شورای روستا

نهاد اداری مرتبط و مسئول دهیاری‌ها بخشداری مرکزی مشهد است که فرایند انتخاب دهیار هر روستا و صلاحیت او را تأیید می‌کند، اما درباره کیفیت عملکرد او اعضای شورای روستا اطلاعات بیشتری دارند، زیرا دهیار بازوی شورای روستاست.

برای اطلاع از جزئیات عملکرد دهیاران از علیرضا ناظری، سرپرست بخشداری مرکزی مشهد، سؤالاتی پرسیدیم. او انتخاب دهیار را به فرایند مشخصی مرتبط می‌داند که توسط اعضای شورای روستا صورت می‌گیرد که خود از سوی اهالی انتخاب شده اند. از آنجایی که دهیار در کنار اعضای شورا فعالیت می‌کند، نیازی به اقامت او در روستا نیست.

او این را هم اضافه می‌کند: دهیاران موظف هستند برای حل مشکلات روستای خود با بخشداری مکاتبه کنند که از این طریق کمبود‌ها برطرف شود. برای اصلاح مشکلات عمرانی و اجرایی هر دهیاری بودجه مصوب کشوری دارد که مشخص است و به آن‌ها تعلق خواهد گرفت و بقیه هزینه‌ها از طریق خودیاری اهالی تأمین می‌شود.

ناظری درعین حال نظارت بر عملکرد دهیاران را تأیید می‌کند: علاوه بر مراحل نظارتی ما، اعضای شورای روستا هم می‌توانند در صورت عملکرد ضعیف دهیار، از بخشداری درخواست عزل او را داشته باشند.

اهالی روستا آمدند برای شرح محرومیت‌ها

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
محمدحسینی
۱۳:۴۱ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۲
سلام زندگی در روستای حلوایی واقعا مشکله نبود بهداشت و محمد کودک و اتوبوس واقعازنوگی رو مشکل کرده
مطهره
۱۱:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۷
باسلام خداخیرتون بده لطفا پیگیری کنید مشکلاتمون حل بشه خصوصا رفت وآمد چرا که برای ما که خانواده ۵ نفره هستیم وحتی یک موتور هم نداریم که رفت وآمد کنیم به شهر خبلب برامون سخت هست زندگی در روستای حلوایی