نقش مهم سلامت روان زوجین در ازدواجی موفق درمان سرطان در دوران بارداری اهمیت الگوسازی رسانه‌ای در انتخاب و مدل پوشش کشف حجاب رضاخانی منشأ چه قیامی در مشهد شد؟ نگاهی به کتاب «روز آزادی زن»؛ زنان در قیامی اثرگذار اجرای طرح قرآنی دختران ریحان با حضور یک هزار و ۶۰۰ نفر از دختران پایتخت بازگشت به عفاف، رویکرد جدید زنان جوامع غربی رابطه الگوی سوم زن مسلمان با ایده زوجیت مادران باردار در مقابل آنفلوانزا از خودشان مراقبت کنند لزوم ایجاد پشتوانه برای کاراته بانوان جهت حضور در رویداد‌های آینده ترفند‌های ساده برای رفع بوی زهم گوشت در هنگام پخت شیردهی، عامل اصلی بازگشت مادر به شرایط قبل از بارداری بررسی لایحه حفظ کرامت و امنیت زنان در برابر خشونت در کمیسیون اجتماعی مجلس ورزش، عامل موثر در پیشگیری از ناباروری حضور پررنگ زنان در فصل سوم سریال آقای قاضی اجرای ١٦ برنامه ویژه در حوزه حجاب و عفاف برای دانش‌آموزان دختر نقش حیاتی خانواده در تربیت نسل‌های آینده
سرخط خبرها
غیر از خدا هیچ‌کس نیست

غیر از خدا هیچ‌کس نیست

  • کد خبر: ۳۰۸۶۵۱
  • ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۷
این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم.

امشب هم مثل هرشب حتما برای خوابیدن اصرار دارد بیایم بنشینم کنارش و دستم را دودستی توی دستان کوچکش بگیرد تا از تاریکی اتاق نترسد. اتاقش یک منبع نور سبز کوچک دارد، اما برایش کفایت نمی‌کند. او دلش یک «حضور» می‌خواهد. یک دست گرم و امن که محکم بگیرد و چشم‌هایش را با خیال راحت بگذارد روی هم.

این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم. او من را برای همیشه نخواهد داشت، اما من دلم می‌خواهد یک دست امن او را تا ابد در آغوش بگیرد. یک اتصال همیشگی به منبع ایمان که آب توی دلش نلرزد. 

آدمِ بی‌لنگر توی این دنیا، در‌به‌درِ حادثه هاست. او امشب دوباره وسط شیرین زبانی‌ها به خواب می‌رود و من هرقدر فهرست آرزوهایم را بالا و پایین می‌کنم، می‌بینم فقط دلم می‌خواهد او و تمام کودکان دنیا، هرشب دستی برای گرفتن داشته باشند که بدانند هیچ کجا نمی‌رود. دستی که توی سختی‌ها آنها را بالا می‌کشد. رشته آرزو‌های ما که پایانی ندارد. آدمیزاد از خواهش به خواهشی سرازیر می‌شود.

پاره تنم! کاش بعد از عبور از تردیدها، بالاخره از جایی به بعد، جای اینکه دست‌های مرا بگیری و بخوابی، دست به ریسمان خدا بیندازی که امن‌ترین حضور دنیاست. آن وقت می‌بینی هیچ آرزویی محال نیست. هیچ ناممکنی، دل‌نگرانت نمی‌کند. حتی اگر آن منبع نور کوچک توی اتاق خواب هم برای همیشه خاموش شود.

دلم نمی‌خواهد آخر قصه‌هایت بگویم: «و آنها تا آخر عمر با خوبی و خوشی با یکدیگر زندگی کردند.» هیچ خوشبختی بی‌نهایتی در کار نیست دخترم! اما هربار اول قصه‌ها تأکید می‌کنم: «زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود» غیر از خدا هیچ‌کس نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.