فواید مصرف شیرین بیان برای زنان مصرف روغن حیوانی نقشی در تقویت زنان در دوران بارداری و بعد از زایمان ندارد مشخص‌شدن گزینه‌های اصلی هدایت تیم ملی فوتسال زنان بی‌توجهی به زیست واقعی خانواده‌ها در الگوی سیاست‌گذاری جمعیتی در ایران سفر دختر شهید سید حسن نصرالله به شهر قم افزایش میانگین سن ازدواج در ایران بررسی مهم‌ترین مؤلفه‌های دستیابی به زندگی متعادل برگزاری همایش ملی «زن، خانواده و کنشگری مسئولانه» با رویکردی نوین به مسائل حوزه زن و خانواده رشد ۱۶.۵ درصدی پوشش بیمه سلامت زنان روستایی دارای سه فرزند و بیشتر، در خراسان رضوی خرید جهیزیه با کارت رفاهی یک بانو، سرکنسول جدید جمهوری اسلامی ایران در آلماتی شد مهریه، یکی از ارکان حقوقی نهاد خانواده در نظام حقوقی ایران تبدیل درددل پیرزن روستایی به یک مصوبه توسط شهید جمهور مقایسه، آسیب زندگی مشترک روایت داستانی از زندگی مرضیه حدیدچی (دباغ) در کتاب «بانوی چریک» ضرورت توجه به اصل خانواده‌محوری در تمام نظامات علمی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برگزاری جشنواره غذا‌های مؤثر در باروری و دوران شیردهی در آینده‌ای نزدیک زنان، بیشترین قربانی قتل‌های خانگی در انگلیس شکست کاپیتان تیم ملی تنیس روی میز زنان ایران در دومین مسابقه خود در رقابت‌های قهرمانی جهان
سرخط خبرها
غیر از خدا هیچ‌کس نیست

غیر از خدا هیچ‌کس نیست

  • کد خبر: ۳۰۸۶۵۱
  • ۱۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۷
این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم.

امشب هم مثل هرشب حتما برای خوابیدن اصرار دارد بیایم بنشینم کنارش و دستم را دودستی توی دستان کوچکش بگیرد تا از تاریکی اتاق نترسد. اتاقش یک منبع نور سبز کوچک دارد، اما برایش کفایت نمی‌کند. او دلش یک «حضور» می‌خواهد. یک دست گرم و امن که محکم بگیرد و چشم‌هایش را با خیال راحت بگذارد روی هم.

این خیال راحتی که دختر چهارساله‌ام هرشب توی تاریکی شب جست‌و‌جو می‌کند، همان ستاره‌ای است که دارم مثل امشبی توی آسمان آرزو‌ها دنبال می‌کنم. او من را برای همیشه نخواهد داشت، اما من دلم می‌خواهد یک دست امن او را تا ابد در آغوش بگیرد. یک اتصال همیشگی به منبع ایمان که آب توی دلش نلرزد. 

آدمِ بی‌لنگر توی این دنیا، در‌به‌درِ حادثه هاست. او امشب دوباره وسط شیرین زبانی‌ها به خواب می‌رود و من هرقدر فهرست آرزوهایم را بالا و پایین می‌کنم، می‌بینم فقط دلم می‌خواهد او و تمام کودکان دنیا، هرشب دستی برای گرفتن داشته باشند که بدانند هیچ کجا نمی‌رود. دستی که توی سختی‌ها آنها را بالا می‌کشد. رشته آرزو‌های ما که پایانی ندارد. آدمیزاد از خواهش به خواهشی سرازیر می‌شود.

پاره تنم! کاش بعد از عبور از تردیدها، بالاخره از جایی به بعد، جای اینکه دست‌های مرا بگیری و بخوابی، دست به ریسمان خدا بیندازی که امن‌ترین حضور دنیاست. آن وقت می‌بینی هیچ آرزویی محال نیست. هیچ ناممکنی، دل‌نگرانت نمی‌کند. حتی اگر آن منبع نور کوچک توی اتاق خواب هم برای همیشه خاموش شود.

دلم نمی‌خواهد آخر قصه‌هایت بگویم: «و آنها تا آخر عمر با خوبی و خوشی با یکدیگر زندگی کردند.» هیچ خوشبختی بی‌نهایتی در کار نیست دخترم! اما هربار اول قصه‌ها تأکید می‌کنم: «زیر گنبد کبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود» غیر از خدا هیچ‌کس نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.