تجلیل مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده استانداری خراسان رضوی از اولین بانوی اسیر دفاع مقدس «معصومه آباد»، قهرمان استخبارات بعثی‌ها در آغوش گرفتن کودک چه فوایدی دارد؟ آشنایی با ژن‌هایی که از مادر به فرزند منتقل می‌شود آیا مصرف قرص آهن در دوران بارداری موجب افزایش وزن جنین می‌شود؟ ابتلای ۳۷ درصد از زنان خراسان شمالی به پوکی استخوان فردوسی ثامن، نماینده جدید مشهد در لیگ برتر فوتسال بانوان کشور کسب مقام سوم توسط تیم ملی دختران بسکتبال ۳ به ۳ ایران در رقابت‌های لیگ ملت‌های آسیا جزئیاتی از آمار شهدا و ایثارگری‌های زنان در دوران دفاع مقدس ۵ زن ایرانی که سال‌ها در اردوگاه‌های عراق اسیر بودند را بیشتر بشناسیم عوامل موثر در شکل‌گیری یک رابطه صمیمی و عمیق بین مادر و دختر نقش موثر افق رسانه‌ای زن مسلمان در ایجاد تحولات بزرگ در منطقه نکاتی از شرایط ویژه و چالش‌های لیگ دوومیدانی بانوان کشور از زبان دونده خراسانی فضای مجازی، عامل مهم تغییر نقش‌ها و مسئولیت‌های زوجین در زندگی مشترک درباره تعداد اسرای زن جنگ تحمیلی چه می‌دانید؟ بررسی عوامل مهم در کاهش فرزندآوری| تک فرزندی، تبعات گسترده‌ای برای جامعه دارد تولد ۳ فرشته در قلب خراسان | چندقلوزایی در ایران نویدبخش شادی آیا حضور ملی پوش جوان خراسانی در هجدهمین دوره لیگ برتر فوتبال زنان ایران قطعی می‌شود؟ پیاده روی اربعین، عامل اساسی در تغییر و تحول در سبک زندگی مردم
سرخط خبرها
روایت دردناک «رضوانه دباغ» از شکنجه شدن خود و مادرش در زندان ساواک

روایت دردناک «رضوانه دباغ» از شکنجه شدن خود و مادرش در زندان ساواک

  • کد خبر: ۳۱۹۸۸۰
  • ۱۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۶
تمام کسانی که امروز در موزه عبرت (زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری سابق) برای مراجعان روایتگری می‌کنند، افرادی هستند که در این زندان مخوف توسط بازجویان ساواک شکنجه شدند و رضوانه دباغ و مادرش هم تجربه‌هایی از شکنجه‌ها دارند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ رضوانه دباغ می‌گوید: تمام کسانی که امروز در موزه عبرت (زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری سابق) برای مراجعان روایتگری می‌کنند، افرادی هستند که در این زندان مخوف توسط بازجویان ساواک شکنجه شدند. آثار آن شکنجه‌های بی‌رحمانه هنوز روی بدن بعضی از آنها باقی مانده.

او ادامه می‌دهد: ۱۴ساله بودم که دستگیر شدم. آن روز‌ها برای اینکه حرف‌های امام خمینی به گوش همکلاسی‌هایم برسد، لای کاغذ‌های سفید، کاربن می‌گذاشتم و متن اعلامیه‌های ایشان را می‌نوشتم و تکثیر می‌کردم. بعد هم آن اعلامیه‌ها را داخل جامیزی بچه‌ها می‌گذاشتم. بعد از دستگیری مادرم، وقتی عوامل ساواک به خانه‌مان ریختند، کلاسور مرا هم پیدا کردند... هرچه پدرم اصرار کرد او را به جای من ببرند، بی‌فایده بود. تنها کاری که قبل از رفتن توانستم انجام بدهم، این بود که برای حفظ حجاب، چند تا از پیراهن‌های پدرم را روی هم پوشیدم، چون فکر می‌کردم اجازه نخواهند داد چادر سر کنم؛ و همان شد.

این زندانی ساواک می‌افزاید: اول که وارد زندان می‌شدیم، حجابمان را می‌دریدند تا عکس‌های کذایی بگیرند. مرا به سلول مادرم بردند تا او را از نظر روحی تحت فشار بگذارند. مادرم، اما زنی هدفمند بود... پتو‌های موجود در سلول، آلوده و متعفن بود، اما ما از همان پتو‌ها به‌عنوان حجاب استفاده می‌کردیم! منوچهری و تهرانی که بازجویان من و مادرم بودند، با تمسخر به ما می‌گفتند: مادر و دختر پتویی ... در زندان ساواک، مدام شکنجه‌ام می‌کردند. بعد از آن شکنجه‌ها، روزی ۱۸ قرص می‌خوردم و مجبور شدم قلبم را عمل کنم...

این، گوشه‌ای از روایت دردناک «رضوانه دباغ» است از آنچه در زندان ساواک بر سرش آمد.

منبع: فارس

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.