به گزارش شهرآرانیوز؛ مطالعات طولی نشان دادهاند که در خانوادههای پرتنش، کودکان به مرور دچار نشانههای درونیسازی مانند اضطراب و افسردگی میشوند. برای نمونه، سبکهای پرخشم حل تعارض والدین در سال اول زندگی کودک پیشبینیکننده افزایش مشکلات درونیسازی (مانند نگرانی، افسردگی) در سالهای بعدی است. همچنین تداوم تعارض مخرب والدین میتواند احساس ناامنی هیجانی کودک را بر هم زده و او را به سوی حساسیت هیجانی و خلقوخوی منفی (نگرانی، غم) سوق دهد.
همچنین، مواجهه مکرر با تنشهای شدید والدین ممکن است در کودک واکنشهای استرسی مزمن ایجاد کند. شواهد حاکی است کودکانی که در محیطهای خانوادگی پرتنش یا طلاقهای پُرتنازع رشد میکنند، در مقایسه با دیگر کودکان در معرض خطر بالاتری برای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) قرار دارند؛ در یک مطالعه تقریباً ۴۶ درصد کودکان زیر مطالعه در خانوادههای پرتنش طلاق، خطر بالای PTSD را نشان دادهاند.
در کل کودکان در چنین شرایطی ممکن است نشانههای اختلالات اضطرابی، بیخوابی، کابوس و واکنشهای فیزیولوژیک پرالتهاب (مانند افزایش کورتیزول) را تجربه کنند.
این در حالی است که تعارض مداوم والدین منجر به از دست رفتن حس امنیت در محیط خانواده میشود. طبق «نظریه امنیت هیجانی»، وقتی کودکان شاهد خصومت یا کنارهگیری لجوجانه پدر و مادر باشند، دیگر نمیتوانند آرامش خاطر و امنیت را در خانواده احساس کنند؛ این ناامنی هیجانی در آنها زمینهساز بروز مشکلات روانی (اضطراب، افسردگی، احساس بیپناهی) میشود.
دعوای والدین تأثیرات قابل توجه و پایداری بر کودکان دارد، که میتواند سلامت روانی، توسعه اجتماعی و نتایج زندگی درازمدت آنها را تحت تأثیر قرار دهد. این یافتهها بر اهمیت حمایت از سلامت هیجانی خانواده و یادگیری مهارتهای حل تعارض سالم تأکید دارند تا نسلهای بعدی از مضرات کشمکش مزمن والدین مصون بمانند. گرمای والدینی و ارتباطات مثبت میتوانند این تأثیرات را کاهش دهند، اما اهمیت مداخلات زودهنگام برای حمایت از کودکان در معرض خطر ضروری است.
منبع: تبیان