محمد عنبرسوز| شهرآرانیوز؛ لاله اسکندری، متولد ۳۰ آذر ۱۳۵۴، با بیش از دو دهه فعالیت پیوسته در سینما، تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، به ایفای نقشهایی پرداخته که بسیار متنوع و اغلب در خدمت درام بودهاند. او از آن دسته بازیگرانی است که نگاهش به این حرفه، نه شهرتطلبانه و بر اساس عطش دیده شدن، بلکه بر پایه استقبال از تجربههای جدید و نقشآفرینی بهعنوان بخشی از یک کل منسجم و اثرگذار بنا شده است. اسکندری در دورانی وارد عرصه بازیگری شد که رقابت میان هنرمندان برای حضور در آثار شاخص، جدی بود و تنها کسانی که پشتکار و مهارت داشتند میتوانستند جایگاه خود را تثبیت کنند. حاصل بیستوشش سال فعالیت هنری این بازیگر متولد تربت حیدریه، نقشآفرینی در نزدیک به بیست سریال تلویزیونی و حدود بیست فیلم سینمایی است. او بهجای حرکت شتابزده در مسیر جلب توجه، مسیری تدریجی را برگزیده و همین سبک و سیاق در انتخاب نقشها، موجب شکلگیری کارنامهای رنگارنگ شده است. همین منش سبب شده تا امروز او را بازیگری سرد و گرم چشیده و منعطف بدانند که میتواند در نقشهایی با مختصات متفاوت ظاهر شود که برای مخاطب تازگی دارند. به مناسبت سالروز تولد لاله اسکندری و بازی قابل توجهش در سریال «بامداد خمار» که در هفتههای اخیر به یکی از محصولات پرمخاطب شبکه نمایش خانگی تبدیل شده، مروری داریم بر سایهروشنهایی از کارنامه هنری این بازیگر خراسانی.
تربتحیدریه، در طول تاریخ، خاستگاه بسیاری از صاحبان قلم، صدا و هنر بوده و بهعنوان بستر فرهنگی ویژه، که زیست در آن به شکلگیری ذوق و درک هنری لاله اسکندری نیز کمک کرده، قابل ملاحظه است. شهری با فرهنگ بومی منحصربهفرد که از پیشینهای عرفانی و ادبی برخوردار است و احتمالا تأثیر انکارناپذیری بر روحیه هنری این بازیگر داشته است. بسیاری از هنرمندان با گذشت زمان، پیوند خود را با زادگاهشان از دست میدهند؛ اما اسکندری در گفتار، رفتار و حتی انتخابهای هنریاش نشان داده که این هویت محلی را پاس داشته و آن را بخشی از سرمایه فرهنگی خود میداند. او بارها در جشنوارهها، نشستها و برنامههایی که به هنر خراسان و هنرمندان این خطه اختصاص داشته، حضور یافته است و کوشیده تا این تعلقخاطر را از سطح شعار به واقعیت تبدیل کند.
در ادامه، حضور لاله اسکندری در سریال «خاک سرخ» اثر ابراهیم حاتمیکیا تجربهای بزرگ بود؛ اثری با مضامین دفاع مقدس و اجتماعی که از شخصیتپردازیهای چندلایه بهره میبرد و بازیهایی ظریف و پرجزئیات را طلب میکرد. اسکندری در این پروژه ماندگار توانست اعتماد مخاطبان را جلب کند و خود را، بهعنوان بازیگری جدی و قابل اتکا، به کارگردانان سینما و تلویزیون ایران بشناساند. موفقیت بعدی او، حدود یک دهه پس از «خاک سرخ» و بهواسطه حضورش در سریال ماندگار و خوشساخت «در چشم باد» به کارگردانی مسعود جعفریجوزانی شکل گرفت؛ اثری در گونه حماسی و تاریخی که روایت آن سه دهه از تاریخ معاصر ایران را دربر میگرفت. بازی لاله اسکندری در نقش فخرالسادات، با فضایی کاملا متفاوت و در تعامل با جمعی از بهترین بازیگران سینما و تلویزیون ایران، نشان داد که او از عهده نقشهای تاریخی -با طراحی دقیق، باریکبینانه در رسیدن به لحن، دقت در حالات چهره و کنشهای متناسب با دورههای زمانی مختلف- برمیآید.
گسترش شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر، معادلات سنتی بازیگری در ایران را دستخوش تغییر کرده و افقهای تازهای پیشروی هنرمندان این عرصه گشوده است. این فضا، که حاصل تحول در الگوهای مصرف رسانهای و رشد پلتفرمهای دیجیتال است، به بستری برای تجربهگرایی، تنوع نقش و نزدیکتر شدن بازیگران به مخاطب تبدیل شده است؛ مسیری که برای برخی چهرهها، از جمله لاله اسکندری، به نقطه عطفی در کارنامه حرفهایشان تبدیل شده است.
حضور اسکندری در سریال «آهوی من مارال» را میتوان نخستین گام جدی و البته ناکام او در این مسیر تازه دانست؛ تجربهای که این بازیگر میخواست با آن خود را در مدیومی جدید محک بزند. این سریال اما هیچگاه به مرحله پخش نرسید. اسکندری، با اتکا بر همان تجربه قاجاری، توانست انعطافپذیری خود را بازیابی کند و با نقش نازنین (یا همان خانومخانوما) در سریال «بامداد خمار»، به ساختاری گام بگذارد که قواعد آن با تلویزیون کلاسیک، تفاوتهای جدی دارد و توانست نظر مساعد مخاطبان سختگیر پلتفرمها را جلب کند.
لاله اسکندری که از «آهوی من مارال» و همچنین حضور در مسابقه «شبهای مافیا» خیری ندیده بود، با نقشآفرینی در سریال جدید نرگس آبیار توانست ویژگی قابل اعتماد بودنش را به فیلمسازان فعال در شبکه خانگی نیز اثبات کند.
«بامداد خمار» یکی از نمونههای حضور پخته و متکی بر تجربه سالهای گذشته اسکندری است. بازی در چنین سریالی که هم بار احساسی دارد و هم نیازمند شخصیتپردازی دقیق است، نشان داد که اسکندری نهتنها توان خود را حفظ کرده، بلکه با گذر زمان به بلوغ هنری بیشتری رسیده است.
حضور در نقش مادر محبوبه، که لایه شخصیتی کاملا متعارضی را با خود حمل میکند، این بازیگر را در برابر چالشی مهم قرار داده است. شخصیت نازنین، همزمان که میخواهد جایگاه مقتدرانه شوهرش (بصیرالملک) را حفظ کند، تمایلات مدرنی را هم در سر میپروراند؛ تمایلاتی که مایلاند دختر یاغی به عشقش برسد.
اسکندری در این دوگانه عملکردی قابل قبول و باورپذیر ارائه کرده و توانسته شخصیتپردازی را بر مبنای زیرمتن و روانشناسی شخصیت پیش ببرد؛ ویژگی منحصربهفردی که تنها با برخورداری از سالها تجربه و شناخت دقیق کاراکتر حاصل میشود.
حضور لاله اسکندری در آثار کارگردانان مطرح سینما و تلویزیون ایران، نشان میدهد که او گزینهای قابل اعتماد برای اغلب فیلمسازان برجسته است. بازی در آثار کارگردانان بنام کشور باعث شده است این بازیگر بر مختصات پروژههای سنگین و پرچالش نیز احاطه پیدا کند و بتواند خود را در خدمت لحن درام و هماهنگ با امضای هنری خاص هر فیلمساز درآورد.
در همکاری با انبوه کارگردانهایی که برخی از آنان دغدغههای تاریخی و اجتماعی داشتهاند و برخی دیگر بر نگاه ملودراماتیک متمرکز بودهاند، اسکندری انعطافپذیری را بهخوبی تمرین کرده است. همین تنوع سبب شده کارنامه او، با وجود فقدان نقشهای اصلی پرسروصدا، محدود به یک ژانر یا یک لحن ثابت در بازیگری باقی نماند.
تکثر تجربههای مختلف دراماتیک باعث شده است کارنامه این بازیگر نهتنها واجد اعتبار هنری باشد، بلکه مسیر حرفهای او را از «بازیگری صرف» بهسوی رنگآمیزی شخصیتی رهنمون سازد؛ شخصیتی که جزئیات نقش را در حین اجرا بهدرستی درک میکند.
یکی از وجوه کمتر دیدهشده زندگی هنری لاله اسکندری، فعالیتهای او در حوزه هنرهای تجسمی است. او بهطور جدی در عرصههایی همچون عکاسی، نقاشی و طراحی گرافیک فعالیت جدی داشته است و آثارش در نمایشگاهها در معرض دید علاقهمندان قرار گرفته است. او همچنین، در همکاری با پروژههای زیباسازی شهری، نشان داد که ذهنش تنها به خلق شخصیت در مقابل دوربین منحصر نمیشود، بلکه اساسا دغدغه زیباییشناسی دارد و به پیوند مردم با محیط زندگی شهری نیز اهمیت میدهد.