صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مصاحبه با یک صندلی

  • کد خبر: ۱۵۲۹۸۴
  • ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۲۰
معمولا خبرنگار‌ها می‌روند با مسئولی که روی صندلی مسئولیت نشسته مصاحبه می‌کنند، اما ما تصمیم گرفتیم متفاوت باشیم و رفتیم با یک صندلی که مسئول روی آن نشسته مصاحبه کردیم.

معمولا خبرنگار‌ها می‌روند با مسئولی که روی صندلی مسئولیت نشسته مصاحبه می‌کنند، اما ما تصمیم گرفتیم متفاوت باشیم و رفتیم با یک صندلی که مسئول روی آن نشسته مصاحبه کردیم.

مثل اینکه مسئول محترم سال‌های سال است که روی شما نشسته اند. درست است؟
بله، سال‌های متمادی است که این افتخار خیلی بزرگ نصیب من خیلی حقیر شده است.

بعضی‎‌ها می‌گویند مسئول بدجوری به صندلی مسئولیتش چسبیده است؟ شما به عنوان صندلی ایشان همین نظر را دارید؟
متأسفانه بعضی‌ها تصور می‌کنند، مسئول به من چسبیده بود، خیر! این من بودم به مسئول چسبیده بودم و گرنه او به صندلی ریاست اصلا علاقه نداشت.

پس شما خودتان دوست داشتید آن مسئول همواره روی شما نشسته باشد.
دقیقا! من خودم به او خیلی چیز‌ها را یاد دادم.  یک بار به او گفتم دیدی بعضی از این فوتبالیست‌ها یک طوری با توپ حرکت می‌کنند، که انگار توپ جزئی از بدن خود آن هاست. الان هم تو باید همان رفتار را با من داشته باشی. یعنی یک طوری رفتار کنی که انگار من یعنی صندلی یکی از اعضای بدن تو هستم.

آیا ایشان هم ملاحظه شما را می‌کردند؟
بله، خوشبختانه. همواره به من می‌گفت: اذیت نیستی این قدر اضافه وزن دارم و هر روز هم سنگین‌تر از روز قبل می‌شوم، می‌گفتم: نه عیبی ندارد، اتفاقا هر قدر سنگین‌تر باشی، برایشان سخت‌تر است که تو را از من صندلی بلند کنند. به او گفتم من حتی حاضرم پایه ام بشکند و از دست برود، ولی مسئولیت تو از دست نرود.

آیا به این فکر می‌کرد که از روی شما برخیزد و جایش را به کس دیگری دهد؟
راستش بعضی وقت‌ها شیطان توی جلدش می‌رفت و می‎گفت: فکر می‌کنم کسان دیگری هستند که دل سوزی و لیاقت و تخصصشان برای نشستن روی این صندلی خیلی از من بیشتر است، اما من بلافاصله به او اعتماد به نفس می‌دادم و می‌گفتم: اگر کسی انتقاد کرد زود بگو هر کسی جای من مسئول بود اوضاع بدتر بود.

به فکر رسیدن به مدارج و صندلی‌های بالاتر نبود؟
ببینید انسان‌ها بر خلاف ما صندلی‌ها گاه تصمیمات اشتباه می‌گیرند. ایشان هم بدش نمی‌آمد به رده بالاتر برود. یک بار می‌گفت: قرار است مسئولیتی در رده بالاتر به او بدهند و می‌خواهد استعفا بدهد و از روی من بلند شود برود. اما من او را منصرف کردم و گفتم: تا وقتی جا پایت در مسئولیت بعدی سفت نشده است من را ول نکن. او هم گوش داد و بعد‌ها گفت خوب شد استعفا ندادم، چون فلان قوم
و خویشمان جای من رفته است آنجا!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.