صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

تکریمِ فردوسی، تعظیم در برابر ایران است

  • کد خبر: ۱۶۴۰۱۵
  • ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۲
آنچه ابوالقاسم فردوسی را در جایگاه حکیم می نشاند و خلقی را قانع می کند که- به روزگاران- به حکمتش، معرفت افزون کنند نقش ممتاز او در احیا و نگهداشت زبان فارسی است.

ما ایرانی هستیم. مسلمانیم. ایرانی بودن و مسلمان بودن چون تار و پود در هم تنیده شده است که قطع تار، پود را هم از هم می گسلد. تقویت ملیت، عظمت یافتن اسلام را هم در پی دارد چنان که تکریم اسلام، مجد و عظمت ایرذان را رقم می زند.

این جسم و جان چنان در هم آمیخته اند که جدایی شان در تصور نمی گنجد چه رسد که برخی بخواهند از آن تصویر های کودکانه بکشند. نمی شود این را فردوسی حکیم قرن ها پیش شهادت داده است با بیت به بیتی که ملهم از معارف دینی، شعر کرده است. برای ما فردوسی، نه فقط یک شخصیت قله نشینِ ادبی که حکیمی متاله و دانشمندی دینی است. ما با او در برابر جهان، سری بلند و سینه ای ستبر داریم.

زبان فارسی هم  برای ما فقط 32 حرف نیست که لشکری پرشمار از واژه های جان یافته در معرفت است. بله، فارسی فقط یک "زبان" نیست حتی اگر با غیرت تمام، "مادری" اش بدانیم. تنها ادبیات هم نیست حتی اگر آن را بن مایه فرهنگ بخوانیم و به شعر شاعرانش، فخر و شکوه این زبان را به رخ جهانیان بکشیم و با حافظ، گوته را اندازه بگیریم. با سعدی، از شکسپیر بگذریم و با فردوسی، هومر و همه حماسه سرایان جهان را جا بگذاریم و با مولوی حسرت دیگران را برانگیزیم. زبان فارسی همه این ها را در خویش دارد اما باز این همه زبان فارسی نیست که فارسی، این "زبانِ مادری"، مرز های "خانه پدری" را هم نگهبانی هوشیار و "آرش رفتار" است.

هرکدام از اسطوره هایی که حکیم توس خلق کرده است، می تواند و باید در قامت اسوه حیاتی دوباره بیابد و خلقی را از رنج شیاطین و ضحاک ها برهاند و به سوی حضرت خالق به حرکت درآورد. ما حتی وقتی فرهنگنامه ها را واژه به واژه می خوانیم، نگاه مان فراتر از یک زبان است به فارسی. فارسی را باید تاریخ هم بدانیم و جغرافیای مان را هم با آن تراز و هویت و اندیشه مان را هم با آن تبیین و تعریف کنیم.

آنچه ابوالقاسم فردوسی را در جایگاه حکیم می نشاند و خلقی را قانع می کند که- به روزگاران- به حکمتش، معرفت افزون کنند نقش ممتاز او در احیا و نگهداشت زبان فارسی است. گرانسنگ میراثی که ما را در شمار ثروتمند ترین ملل از حیث فرهنگ قرار می دهد. چیزی که برای بسیاری از کشور های صاحب تاریخ هم حسرت آفرین است. آنان زبان و هویت شان را از دست دادند چون "فردوسی" نداشتند.

ما سربلند ماندیم چون ابوالقاسم داشتیم که به حکمت سرحدات زبانی و معرفتی ما را حفظ کرده است. شاید دلیل عنایت رهبرفرزانه انقلاب به این بارگاه و حریم که با فردوسی معنا می یابد نیز در همین رمز گزاری شده باشد. تکریم فردوسی، تعظیم در برابر معرفت است. تجلیل از جغرافیای زبانی است که مردمان را از مرز های مختلف به برادری می رساند. باری، ما مسئولیم و آنچه امروز هم باید بدان اهتمام داشته باشیم، توجه به زبان به عنوان شبکه ای از بایستگی ها و فرزانگی هاست. حصر آن فقط در مرز های ادبی، کفران این نعمت هویت ساز است.

به این مهم توجه داریم که زبان و ظرفیت های حماسه ساز آن در هنگامه های سختی که بر کشور رفته، چونان ارتشی بزرگ و سپاهی پر فر و شکوه به میدان آمده و از جغرافیای وطن دفاع کرده است. اسطوره هایی که فردوسی خلق کرد،  نه فقط در گذشته های دور که در انقلاب و دفاع مقدس نیز حضوری بشکوه و فاخر داشته اند. تقابل کاوه آهنگر با ضحاک ماردوش، که تابلویش را به یاد داریم، فقط نقاشی نشد تا تقابل انقلاب حق را در برابر رژیم باطل به چشم بکشد. رسم شد تا ترسیمی صریح باشد از آنچه اتفاق می افتاد و باید بماند. کاوه، ضحاک را شکست تا ضحاکیسم تجدید حیات نکند. مارهایی که از مغز منافع ملی خورشت می خوردند، مردند تا هیچ بیگانه ای نتواند به منابع زیر پای ما، نگاه داشته باشد.

درفش کاویانی  برخاست تا پرچمِ عزت ملی در اهتزاز باشد. در دفاع مقدس هم اکسیرِ شتاب دهنده "چو ایران نباشد تن من مباد" و شخصیت سازی فردوسی، ظرفیت بایسته ای بود که در کنار توان شایسته مذهبی، دشمن شکار می شد. کمانِ 99 که یادآورِ کمانِ آرش بود، جواب قاطع نیروی هوایی ما در دومین روز جنگ بود با 200 جنگنده بمب افکن، به متجاوزانی که دچار توهم شده بودند.

به جرات می توان گفت که زبان فارسی و حماسه های شاعرانش، در دفاع از مرز های وطن و تولید قدرت فرامرزی ایران، جایگاهی فاخر دارند. از این منظر می توان توسعه زبان فارسی را به مثابه تولید ظرفیت برای ارتقای امنیت ملی هم دانست. این نکته را هم می توان به تاکید یاد آور شد که برای اقتدار ملی و امنیت حداکثری حتما باید به زبان فارسی توجهی برنامه مند داشت.

تبیین دقیق و همه شمولِ رهبر فرزانه انقلاب از فردوسی و حکمت ها و اسطوره سازی هایش، ما را به این مهم هدایت می کند که برای امروز مان و تقویت روحیه ملی و انقلابی از اسطوره های فردوسی به عنوان یک منبع استفاده کنیم. تعریفِ اسفندیار به جوان حزب اللهی در کلامِ معیار حضرت ایشان، عیارِ دیگر حکمت ساخته های شاهنامه را نیز مشخص می کند تا بتوانیم به این نکته تصریح کنیم که انقلابی ترین کار، بازسازی اسطوره ها در عینیتِ جامعه است. کاری که دنیا نوع خیالی اش را می سازد که به رغم خالی بودن، بسیار پر هیاهوست. ما اما اسطوره های واقعی داریم که از دیرباز در اسوه های به روز شده تجلی پیدا می کنند. راهش را فردوسی حکیم در زبان فاخر فراسی نشان داده است. امروز هم به همان قاعده باید رفتار کنیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.