صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

برای پرکشیدن زود بود

  • کد خبر: ۱۹۶۹۷۰
  • ۰۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۲
هجده سالگی تان اگر ادامه داشت، محسنتان پیش چشم‌های حسن و حسین و زینب می‌بالید و به راه می‌افتاد، جبرئیل برایش لالایی می‌خواند و دست در دست دو برادرش تا مسجد می‌رفت و به علی اقتدا می‌کرد.

زود بود. برای پرکشیدن زود بود. هجده سالگی تان اگر ادامه می‌داشت حالا جهان ما سادات بیشتری داشت، خورشید سال‌های بیشتری بر حریر چادرتان می‌تابید و خوشبخت‌تر بود و خیسی پیراهن علی را که دستان شما شسته بود نسیم آهسته‌تر خشک می‌کرد که بیشتر آن گریبان را نفس بکشد. هجده سالگی تان اگر ادامه داشت، محسنتان پیش چشم‌های حسن و حسین و زینب می‌بالید و به راه می‌افتاد، جبرئیل برایش لالایی می‌خواند و دست در دست دو برادرش تا مسجد می‌رفت و به علی اقتدا می‌کرد. هجده سالگی تان اگر ادامه داشت به جای پیراهن کهنه برای حسین شاید برای سه پسر رخت دامادی می‌دوختید و بهشت به جهان ما غبطه می‌خورد.
اما نشد. انگار دیر هم شده بود.

از قدیم گفته اند بچه‌ها از پدر و مادر یاد می‌گیرند و شما اولین معصومی بودید که شهید شد. شما قبل از شهید شدن مادر شهید شدید و بعد از شهادتتان همسر شهید شدید و بعد هم فرزندانتان یکی پس از دیگری پا جا پای شما گذاشتند و بعد پرواز پشت پرواز.

بابت همین هجده سال هم ممنونیم که پا بر زمین برهوت ما گذاشتید و لطف کردید آمدید تا در خنکای چادر شما حس شیرین مادر داشتن را بچشیم. ما هزار و چهارصدسال این طرف‌تر از آن روز هنوز داغ داریم. ما هنوز داغ داریم و این را محسن، به گوش همه نوزاد‌های جهان خوانده است که وقتی به دنیا آمدید روضه من را داد بزنید. همین است که همه بچه‌ها اولین کلمه‌ای که می‌خوانند روضه است. در گوشی باید باشد و چشمی محرم باید باشد که بشنود و ببیند و بسوزد. هجده سالگی تان، اما هر قدر کوتاه بود هزاربرابرش عمیق بود و با برکت. هجده سالگی تان را پشت در نذر شوهرتان نکردید که علی امام زمان شما بود و وقت سفر هم گفتی سلام شما را برساند. سلام شما رسید که ما این گونه مرغ نیم جانیم در عزای شما.

مادر جان

ما نمی‌دانیم از عمرمان چقدر مانده، اما می‌دانیم که هر روز مرگ به ما نزدیک‌تر می‌شود. می‌دانیم که روزی می‌رسد که خاکمان می‌کنند و ماییم و دوست داشتن شما.

همین امشب به شما قول می‌دهیم جز برای شما و به خوشایند شما کاری نکنیم و قدمی برنداریم. ما قول می‌دهیم که چراغ معطر روضه‌های خانگی ات را تعطیل نکنیم که چشمه جوشان برکت و رحمت است. ما قول می‌دهیم دعای عهد پسرتان زمزمه صبح‌های باقی مانده عمرمان باشد.

ما با تو پیمان می‌بندیم به قدر وسعمان دوستدارانت را به لقمه‌ای از رزقی که خودتان مقدرمان کرده اید مهمان کنیم که سفره داری رسم فرزندان توست.

مادرجان

این صدقه‌های ناچیز و اندک ما را به نیت سلامتی پسرت مهدی (عج) زیاد ببین و شریک کردن شما در زیارت دخترتان فاطمه معصومه (س) در قم و پسرتان علی ابن موسی (ع) در مشهد را برکت و فراوانی ببخش.

امین ا.. علی همسر شما و امام ماست. ما پیمان می‌بندیم هرچه در راه خدا گفتیم و خواندیم و دیدیم و رفتیم و انجام دادیم را نزد آن امین خدا به امانت بگذاریم و چشمداشتی هم نداشته باشیم.

به تو قول می‌دهیم که از این به بعد هرچه خوبی و نیکی و رفتار خوشایند شماست را به نیت شما انجام دهیم و در نفس هایمان به یادتان باشیم.

ما بچه‌های سربه راهی برای تو شاید نباشیم، ولی تو اوج فرزند دوستی و فرزند پروری هستی. ما را از هرچه که باعث دوری مان از خودت و بچه هایت هست، دور کن. ما را با دوستان فرزندانت رفیق کن و بر بغضمان با دشمنانت بیفزای.

مادرجان، اوضاع جهان وخیم است، ما آدم معمولی‌ها حرف مادرمان برایمان حجت است و کسی به جان مادرمان قسممان بدهد روی حرفش نه نمی‌آوریم. شما به پسرتان بگویید ما هم دعا می‌کنیم و قسمش می‌دهیم که زودتر بیاید. ما خیلی گناه داریم. ما یتیمان آل محمدیم (ص). اوضاع جهان خوش نیست. اللهم عجل لولیک الفرج.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.