صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

۲۸مرداد، کودتای دوسرباخت

  • کد خبر: ۳۹۳۹۰
  • ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۰
سید اسماعیل هاشمی رکاوندی - عضو هیئت‌ علمی دانشگاه آزاد مشهد
تاکنون درباره کودتای ۲۸مرداد روایات متعددی مطرح شده است. شروع ماجرا با افزایش قدرت دکتر مصدق به‌عنوان نخست‌وزیر در جریان ملی‌شدن صنعت‌نفت و کوتاه‌ساختن دست بیگانگان از ثروت ملی ایران و تقابل با دربار بود. در این شرایط ازیک‌سو دخالت دولت بریتانیا و شرکت مستقیم سازمان جاسوسی آن کشور در کودتا و ازسوی‌دیگر حضور دولت آمریکا و راه‌اندازی حرکت بسیار مذبوحانه در شکل‌دهی و سازمان‌دهی کودتا توسط ژنرال هایزر و براندازی حکومت دکتر مصدق از مقام صدارت، موجب شد تا ایران بار دیگر در تسلط بیگانگان قرار بگیرد و با دخالت مستقیم آن‌ها نظام پادشاهی دوباره برای مدتی دوام خود را پیدا کند. اما صرف‌نظر از موضوع دخالت بیگانگان در امور داخلی ایران و حمایت‌های جانبدارانه غربی‌ها از کودتای ۲۸مرداد که منجر به‌سقوط دولت ملی مصدق شد، این نکته برجسته نمایان می‌شود که مسئله قدرت در حکومت بیش از همه به مبانی تئوریک آن بستگی دارد.
 
در جریان مشروطه، مسئله پادشاهی تا حدی به‌شکل قانونی تثبیت شده بود و کسی نمی‌توانست مقابل آن قد علم کند. این تفکر حتی در باور نهاد‌های مذهبی و برخی روحانیون نیز وجود داشت. اما نکته مهم این بود که دو سر قضیه در ایران یعنی پادشاه و نخست‌وزیر هر دو از یک سرچشمه و یک مقوله بودند. ولیکن نزاع و تقابل شاه و مصدق در جریان به‌دست‌گیری قدرت و اراده هر یک از طرفین در اعمال قدرت در مسائل سیاسی و اجرایی موجب نزاع و تنش سیاسی و نهایتا اختلاف فیزیکی بین دو گروه شد که در عمل عامل باخت هر دو جریان در کشور محسوب می‌شد، زیرا با سقوط دولت دکتر مصدق، عملا جریان ملی‌گرایی در ایران دچار مخاطره و به‌ورطه سقوط کشیده شد. همچنین شاه از آن زمان به‌بعد به دیکتاتوری و تثبیت قدرت روی آورد. اما باخت اصلی در درازمدت نصیب پادشاهی شد، زیرا اگرچه برای مدتی محمدرضا پهلوی قدرت را در دست گرفت و مدت ۲۵سال دیگر حکومتش دوام آورد، اما نظام پادشاهی عملا قدرت و مشروعیت خود را از دست داده بود و دیگر پایگاه اجتماعی و مردمی در ایران نداشت. آنچه شاه و حکومتش را سرپا نگاه می‌داشت، عبارت بود از سازمان ساواک که بعد‌ها تشکیل شد و دولت آمریکا و انگلیس که با حمایت‌های تسلیحاتی و مستشاری حکومت شاه را ساپورت می‌کردند.

نکته مهم این حادثه این بود که معمولا کودتا‌ها از یک سیستم زیردستی و پایین‌دستی در مقابل بالادستی صورت می‌گرفت، اما این عمل در ایران برعکس صورت گرفت و شاه با حمایت ارتش و بیگانگان در مقابل دولت و نخست‌وزیر قانونی که زیردست محسوب می‌شد، کودتا کرد که این حرکت جریان بدیعی در تاریخ کودتا‌ها محسوب می‌شد و نتیجه اصلی و پایان کار باخت دوسری بود که نصیب شاه و ملیون شد. البته این حرکت بستر تازه‌ای را فراهم آورد و بعد از مدتی ستاره‌های جدیدی سر برآوردند و توانستند نظام سیاسی کشور را با ایجاد انقلاب اسلامی در دست بگیرند و با سقوط سلطنت، خواستگاه ملیون وطنی را متوقف ساختند و جریان ناسیونالیسم افراطی را نیز تحت کنترل خود درآوردند و نیز ید قدرت بیگانگان هم در کشور کوتاه شد و نظامی در ایران شکل گرفت که اکنون در عصر جدید، استقلال سیاسی و ملی خود را به‌رخ جهانیان می‌کشد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.