به گزارش شهرآرانیوز؛ در مذهب اهلبیت (ع) دعا جایگاه بسیار مهمی دارد و شاهد آن دعاهای بسیاری است که از معصومان (ع) در موضوعهای متنوع نقل شده است و نیز شمار فراوان کتب ادعیه که علمای این مذهب در قرون مختلف تألیف کردهاند؛ آثاری که حتی ذکر اسامی آنها بهدرازا میانجامد. البته قرآن و سنت به دعا تأکید و جمیع مسلمانان به آن توجه کردهاند و فقط به شیعیان اختصاص ندارد؛ اما این سطح از توجه به دعا و نیز زیارت در سایر مذاهب اسلامی دیده نمیشود و چهبسا در میزان اهمیت به دعا، در مرتبه بعد از شیعیان، صوفیان قرار گیرند.
این اهتمام شیعیان به دعا در تعالیم معصومان (ع) ریشه دارد و حجم زیاد دعاهای منقول از چهاردهمعصوم (ع) حتی در فرض بیاعتباری همه این روایات، این اهتمام ویژه را ثابت میکند. مرحوم آیتا... سیدمحمد باقر موحد ابطحی در مجموعه هفتجلدی «موسوعة الادعیة الجامعة» به گردآوری همه دعاهای منقول از معصومان (ع) که به آنها «ادعیه ماثور» گفته میشود، پرداخته که شمار آنها ۴۳۷۷ دعاست.
مروری بر ادعیه معصومان (ع) نشاندهنده ارتباط عمیق آنان با خدا درهرحال است؛ چون علاوه بر ادعیه اوقات مانند روز و شب و ایام هفته و اموری مثل بعد از نماز، در سفر، در حج و... نیز شاهد انواع مناجات و طلب انواع حاجات در نسبت دیگران یا خود هستیم. در ادامه به جلوههایی از دعا در حیات معصومان (ع) اشاره میشود که نشاندهنده ارتباط مستمر با خدا در حالات و شرایط مختلف است.
در منابع شیعه مانند «ارشاد» شیخ مفید و منابع اهلسنت مانند «سیر أعلام النبلاء» از طاوس یمانی نقل شده است که شبی علیبنالحسین (ع) را در نزدیکی کعبه دیدم، پس نزدیکش نشستم. ایشان نماز خواند و سپس به سجده رفت و پیشانیاش را بر خاک نهاد و گفت: «عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک، سائلک بفنائک؛ بنده کوچکت در آستانه توست، مسکین تو در آستانه توست، فقیر تو در آستانه توست، درخواستکننده از تو در آستانه توست.»
از او نقل شده است در هر بلایی که به این عبارت دعا کردم، خدا آن بلا را از من دور و در کارم گشایش ایجاد کرد؛ و «سبط ابن جوزی» در «تذکرةالخواص» از ابوحمزه ثمالی از ابراهیمبنمحمد آورده است که از علیبنالحسین (ع) شنیدم در مناجات شبانهاش میگفت: «خدایا!ای آقا و مولای ما! اگر بهقدری گریه کنیم که پلکهای ما بیفتد و آنقدر ناله کنیم که صدای ما قطع شود و بهقدری سرپا بایستیم که پاهای ما بخشکد و آنقدر در رکوع بمانیم که بند از بندمان جدا شود و آنقدر ذکر تو را بگوییم که زبانمان از کار بماند، بااینهمه نخواهیم توانست گناهی از گناهانمان را محو کنیم.» البته این عبارات بخشی از دعای شانزدهم صحیفه سجادیه است.
«قطب راوندی» در کتاب «سلوةالحزین» از امامسجاد (ع) روایت کرده است که فرمود: «پدرم در روز عاشورا نزد من آمد و درحالیکه خون از رگهای بدنش جاری بود، مرا در آغوش گرفت و فرمود: فرزندم دعایی را که مادرم فاطمه (س) به من آموخت، حفظ کن که مادرم آن را از رسولخدا (ص) و ایشان از جبرئیل نقل کرده است: هنگامی که حاجت بسیار مهم و غمی بزرگ و امری سخت و دشوار بر تو رو کرد، بگو بحق یس والقرآن الحکیم و بحق طه والقرآن العظیم یا من یقدر على حوائج السائلین یا من یعلم ما فی الضمیر یا منفس عن المکروبین یا مفرج عن المغمومین یا راحم الشیخ الکبیر یا رازق یا رازق الطفل الصغیر یا من لا یحتاج إلى التفسیر صل على محمد و آلمحمد؛ بهحق یاسین و قرآن حکیم، بهحق طه و قرآن عظیم،ای خدایی که بر حاجتهای حاجتمندان قادر و توانا هستی،ای آنکه اسرار پنهان همه را میدانی،ای برطرفکننده مشکل آنان که دچار گرفتاری شدهاند،ای برطرفکننده غمهای مردم اندوهگین،ای رحمکننده به پیرمردان،ای روزیدهنده به کودکان صغیر،ای خدایی که بینیاز از هر تفسیری، بر محمد و خاندان محمد درود فرست.»
موسی ملقب به الهادی در سال۱۶۹ خلیفه شد. وی بیش از یکسال زنده نماند. در زمان او بود که حسینبنعلی، مشهور به «شهید فخ» قیام کرد و کشته شد. وقتی سر او را برای هادی آوردند، او اشعاری چند بر زبان آورد و در آن فرزندان ابوطالب را به قطع رحم متهم کرد. وی سپس نگرانی شدیدش را از موسیبنجعفر (ع) اظهار و قسم یاد کرد که او را خواهد کشت: «به خدا قسم حسین (شهید فخ) بهدستور او [امامکاظم (ع)]قیام کرده و تحتتأثیر او قرار گرفته است؛ زیرا صاحب وصیت پرنفوذ در این خانواده اوست. خدا مرا بکشد اگر او را زنده بگذارم.»
«قاضی ابویوسف» که در مجلس حاضر بود، او را آرام کرد و گفت: «نه موسیبنجعفر و نه هیچکدام از فرزندان این خانواده اعتقاد به خروج علیه خلفا ندارند.» روایت شده است زمانی که امام از خطر دستگیری و شهادتش بهدست هادی عباسی آگاه شد و تهدیدهای او را شنید، در حق وی نفرین کرد و چندی بعد خبر مرگ او به مدینه رسید. چنانکه در برخی منابع شیعی روایت شده، دعای مفصلی که امام (ع) با رسیدن خبر تهدید از جانب خلیفه خوانده، معروف به جوشن صغیر است که در کتب ادعیه وارد شده است.
از آشکارترین مفاهیم شیعی مبارزه با ستم است. دعای مظلوم بر ضد ظالم بهطور مستقل دعایی است که از خدا بر ضد ستم ستمکاران و جباران استمداد شده است. روایت شده است که امامهادی (ع) بهدنبال ستم و اهانتی که از طرف متوکل به ایشان روا داشته شد، این دعا را خواندند. این درست است که در دعای یادشده ازمیانبردن ستم به خدا واگذار شده است، ولی درواقع هدف از آن میتواند آگاهکردن مردم از وجود ستم و وجوه مختلف آن در جامعه باشد که این خود قدمی اساسی برای ازمیانبردن آن است.