صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مشعل المپیک در شهر

  • کد خبر: ۹۲۷۰۷
  • ۲۹ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۹
غلامرضا بنی‌اسدی - روزنامه‌نگار

ما درقبال هم مسئولیم. شاید فلسفه احوال پرسیدن‌ها از همین رو باشد؛ بپرسیم و متناسب با جواب، نیاز را بشناسیم و باز متناسب با نیاز به اقدام برخیزیم. وقتی که دیدم ۲ نفر به هم رسیدند و احوال پرسی کردند، اولی درحالی که لبخند از لبانش می‌تراوید، حال دوستش را پرسید که خوب هستید به لطف خدا؟ و جواب شنید از لبان خندان رفیقش که شما خوب باشید، ما هم خوبیم.

این دیالوگ یا بهتر است بگوییم گفت وگوی کوتاه، ذهنم را به مفهومی بلند رهنمون کرد؛ خوبی احوال ما در گرو خوب بودن حال یکدیگر و حتی دیگران است. یعنی وقتی دیگران خوب باشند، وقتی نگاهشان همراه لب هایشان بخندد، وقتی پر از شادی باشند، می‌شوند معدن انرژی مثبت و تا نفسشان می‌رسد، نفس می‌بخشند به دیگران. هرم نگاهشان یخ‌ها را ذوب می‌کند و زندگی جاری می‌شود.

همان جا این را با تأکید بر اینکه باید تلاش کنیم انرژی مثبت و نگاه سازنده و امیدآفرین را به دیگران منتقل کنیم، به آن ۲ نفر گفتم و اضافه کردم که با یک گل می‌توان بهاری را آغاز کرد که می‌تواند همه زمین را بگیرد. می‌توان اولین قطره بارانی بود که دیگر قطرات را فرود می‌آورد و دریا را شکل می‌دهد. کم نگیریم لبخند اول را.

ساده نگذریم از گرمای چشم‌هایی که در دل زمستان هم بهار خلق می‌کنند. بکوشیم ما هم نگاهی چنین و رفتاری چنان داشته باشیم. مهم نیست چه کاری داریم. مهم این است که همان کار را به بهترین شکل انجام دهیم.

این موضوع،  هم حال خود ما را خوش می‌کند و هم پیغام می‌شود برای حال خوش دیگران. پاکبان نجیبی که با شوق و درپی تمیزی زمین، جارو به تن خیابان می‌کشد، بهترین حال را برای چشمانی رقم می‌زند که زیبایی را دوست دارند و از تمیزی لذت می‌برند.

کارمندی که از معبر گذرگاه‌های تمیز و خیابان‌های زیبا به محل کارش می‌رود، انرژی مثبتی در جان خواهد داشت که بتواند در مسیر راه انداختن کار مردم به کار گیرد تا آنان هم با انرژی مثبت به محل کارشان بروند و در نظمی حقیقی، انرژی مثبت را دست به دست کنند و مانند مشعل المپیک به دست دیگری برسانند و باز با همان حال خوش به خانه بروند و خانواده نیز از این حال بهره‌مند شود.

اگر پاکبانان نجیب سطل‌های زباله را در ساعتی مشخص تخلیه و شهر را تمیز می‌کند، ما هم باید ذهنمان را از پندار‌هایی که حال را ناخوش می‌کند، خالی کنیم. بدانیم همچنان که تمیزی حق شهر است، پاکیزه جانی هم حقی است که ما باید برای خودمان و دیگران بدان اهتمام ورزیم.

ذهن‌های پاکیزه به سمت بدگمانی شیب پیدا نمی‌کنند تا در گناه «ان بعض الظن اثم» غبار بر دل بنشانند. با طهارت روح، روحیه مؤمنانه‌ای ایجاد می‌شود که می‌تواند گام‌ها را در جاده موفقیت محکم کند. با این نگاه است که می‌توانیم در تعالی فرهنگی، مواسات را در حوزه‌های مختلف پی بگیریم و شهری زیبا و زندگی‌ای مؤمنانه داشته باشیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.