دانشجویان همیشه به استقبال خطر رفته و جانشان را چراغ کرده اند تا تاریکی را از راه مردم پاک کنند، پس حرمت داری اقتضا میکند که به استقبال روز دانشجو برویم، روزی که به خط خون به نام دانشجو رقم خورده است، اما یوم ا... است در تاریخ بیداری ملت و سپهر پیروزی انقلاب و سیاههای است به خون، غمگین شده از دشمنی استکبار با آزادی و آمریکا با ایران و استقلال ایرانی.
همین روز هم به ما میگوید که آمریکا از دیرباز به دنبال شب کردن همه روزهای ماست.
این را همه باید بدانند، به ویژه دانشجویان که امروز از رهگذار معطر به خون شهیدان به دانشگاه میروند. بدانند که قصه دشمنی آمریکا با ایران، ماجرای دیروز و امروز نیست. ۷۸ سال است که هرجا نام آمریکا به میان میآید، در ایران با جنایت عجین است.
۱۶ آذر ۱۳۳۲ گواه روشن این گزاره است و خونی که از پیکر دانشجویان جوشید و آهی که از نهاد مردمان برخاست، شهادت میدهد که یانکیها هرجا پایشان رسیده است، بر خونی قدم کوفته اند که از پیکر فرزندی از ایران جاری شده است.
قرمزی فرشی که زیر پایشان پهن میشد، «از خون جوانان وطن» بود، جوانانی که وطن را آزاد میخواستند. احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا، تنها قربانیان این مسیر نبودند، بلکه آغازگران جهاد استکبارستیزی بودند که تا امروز ادامه دارد و ان شاءا... تا فروشکستن کنگرههای ستم امتداد خواهد یافت. امروز هم در میانه راه، هرگز نباید به غفلت دچار شویم.
نباید حواسمان از دشمن اصلی به سوی دیگری پرت شود که این میتواند ما را به پرتگاه بیندازد. دانشجویان به عنوان قوه متفکر و عاقله و پیشران جامعه قطعا نخواهند گذاشت غفلت روی کشور چتر باز کند و ما افتادگان به وادی زندگی و فرازوفرودهای اقتصادی را بر زمین محافظه کاری بنشاند.
بدانیم که فقط حرف انقلاب و جمهوری اسلامی هم نیست. حرف تسخیر لانه جاسوسی هم نیست. درست است که این فرازها کینه آنان را افزون کرده است، اما ما بیش از این رد دندانهای گرگ استکبار را بر دست و پایمان داریم.
۲۵ سال قبل از آنکه انقلاب پیروز و جمهوری اسلامی متولد شود که به پندار برخیها با استکبارستیزی باعث جبههگیری مستکبران شود، ما در پهنه ایران شومی وجود آنان را احساس کرده ایم.
از اشغال ایران بی طرف در جنگ جهانی دوم تا ددمنشی شان در ساقط کردن دولت ملی دکتر مصدق که به چشم دیدیم و بازگشت دیکتاتوری به ایران از مسیری بود که آمریکاییها با نابودی امید ملت و حضور غیرقانونی و دخالت براندازانه شان هموار کرده بودند.
اتفاقا همین ماجرا بود که غیرت را در رگهای دانشجویان به جوشش درآورد تا در برابر حضور ریچارد نیکسون، معاون رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا، چنین به میدان بیایند و چنین در خون بغلتند و دوباره و جاودانه ایستادن را معنا کنند. بازخوانی تاریخ هشتادساله به ما میگوید که آمریکا نه فقط با جمهوری اسلامی ایران که با خود ایران کار دارد.
با مردم ایران کار دارد. چون چنین است، ما هم باید همواره بیدار و هوشیار باشیم و با تقویت تمام ساحتی مان بکوشیم آنان را در برنامه هایشان ناکام کنیم که این کامروایی ایران است.