به گزارش شهرآرانیوز؛ سمیه توحیدلو با ذکر اینکه «قهرمان»سازی نیاز هر جامعهای است، میگوید: لازم نیست به دنبال قهرمانان خود در تاریخهای دور و افسانهها بگردیم. مثلا انقلابهایی مانند انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ما مانند هر جنگ دیگری دارای دو روی سکه حق و باطل است و تک تک فرماندهان و جنگاوران بنام آن میتوانند یک قهرمان برای نسلهای آینده کشور باشند ولی از آنجاییکه رسانهها چندان به آنها و ابعاد دلاوریها و ابتکارات و نقشی که در پیروزی ما در عملیاتهای مختلف داشته اند، نپرداخته اند، کسی آنها را نمیشناسد.
وی ادامه می دهد: همین رویه در مورد بسیاری از روشنفکران دینی و چهرههای علمی موفق و ورزشکاران گمنام و حتی نام آشنای آنها نیز صدق میکند. یعنی کمتر کسی آنها را میشناسد چه رسد به اینکه بخواهند قهرمان جوانان و نوجوانان این مرز و بوم شوند!
این جامعه شناس، اما معتقد است که از اواخر دهه ٧٠، سیاستهای فرهنگی جامعه در مورد قهرمان سازی تغییر کرد.
وی در این زمینه میگوید: از سال ١٣٧٦ تفکری در مورد قهرمان سازی در ساختار مدیریت فرهنگی کشور ما شکل گرفت که معتقد بود نباید قهرمان سازی کرد. استدلال مدیران وقت آن زمان هم این بود که قهرمان سازی مانع از دیده شدن دستاوردهای سایر اقشار جامعه میشود و فقط یکسری افراد خاص در چنین جامعه فرصت رشد پیدا کردن دارند. حتی در آنها سالها سیاست کلی کشور در راستای «قهرمان زدایی» بود تا «قهرمان سازی». اینگونه بود که هموطنان ما تبدیل به شهروندانی شدند که حتی با قهرمانان مقابله میکردند.
توحیدلو همچنین معتقد است که رسانهها و سیستم آموزشی ما نتوانسته اند چهرههای موفق جامعه را به خوبی به دانش آموزان و دانشجویان معرفی کنند.
این جامعه شناس در این زمینه میگوید: شاید دلیل آن تکثر چهرههای موفق در حوزههای مختلف باشد. یعنی ما شهروندان موفقی در رشتههای مختلف علمی و صنعت و ... داریم که باید از طریق سیستم آموزشی ما به نسل جوان معرفی شوند ولی الان این اتفاق نمیافتاد. یعنی حداکثر معرفی چند چهره موفق در کتابها گنجانده شده و تلاشی برای شناساندن سایر چهرههای موفق به عنوان قهرمانان کشور نشده است.
به گفته وی این سه عامل یعنی سیاستهای فرهنگی کشور در کنار کمرنگ بودن نقش معرفی چهرههای برتر در رسانهها و سیستم آموزشی ما، از جمله مهمترین عواملی هستند که باعث شده اند تا قهرمان پروری در ایران کمرنگ شود.
منبع: شهروند