آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ بهمن همان سالی بود که سه ماه پیش از آن، حسین فاطمی از معاونت سیاسی و پارلمانی دکتر مصدق استعفا کرده بود و خدمت خود را در نمایندگی مردم تهران در مجلس میدید و داشت در محفلی عمومی میان مردم، برای سالگرد کشته شدن محمدمسعود، سخنرانی میکرد، بی آنکه بداند ماشه سلاح نوجوانی پانزده ساله در گوشهای از جمعیت، سینه اش را نشانه رفته است.
گلوله، ریه دکترفاطمی را به شدت آسیب زد؛ ریهای که نفس هایش با حرارت استبدادستیزی و مقابله با دخالت بیگانگان، گرم بود و همین پشتکارش برای قطع دست خارجیها در مدیریت مملکت، هیچ گاه به مذاق انگلیسها خوش نیامد؛ همان انگلیسیهایی که بار دوم پس از دستگیری دکترفاطمی، معتقد بودند اعدام مصدق، کار درستی نیست، ولی زنده بودن حسین فاطمی، خطری دائمی برای کودتاهاست، بنابراین پس از آزادی، سناریوی ترور توسط اوباشی نظیر شعبان جعفری را اجرا کردند، اما چاقوی شعبان بی مخ، بر عشق خواهرانه سلطنت خانم فاطمی افاقهای نداشت و با فداکاری خواهر دکترفاطمی، این ترور هم با جراحتی دیگر ناکام ماند. حسین فاطمی که از نوجوانی، قلمش را برای مطبوعات هزینه میکرد و مطبوعات را سلاحی علیه بی عدالتی نظام جور میدید، بارها روزنامه هایش، توقیف شد.
روزی که روزنامه باختر امروز را با سرمقالهای با تیتر «یا مرگ یا آزادی» منتشر کرد و در آن، بابت قراردادهای نفتی و معیشت مردم قلم زد، ابتدای آشنایی رسمی او با دکتر مصدق بود تا در جمعی بیست نفره از معترضان، ایده «جبهه ملی ایران» را مطرح کند و پس از آن پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را به دل دکتر مصدق بیندازد. روزی هم که مصدق، رابطه کشور با انگلیسیها را قطع کرد و به اختلاف جدی با محمدرضا پهلوی برخورد، حسین نواب، وزیرامورخارجه وقت، استعفا کرد و دکتر فاطمی، در منصب وزارت امورخارجه به شکلی چشمگیر دخالت دربار در روابط خارجی را کاهش داد.
سپس اساس نامهای نوشت تا به وسیله آن، سفیران ایرانی طی کنفرانسهای منطقه ای، روابط دیپلماتیک خود را گسترش دهند، بی آنکه نیازی به اشراف زادگان وزارت خانههای بی کفایت باشد. همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت و حالا مسائل داخلی، اولویت دولت مصدق شده بود تااینکه گارد سلطنتی به خانه مصدق حمله و حکم عزلش را ابلاغ کردند. فاطمی هم همان شب دستگیر شد، ولی با سرکوب کودتا، این محمدرضا و همسرش بودند که روز بعد به بغداد گریختند تا فاطمی با تیتر «فراری بغداد»، ماهیت حقیقی پهلویها را رسانهای کند.
اما کودتای ۲۸ مرداد، غارتگر خانه مصدق و روزنامه باختر فاطمی شد. همان روز هم بود که رادیو به دست کودتاچیان و فاطمی به دست ماموران حکومتی افتاد؛ بازداشتی که او را به پشت درهای دادگاههای غیرعلنی هدایت کرد و حکم تیربارانش به اتهام اقدام علیه سلطنت، امضا شد تا در ۱۹ آبان سال ۳۳ صدای آزادی خواهی دکترفاطمی برای همیشه زیر خاکهای آرامستان ابن بابویه خاموش شود.