زندگی تلخه برام، خواب پریشون میبینم
دنیا رو چندسالیه شبیه زندون میبینم
جز شما دردای روحمو به کی عرض کنم؟
دیگه هیشکی تو محل نمونده که قرض کنم
صد دفه قول دادم و قول دادنم یادم رفت
یه موتور مونده بود، اونم سر شب دادم رفت
این دفه قصه آبرو و زنده موندنه
نکنم اسممو از شناسنامه ش خط میزنه
اینی که اومده: مردیه که زنده زنده سوخت
گوشوارای دخترش رو نفروخته بود، فروخت
پسرم رو یادتونه؟ عالی بود فوتبالش!
دوس نداره دم مدرسه برم دنبالش
دیگه هیشکی تو محل منو سوار نمیکنه
دخترم دیگه به باباش افتخار نمیکنه
حرمت همیشه پاتوق آدم حسابیاس
منو بینشون بخر ... منِ ذلیل آس و پاس
بعضیا تو این حرم واسه ابد موندنی ان
بعضیا مثل منن، مسافرن، رفتنی ان
بعضیا از همه دنیا بریدن اومدن
بعضیا تمام راهو بو کشیدن، اومدن
اومدم تا گره کور دعا رو واکنم
کاسه گندم دل رو نذر کفترا کنم
به خدا اینکه میبینی میشنوی باورمه
به خدا... قول میدم که توبه آخرمه
مثل زنجیری به دور گردنم وبالمه
به خدا خسته شدم ... خیر سرم ... چل سالمه
گوشِت و بیار؛ میخوام زندگیو درک کنم
به ملیحه قول دادم ... یه کاری کن ترک کنم ...
ترانهای که زمزمه کردید، از آخرین سرودههای رضوی حامد عسکری است که به قول خودش مرتکب آن شده است. این ترانه در ستون «آهوی ضامن دار» (که روایتهای امام رضایی این شاعر و نویسنده را هر چهارشنبه در آن میخوانید) برای نخستینبار منتشر میشود.