در سال ۱۳۶۳ اجرای یک عملیات بزرگ بهعنوان تنها راه خاتمهدادن به جنگ و احقاق حق جمهوری اسلامی و تنبیه متجاوز، مطرح بود؛ اما بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟
حسین بیات | شهرآرانیوز - در سال ۱۳۶۳ اجرای یک عملیات بزرگ بهعنوان تنها راه خاتمهدادن به جنگ و احقاق حق جمهوری اسلامی و تنبیه متجاوز، مطرح بود. ازاینرو از فروردین ۱۳۶۳ نگاه فرمانده سپاه پاسداران برای عملیات به منطقه هور معطوف بود تا هم بتوان پیروزیهای عملیات خیبر در جزایر مجنون را تثبیت کرد و هم ضمن گسترش بیشتر در منطقه هور، در شرق دجله حضور یافت و بصره را تهدید کرد.
قرار بود رزمندگان از ۲ نقطه هور بهصورت ضربتی بگذرند و چند پاسگاه مرزی و خط دفاعی عراق را نابود کنند؛ سپس از جایی که عرض رودخانه دجله کم است، رد شوند و به جاده العماره-بصره برسد، در طول جاده پخش شوند تا هم بر هور و هم بر جاده مسلط باشند. اگر این کار با موفقیت انجام میشد، ۴ تیپ تازهنفس آماده بودند تا شبانه با بالگرد شنیوک به این جاده منتقل شوند. بعد از آن هم نیروها میتوانستند بهسمت جنوب (بصره) یا شمال (العماره) پیشروی کنند. فرماندهی این عملیات برعهده قرارگاه خاتم بود و تیپ ۲۱ امامرضا (ع) در این عملیات بههمراه چند لشکر دیگر، تحت امر قرارگاه عملیاتی نجف و لشکر ۵ نصر و لشکر ۷۷ پیاده ثامنالائمه (ع) ارتش، تحت امر قرارگاه عملیاتی نجف یک قرار داشتند.
مطابق طرح، تیپ ۲۱ امامرضا (ع) در مرحله اول عملیات، ماموریت تک به جاده خندق و تامین منطقه محوله را داشت و در مرحله دوم نیز بهعنوان احتیاط قرارگاه نجف حاضر بود. جاده خندق (پد خندق) بهعنوان یکی از مهمترین معابر وصولی دشمن بهسمت نیروهای خودی، به طول حدود ۲۰ کیلومتر داخل هور و بین دو آبراه حنین در شمال و صفین در جنوب کشیده شده بود.
گردانهای عملکننده تیپ ۲۱ گردانهای فلق، یاسین، رعد، الحدید و کوثر بودند که توانستند ضمن تصرف اهداف تعیینشده در ماموریت خود به تثبیت مواضع تصرفشده بپردازند و درنهایت نیز با دستور قرارگاه بالادستی (خاتم و نجف) در روزهای پایانی عملیات با انهدام جاده خندق در فاصله ۶ کیلومتری بعد از تقاطع انصار، با پد خندق مسیر تهاجم مجدد دشمن، برای تصرف این جاده را ببندند و در ادامه نیز با احداث یک خاکریز مستحکم و استقرار سنگرهای دفاعی، محدوده تصرفشده جاده خندق به طول ۱۳ کیلومتر را حفظ کنند. تلفات نیرویی تیپ ۲۱ امامرضا (ع) در این عملیات ۱۸۹ شهید، ۶ اسیر و ۵۳ مفقود بود.
بااینحال عملیات بدر به بخشی از اهداف خود نرسید. رمز موفقیت عملیات در ضربتیبودن و سرعت آن بود، اما از همان ابتدا، مشکلات، یکی پس از دیگری رخ نشان داد. در بعضی محورها خط بهراحتی شکسته شد و حتی برخی رزمندگان از دجله عبور کردند، اما در بعضی دیگر، رزمندگان با مقاومت سرسختانه عراقیها روبهرو شدند. بعضی جاها کمبود قایق و امکانات، باعث تاخیر در رسیدن نیروها شد. دجله هم از آن چیزی که فرماندهان تصور کرده بودند، عریضتر و پرآبتر بود.
حملات شیمیایی عراق
شب اول، نیروهای پراکنده در هور درگیر شدند و هواپیماهای عراقی از آنها پذیرایی کردند. عراق هنوز مطمئن نبود که عملیات فقط در محور هور است و گمان میکرد مانند خیبر، در محور جنوب هم با ایرانیها روبهرو خواهد شد. بعد از گذشت زمان و اطمینان عراقیها از تکمحور بودن عملیات، آنها همه توانشان را به هور آوردند تا مقابل رزمندگان ایرانی مقاومت کنند. عراقیها عقبه رزمندگان ایرانی را با بمبهای شیمیایی میزدند و درمقابل، نیروهای عملکننده بهشدت ایستادگی میکردند.
ایرانیها در شرایط سختی قرار گرفته بودند که حتی عقبنشینی برایشان سخت بود. مثلا مهدی باکری، فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا (آذربایجان)، و نیروهایش که از دجله هم گذشته بودند، در محدودهای به نام «کیسهای» محاصره شدند. از قرارگاه به نیروهای باکری دستور دادند اگر شده دست و پای او را ببندند و به عقب منتقلش کنند، اما او قبول نکرد و همانجا ماند تا شهید شد. ازطرفی عراق درصدد بود که از ایران اسیر بگیرد. سپهبد علی صیادشیرازی که این را فهمیده بود بههمراه سردار رحیم صفوی به خط مقدم رفت؛ این دو تصمیم داشتند حمله را ادامه دهند.
فرماندهان طرحی برای ادامه عملیات ریخته بودند که متوجه شدند تعداد بسیاری از رزمندهها درحال عقبنشینیاند. از قرارگاه هم دستور عقبنشینی رسید. چارهای نبود و رزمندگان تا جزایر مجنون عقبنشینی کردند، اما عراق آنها را با بمبهای شیمیایی بدرقه کرد و بسیاری درحال عقبنشینی، شهید شدند.
ناراحتی عجیبی، فرماندهان را فراگرفته بود. تنها چیزی که میتوانست ایرانیها را از این حالت خارج کند، پیام امام (ره) بود که قدری از نگرانیها کاست و برای ادامه کار مهیا شدند.
چرا «بدر» موفق نبود؟
عراق در این عملیات، بارها از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد. خلبانان عراقی با بالگردهای ساخت شوروی، فرانسه و آلمان، بمبهای گاز را که تازه در کارخانه سامرا و سلمان پاک تولید شده بودند، روی نیروهای ایرانی میریختند. بهرغم ایستادگی بینظیر نیروهای ایرانی درمقابل دشمن، این حملات شیمیایی کار خود را کرد و عملیات بدر را به نتیجههای ازقبلتعیینشده نرساند.
بعدها فرماندهان نشستند تا دلایل ناکامی در عملیات بدر را بررسی کنند. آنها ضعف در پشتیبانی را موثر میدانستند، نه تفوق استراتژیک عراقیها را. به عقیده آنها میشد در همان ۳ روز اول، پلهای العزیر روی دجله را بست. کافی بود قایقهای بیشتری به لشکرها داده شود تا نیروهایشان را بهجای ۵ ساعت، در زمان کمتری، به حد مدنظر برسانند و برگردند.