صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

آب و ضرورتی به‌نام مدیریت منابع

  • کد خبر: ۸۹۸۷۴
  • ۰۸ آذر ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۱
غلامرضا بنی‌اسدی - روزنامه‌نگار

حکایت آب می‌تواند مثل خود آب جاری بشود. خشک‌سالی زمین‌سوز بیست‌وچندساله هم زمینه را برای این موضوع فراهم کرده است. دشت‌های آب هرکدام حکایتی دارند. نشست‌های هر روز عمیق‌ترشونده زمین نیز به تلخ‌ترین شکل و سخت‌ترین خط به حروف‌نگاری آن حکایت می‌پردازند.

آمار‌های مدیریت آب و سازمان‌های متولی، زنگ بی‌صدای هشدار است، یعنی حالمان خوب نیست. یعنی حکایت آب که «روزنوشت» اصفهان امروز است، می‌تواند «فردانوشت» بسیاری از مناطق و استان‌های دیگر باشد. خود ما در خراسان‌رضوی هم از این واقعه دور نیستیم. نشست زمین در دشت مشهد، پالس نه، فریاد نه، آوار پرصدایی است که دارد فرومی‌ریزد، اما نمی‌شنویم!

معلوم است که این «ناشنیدن» چه تبعات هولناکی می‌تواند داشته باشد، همان‌که یک گوشه‌اش در اصفهان رخ داد و زخم بر دل ما نشاند. همان‌که دشمنان را به خشنودی بر صندلی تحلیل‌های فضایی نشاند. همان‌که نشان داد یک لحظه غفلت هم می‌تواند بهای گزافی داشته باشد. من آنچه را در این ماجرا اتفاق افتاد، بستری برای «تجزیه روحیه ملی» می‌دانم.

دشمنانی که در انواع جنگ‌ها و تحریم‌ها و خیانت‌ها و تجزیه‌طلبی‌ها و خودمختارخوانی‌ها نتوانستند یک‌وجب از خاک وطن را جدا کنند، به آنالیز آرزو‌های کهنه‌شان در فرایند تجزیه روحیه ملی خواهند پرداخت.

آنچه در رسانه‌های آن‌ور آبی می‌بینیم، ممکن است فقط قله کوه یخ خوابی باشد که برای ما دیده‌اند. غفلت از این موضوع می‌تواند آنان را (خدای نکرده) به هدفشان نزدیک و ما را از آرمان‌های تطهیریافته به خون شهدا دور کند.

فکر می‌کنم ضرورت انقلابیگری و دین‌مداری و ملی‌نگری اقتضا می‌کند که موضوع آب و دیگر حامل‌های انرژی را تمام‌ساحتی ببینیم. هم مسئولان «همه ظرفیت‌های دراختیار» را بسیج کنند برای تولید بیشتر و مدیریت بهتر منابع و هم ما مردم براساس الگوی بهینه مصرفمان را نظم دهیم تا بتوانیم از هر میزان داشته، بیشترین و بهترین بهره را ببریم.

واقعیتی که امروز جلو چشم همه ماست، زمین خشک و عطش‌زده است که هرسال هم خشکیده‌تر و عطش‌زده‌تر می‌شود. با همه وجود، لمس می‌کنیم که بحران دارد چهره‌اش را می‌نمایاند و پنجه‌اش را در آرامش مردم به‌ویژه کشاورزان نجیب و پرتلاش فرومی‌برد.

می‌دانیم و حتی بچه‌های دبستانی ما هم می‌دانند که آب کم است، اما «هست». هستی ما به همین میزانی که هست گره خورده است.

برای بقای هستی‌مان «باید» اقدام کنیم. از همین امروز با تدبیر، تغییر الگوی کشت، رفتن به‌سمت محصولات کم‌آب‌طلب، تنظیم شیوه‌نامه مصرف آب و... «آگاهانه» به مصاف روزگار سخت‌تر برویم. نگذاریم که یک‌دفعه در ازدحام بلایا و کمبودها، زمین دهان باز کند و همه‌چیز را ببلعد.

مسئولان محترم با اولویت‌دادن به حامل‌های انرژی به‌ویژه آب، همه تلاششان را برای سازمان‌دهی توانشان و سامان‌دهی امور به کار گیرند که فردا

می‌تواند دیر باشد. ما مردم هم حتما در این مسیر همراه خواهیم بود، چون راه از بستر همراهی و همدلی و فرهنگ ایثار می‌تواند به مقصد برسد و جز این، همه راه‌ها بن‌بست است. تا باران نبارد، تا به فراوانی آب و ترسالی مدام نرسیم، باید به شیوه‌نامه‌های مصرف التزام داشته باشیم.

به تأکید می‌گویم که انقلابی‌ترین، دینی‌ترین و ملی‌ترین تکلیفی که در این برهه داریم، همین است؛ مسئولان همه تلاششان را برای افزایش تولید و آب‌رسانی از هرجای ممکن به کار گیرند و ما هم با مصرف درست و ارتقای روحیه برادری، همراهشان باشیم، همین!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.