پرسش‌های حقوقی بانوان | راهکار اثبات قصور پزشکی برای سقط جنین سقط جنین میان قانون، اجبار و واقعیت‌های زندگی زنان خانواده، خط مقدم انقلاب اسلامی انجام تست‌های روان‌شناسی در دوران بارداری سهم ۲۵ درصدی زنان در حوزه وکالت و کارشناسان رسمی کشور اجرای پویش با محوریت صلح و سازش در دادگستری قم فتنه انگیزی نرگس محمدی در مراسم هفتم خسرو علیکردی| آیین سوگواری یا خودنمایی سیاسی؟! حمایت اجتماعی از دختران، کلید پیشرفت کشور کامبک تماشایی تیم باتسام برابر تیم کاسپین تهران در لیگ برتر بسکتبال بررسی عملکرد تیم ملی هندبال بانوان ایران در رقابت‌های قهرمانی جهان چرا فعالیت زنان در صنعت گردشگری اهمیت دارد؟ زندگی مشترک حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س)، الگویی بی‌نظیر برای زوجین زنان چادری در سینمای ایران | الگو‌های دیده‌نشده و کلیشه‌هایی که تکرار می‌شوند پوششی که آرامش و زیبایی می‌آفریند | روایت بانویی که حجاب را خلاقانه بازتعریف کرده است درمان ناباروری در ایران در حال پیشرفت است تساوی نماینده خراسان رضوی در هفته ششم لیگ برتر فوتسال زنان «آن شهر شاید!» | روایتی از زنانی که برچسب نمی‌پذیرند من هنوز مادرم
سرخط خبرها
فرصت‌های مترویی

فرصت‌های مترویی

  • کد خبر: ۲۳۶۵۳۴
  • ۱۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۷
دخترک با عینکی با فرم دایره‌ای، شبیه هری پاتر شده بود. غرق در کتاب بود. با شنیدن نام ایستگاه از جایش پرید.

روبه‌رویش دو دختر پچ‌پچ‌کنان زیرچشمی براندازش می‌کردند. یکی با لحن لاتی خاصی به دیگری گفت: یاد بگیر! نصف توئه! حالا تو مدام تو پارک و کافه پلاس باش! فرهنگشو نداری. باور کن از همین کتاب خوندن تو مترو می‌ره دانشمند ناسا می‌شه!

دخترکِ شبیه هری پاتر کوله مدرسه‌اش را به دوش انداخت، «بار هستی» میلان کوندرا را در آغوش گرفت و از مترو پیاده شد. او برایم خاطره دوستی را که سال‌ها قبل می‌شناختم را تداعی کرد.

وقتی معصومه سی‌ساله بود، همسرش در تصادف جان باخت. قطار زندگی‌اش افتاد. از آن پس روی ریلِ تلاش برای استقلال مالی افتاد و با داشتن سه فرزند، تصمیم به ادامه تحصیل در دانشگاه گرفت. هم‌زمان شاغل بود و تنها وقت برای مرور کتاب‌هایش مترو بود.

معصومه تعریف می‌کرد روزمره‌اش سه قسمت دارد: شب رسیدگی به بچه‌ها و خانه‌داری، صبح محل کار و ظهر که ساعت کاری تمام می‌شد پیش به سوی دانشگاه.

بعد از چند سال که دیدمش موهایش سفید شده بود، اما در کار و تحصیل پیشرفت عجیبی کرده بود و همان روز گفت، تمام امتحانات دانشگاه را تا مقطع کارشناسی در مترو خوانده و قبول شده!

معصومه معتقد بود فرصت‌های مطالعه مترویی برای زندگی‌های شلوغ امروزی شبیه فست‌فود هستند. شاید آن‌طور که باید و شاید نباشند، اما از گرسنگی فکری قدری نجاتمان می‌دهند.

پرسیدم: معصومه جان، الان چه کتابی می‌خوانی؟ لبخندی زد و گفت: «تغییر مسیر». این کتاب نوشته یکی از بانوان ارشد فیس‌بوک و بیشتر درباره آینده کاری و شغلی زنان است. درباره زنانی صحبت می‌کند که در بیرون از خانه فردی موفق‌اند و این نقش بیرونی را در کنار نقش زن‌بودنشان مدیریت کرده‌اند.

معصومه ادامه داد: خانم شریل، نویسنده کتاب، مثل من معتقد است زن باید مستقل باشد و بدون هراس، برای آینده‌اش تلاش کند.
حرف‌هایش را قبول دارم. این روز‌ها روزمرگی‌ها وقتمان را می‌بلعد، اما به گمانم با همین فرصت‌های کوتاه مترویی می‌شود سطح آگاهی‌مان را میلی‌متر میلی‌متر بالا ببریم و حتی شبیه رفیق شفیق من، کارشناسی‌مان را با غنیمت شمردن همین لحظه‌لحظه‌های سفر‌های درون‌شهری بگیریم.

شما هم بعد از خواندن این نوشتار به وقت متروسواری دقت کنید. به ویژه در واگن‌های زنانه، امثال معصومه و دخترک شبیه هری پاتر را حتما خواهید دید. کتاب‌خوانی زیباست، اما کتاب خواندن یک بانو یعنی زنی با آگاهی در حال جنگ با تقدیر و ساختن زندگی و ارتقای فرهنگ شهر و کشورش است.

تجربه خوبی است! بیایید به میلیون‌ها زن کتاب‌خوان مترویی بپیوندیم و از خودمان همراه یار مهربان در مترو عکس بگیریم و در اینستاگرام به اشتراک بگذاریم. اصلا بیایید پویش #مطالعه_مترویی راه بیندازیم!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.