آشنایی با خطرات رانندگی برای مادران در ماه‌های پایانی بارداری آمادگی ۸۰ درصدی بازیکنان تیم ملی فوتسال زنان ایران برای شرکت در تورنمنت تایلند و بازی‌های آسیایی تولد دختران ۳ قلو در مرکز زنان بیمارستان بعثت سنندج کدام استان‌های کشور، پیشتاز آمار زنان فناور هستند؟ ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید علی اصغر اسدی درباره اولین دختر دروازه بان هندبال ایرانی که در لیگ اروپا حضور دارد، چه می‌دانید؟ آشنایی با غذا‌های ویژه عید فطر در کشور‌های اسلامی معرفی روش‌های ساده برای لکه زدایی چربی‌های روی فرش حضور تیم ملی بیسبال دختران ایران برای نخستین بار در رویداد‌های بین المللی واریز کمک هزینه خرید بسته‌های بهداشتی و سبد غذایی برای ۲۶ هزار مادر باردار نیازمند در خراسان شمالی «ازدواج سفید»، عامل مهم افزایش طلاق‌ها و فروپاشی خانواده‌ها آغاز اردوی تیم ملی بسکتبال زنان ایران با حضور ۱۸ بازیکن توجه ویژه ایران به نقش زنان و مادران در برنامه‌ریزی شهری اجرای ۳۵ درصدی قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در ۳ سال اخیر ۱۰۰ بانوی معینه در هتل‌های مکه و مدینه مستقر شده‌اند اثرگذاری دوران بارداری مادر بر عادات غذایی کودک ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید نعمت‌الله حسنی باید و نباید‌های استفاده از اسپری مو در دوران بارداری الگوی سوم زن مسلمان از ارزش‌های دینی نشئت می‌گیرد
سرخط خبرها
دار‌الفیضش را گرفته تنگ در آغوش

دار‌الفیضش را گرفته تنگ در آغوش

  • کد خبر: ۲۹۹۸۵۳
  • ۲۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۹
هوس کرده بودم سر صبح آبان گوشه دنجی از «دار‌الفیض» را برای خودم جور کنم و یک دل سیر حرف‌های تکراری‌ام را با امام رضا «ع» مرور کنم.
حمیده وحیدی
خبرنگار حمیده وحیدی

به گزارش شهرآرانیوز؛ هوس کرده بودم سر صبح آبان گوشه دنجی از «دار‌الفیض» را برای خودم جور کنم و یک دل سیر حرف‌های تکراری‌ام را با امام رضا «ع» مرور کنم. این را همان لحظه ورود به حرم برای خودم نسخه‌پیچ کردم.

راستی اسم رواق دار‌الفیض را تازه یادگرفتم با اینکه سال‌ها یک گوشه‌اش می‌ایستم و به ردیف گل‌های بالای ضریح حسودی می‌کنم!

همین چند روز پیش بود که زیارتنامه را تند تند تمام کردم و تا خواستم دل بکنم از حال خودم چشمم افتاد به دیوار روبه‌رو و تازه فهمیدم چه جایی ایستاده‌ام. راستش در زیارت بعدی دلم همانجا را خواست و تا پایم را گذاشتم در صحن آزادی، سلامی گفته و نگفته راهم را کشیدم به سمت رواق، اما چیزی نگذشت که صدای جاروی خادمان حرم مسیر نگاهم را تغییر داد.

وسط نوای «این طایفه یعنی اصلِ تکیه‌گاهی، خیر دو دنیا را دهند با یک نگاهی» دلم رفت پیش زنی با چادر سفید که مثل غنچه‌ای بین جمعیت روی زمین سرد جمع شده بود و قدم‌های خادمان جارو به دست و همهمه مردم هم، آسمان صبح و گنبد آقا را از او نگرفت. جمعیت دور شد، اما او بی‌آنکه تکان بخورد دارالفیضش را تنگ در آغوش گرفته بود و در هوای صبح پاییز دلش گرم بود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.