این روزها چه در فضای مجازی و چه حقیقی، جای خالی هیچچیز را بهاندازه اخلاق نمیتوان احساس کرد. آدمها بهراحتی و با کوچکترین فشار و تلنگری، فضای گفتوگو و مناظره را به محلی برای مجادلهها و تسویهحسابهای شخصی، عقیدتی و حزبی خود تبدیل کردهاند، بدون آنکه از قضاوتها و پیامدهای پس از آن باکی داشته باشند. افرادی بسیاری هم که مدعی آداب و اخلاق اجتماعی هستند، معمولاً در موقعیتهای خاص، خلاف آن را ثابت کردهاند، مانند مباحثی که این چندروزه در فضای مجازی از برخی افراد خاص شاهد بودهایم. علت آنهم بیپشتوانهبودن آموزههایی است که به آنها باور دارند. درست مانند تفاوتی است که قانون با شرع دارد. ناظر یکی موقتی و گهگاهی به نام پلیس است و ناظر دیگر همیشگی و خداوند است. برای همین، لازم است حتی اصول اخلاقی که به آنها باور داریم هم از الگویی خاص پیروی کنند و چه الگویی بهتر از سبک و سیره اهلبیت(ع) که از منشأ آفرینش سرچشمه گرفته و منطبق بر خلق آدمی است. این موضوع ما را هم بر آن داشت تا نگاهی دوباره به آن بیندازیم و در این خصوص، با حجتالاسلاموالمسلمین محمدهادی مشیرین، استاد حوزه و دانشگاه و کارشناس مسائل دینی، به گفتوگو بپردازیم.
در سبک و سیره رضوی درباره هر مقولهای که بخواهید، از اصول ساده همسرداری تا تجارت، میتوانید توصیه و نمونهای بیابید. بسیاری از داستانهایی که از زندگی روزمره این بزرگان و چگونگی برخوردشان با پدیدههای اطراف نقل میشود، دربردارنده نکتههای اخلاقی و رفتاری نغزی است که باید از آنها استخراج و در زندگی به کار برده شود. در ادامه، برخی از این نکات ظریف را در چند مقوله مهم با هم مرور میکنیم.
نخستین نکته در امر همسرداری، داشتن همسری همکفو است. این همکفوی باید فکری، فرهنگی، نگرشی، اعتقادی، سیاسی، اقتصادی و خانوادگی باشد. هرچه این نزدیکیها بیشتر باشند، احتمال موفقیت و همراهی زوجها بیشتر خواهد بود.
مدارا مقوله دیگری است که به طور ویژه باید در محیط خانواده رعایت شود. بر اساس دستور قرآن، ما موظف به مدارا با دیگران و چشمپوشی از خطای آنها هستیم. این موضوع برای اعضای خانواده بهویژه همسر متفاوتتر است. یعنی افزون بر الزام به نادیده گرفتن، باید به دنبال بهانه برای بخشیدن هم باشیم.
قدردانی بحث دیگری است که با پررنگشدنش در محیط خانواده، تلاش همه اعضا برای استواری بنای خانواده بیشتر خواهد شد. از این رو، ناسپاسی و قدرناشناسی از گناهان کبیره خوانده شده است.
کمککردن در کارهای خانه و خانواده و همسر هم جز پاداش اخروی، بنای همدلی و همراهی را در خانواده میگذارد و بر مهر و محبت همسران میافزاید.
نکته: وقتی در احوال و زندگی شخصی بزرگانی مانند حضرت امامخمینی(ره) و علامه طباطبایی دقیق میشویم، به نکته بسیار جالبی برمیخوریم. رفتار این بزرگان با همسرانشان بهمثابه بخشی از وجود خودشان است. گویی همیشه در همان دوران خوش نامزدی و شور عشق جوانی به سر میبرند. در ادامه، به بخشی از نامهای که امام (ره) پس از سالها زندگی مشترک برای همسر خود نوشته است توجه کنید.
«تصدقت شوم. الهی قربانت بروم. در این مدت که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدهام، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آینه قلبم منقوش است. عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند! [حال]من با هر شدتی که باشد میگذرد ولی بحمدا... تاکنون هرچه پیش آمده خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتاً جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراهم نیست که این منظره عالی به دل بچسبد.»
یکی از مهمترین چیزهایی که در سیره رضوی اهتمام ویژهای به آن دیده میشود، فرزندپروری است که خیلی پیش از تولد فرزند کلید میخورد، یعنی با انتخاب همسری شایسته که بتواند نقش مادری یا پدری را برای فرزندمان بهخوبی ایفا کند. بعد هم مسئله رزق حلال، شیردهی و انتخاب محیطها و افراد شایسته برای دوستی و آموزش به فرزندمان است که هرکدام فرایندی جداگانه و ویژه دارد. با همه اینها، تربیت فرزند باید بر پایه سه اصل صورت بگیرد.
محبت: بنای آدمی بر پایه محبت گذاشته شده و همیشه در تقابل با تنبیه است.
عقلانیت: جامعه بشری بهسرعت به سمت نبود عقلانیت پیش میرود و همین موضوع دنیا را گرفتار جنگهای سرد و گرم کرده است. علت اصلی این موضوع هم آموزشها و تربیتهایی است که بدون پشتوانه عقلانیت پیش میرود. این در حالی است که در سیره ائمهاطهار(ع) و انبیایی مانند لقمان نبی، میخوانیم پیوسته با زبان استدلال و منطق با فرزندانشان صحبت و برخورد میکردند.
شکرگزاری: شاکر و قدردان بودن سومین مقولهای است که باید بنای تربیت را بر آن نهاد، چه در برابر خداوند و پدر و مادر، چه آنان که در حق ما کوچکترین نیکیای کردهاند.
همچنین رفتار زیبای علامه طباطبایی با دخترانش که برگرفته از سیره نبوی است. در سیره علامه طباطبایی میخوانیم: به دخترانش بیشتر احترام میگذاشت و میگفت «به اینها باید محبت بیشتری شود تا در زندگی آینده بانشاط باشند و بتوانند همسری خوب و مادری شایسته باشند». همسر ایشان عقیده داشت دختر باید در خانه کار کند، اما علامه میگفت «به آنها فشار نیاور. آنها اکنون باید آرامش داشته باشند و هنوز موقع کارکردنشان فرا نرسیده است».
دختر علامه نیز نقل میکند: بعضی مواقع غذایی درست میکردیم که کمی خراب میشد. پدر اصلاً به روی خودش نمیآورد. خیلی هم تعریف میکرد و به مادرم میگفت «اینها امانت خدا هستند. هرچه آدم به اینها احترام بگذارد، خدا و پیغمبر (ص) بیشتر خوشحال میشوند».
دوری از شقاوت و بدی، طول عمر، فراوانی روزی، آسانشدن مرگ و مغفرت و آمرزش گناهان از پیامدهای نیکی به پدر و مادر است. این موضوع به اندازهای اهمیت دارد که در قرآنکریم در کنار توحید، به اطاعت از پدر ومادر توصیه شده است، حتی اگر آن دو مشرک باشند. در سیره ائمهاطهار(ع) نگاه رحمت به والدین، پاداش حج مقبول را دارد. رضایت آن دو رضای الهی است و خشم آنان خشم خداست.
امامرضا(ع) حرمت نافرمانی از پدر و مادر را از این نظر برشمرده است که سبب ازدستدادن توفیق طاعت خداوند عزوجل، بیاحترامی به پدر و مادر، ناسپاسی نعمت، ازبینرفتن شکر و سپاسگزاری و کمشدن نسل و قطعشدن آن میشود، زیرا نافرمانی آن دو سبب میشود که احترام پدر و مادر حفظ نشود، حقوق آنها شناخته نشود، پیوندهای خویشاوندی قطع شود، پدر و مادر به داشتن فرزند رغبت نداشته باشند و به علت نیکینکردن و فرماننبردن فرزند از پدر و مادر، آنان نیز کار تربیت او را رها کنند.
نکته: در سیره همه بزرگان، احترام به پدر و مادر یک اصل است؛ چون واجبترین توصیهای است که همواره و در هر حالتی ائمهاطهار(ع) بر آن تأکید مؤکد داشتهاند. در شرححال مرحوم آیتالله مرعشی نجفی، از مراجع بزرگ شیعه، درباره رمز موفقیت ایشان میخوانیم: در جوانی که خانه پدر و مادرم بودم، روزی مادرم ناهار تهیه کرد و به من فرمود که شهاب، برو بابایت را صدا کن بیاید ناهار بخوریم. من رفتم اتاق پدرم. دیدم پدرم خسته بوده و خوابش برده. کسی هم که تازه خوابش برده، اگر بخواهی بیدارش کنی، اذیت میشود. به فکر فرو رفتم چه کنم. از این طرف مادر گفته پدرت را بیدار کن، ناهار بخوریم. از آنطرف هم پدر حق دارد و بیادبی میشود من بیدارش کنم. حیلهای به ذهنم رسید. افتادم زمین و شروع کردم پای پدر را با ملایمت بوسیدن. همانطورکه بهآرامی پای پدرم را میبوسیدم، پدرم خردهخرده چشمانش را باز کرد. گفت: شهاب، تویی؟ گفتم: بله. گفت چرا پای مرا میبوسی؟ گفتم: مادر به من گفته بیایم شما را برای ناهار صدا کنم. دیدم شما خوابید. گفتم پایتان را ببوسم، خردهخرده بیدار شوید. پدرم هم از این کارم خیلی خوشش آمد. از ته دل دعا کرد. گفت: الهی خدا تو را از خادمان اهلبیت(ع) قرار بدهد. دعای پدر گرفت و ما شدیم خادم اهلبیت(ع).
جامعه امروز بهشدت نیازمند بازنگری در داشتهها و ارتباطاتش است. برای این منظور هم باید چند امر مهم را دوباره در آن زنده کنیم.
هرچه محبت ما در ارتباط با دیگران بیشتر شود، این موج مهربانی در جامعه بیشتر خواهد شد. از این رو، لازم است از نفرتپراکنیهای بیشتر در فضای حقیقی و مجازی دست بکشیم و کمی با عطوفت بیشتر با هم برخورد کنیم.
هرچه جامعه را به سمت عقلانیت بیشتر پیش ببریم، آسیبهایمان کمتر و پیشرفتمان بیشتر خواهد بود.
احترام به دیگران بهویژه بزرگترها را تبلیغ و ترویج کنیم تا کوچکترهایمان هم بزرگ شوند.
در برابر یکدیگر و خوبیهای هم قدردان و شکرگزار باشیم. احساس دین به یکدیگر جامعه را میسازد، پرورش میدهد و نورانی میکند.
گذشت و بخشش بیشتری داشته باشیم.
دیگر مطالب سبک زندگی را در «زندگی نو» بخوانید