از آثار مهم ادبیات روسیه که به تازگی به فارسی منتشر شده، رمان «پترزبورگ»، نوشته آندری بیهلی است. مشهور است که ناباکوف این اثر را به عنوان یکی از ۴ رمان مهم قرن بیستم میستود و تأثیرش بر نوشتار مدرن انکارناپذیر است، رمانی که شهر سنپترزبورگ در آن نه تنها بستر داستان که خود یکی از قهرمانان داستان است. از نکات جالب توجه در مورد انتشار این رمان در ایران است که ۲ مترجم (افتخار نبوینژاد از زبان فرانسه و فرزانه طاهری از انگلیسی) آن را به فارسی برگرداندهاند و هر ۲ ترجمه در یک هفته به بازار آمده است. بیژن اشتریِ مترجم و مهدی یزدانی خرمِ نویسنده و روزنامهنگار در صفحه اینستاگرام خود به معرفی این اثر پرداختهاند که در ادامه میآید.
پیشبینی ظهور خشونت عنانگسیخته
بیژن اشتری، مترجم: «موقع خواندن رمان پترزبورگ و قرار گرفتن در فضای آشفته و دهشتناک اجتماعی و سیاسی شهر پترزبورگ به یاد تهران امروز خودمان افتادم. ما هم در دنیایی زندگی میکنیم که قدرت زیبایی دیگر هیچ اشارتی بر خوبی ندارد. ما در جامعهای ماسکزده زندگی میکنیم و در پشت هر ماسکی میتواند شرارت و نفرت هولناکی نهفته باشد. در رمان شاهد مقایسهای بین تئاتر و سیاست هستیم و دلقکها و عروسکها استعارههایی هستند برای به تصویر کشیدن آنارشیستها و انقلابیون. ضدقهرمان قصه، پسری است انقلابی که میخواهد پدرش را که فرماندار پترزبورگ است ترور کند. پسر ماسک دلقک به چهره دارد که در دنیای سمبولیستیای که نویسنده آفریده نماد خشونتی دهشتناک است. دلقک هیچ منطقی ندارد جز یک منطق و آن نفی محیط اطرافش است و بیدلیل نیست که «جوکر»، دلقک مدرن، قدرتمندترین «بد من» سینماست. رمان پترزبورگ درباره همین وحشت عنانگسیخته بیحساب و کتاب است. نویسنده ۱۲ سال قبل از انقلاب اکتبر ظهور خشونت عام، فراگیر و بیدلیلی را پیشبینی کرد که در دوره استالین به اوج خودش رسید.»
زندگی در سایه و زیر ماسک
مهدی یزدانیخرم، نویسنده و روزنامهنگار
«پترزبورگ» یکی از نمادهای ادبیاتِ سمبولیستی است و آندری بیهلی نویسندهای نوگرا و شاعرمسلک. اول اینکه خواندنِ این رمان کار دشواری است، بنابراین مخاطبانش در تمامِ دنیا برای رمزگشایی و درک ارجاعهای فراوانش نیاز دارند به شناخت تاریخ روسیه در ۱۵ سال اول قرن بیستم و البته درک فرم روایی و انواع گفتگوهایی که نویسنده جاهطلبش با نویسندگان پیش از خود میکند. از گوگول تا گنجاروف، از داستایفسکی تا تورگنیف. رمان عملا در ۲ شب رخ میدهد. داستان پدر و پسر. آپولون و نیکلای. پسر که در عالم سرخوشی به گروههای انقلابی قول داده پدرش را که فرماندار پترزبورگ است با بمب منفجر کند! این خط اصلی داستان است، اما عمده اثر عملا در فضایی رؤیاگون است. در تمام رمان سایهها در حال هیاهو و تکاندادن پرچمهای سرخ هستند. صدای پای انقلاب میآید. از سویی انواعِ شخصیتهای سایهوار را در رمان میبینیم که هرکدام از جایی از سنت ادبیات روسیه بیرون آمدهاند و شهر پترزبورگ قهرمان اصلی است و مجسمه سوارکار مفرغی و روح پوشکین. نویسنده مدام در حالِ ارجاع است. ارجاع به تاریخ، سیاست و آدمها. از همه مهمتر حمله به رئالیسم و برخورد دومینووار شخصیت ها. هر شخصیت دیگری را راه میاندازد. پترزبورگ مدام در محاصره سایههاست. بیهلی با تردید به انقلاب مینگرد و در عینحال از نظام کهنه و متصلب حاکم نیز نفرت دارد. نوعی بلاتکلیفی در استراتژی او نسبت به این جهانِ درهم ریخته وجود دارد. قهرمانهای او در وضعیتی مضحک در حال اثبات خود هستند. ماسکپوشها و مهمانیهای بالماسکه قلب رمان را تشکیل میدهند و از سویی انقلابیهایی که از زیر زمین بیرون آمدهاند. رمان مدام در حال ساختن رمز است و اجرای کابوسها و خوابها. پدر و پسر هر ۲ در خوابها جهان دیگری دارند و از سویی یک دانشجوی فقیر انقلابی را داریم که مانند راسکولنیکوف [شخصیت اصلی رمان جنایت و مکافاتِ داستایفسکی]در تب میسوزد. مخاطب رمانِ «پترزبورگ» باید با نویسنده همراه شود و مدام کشف کند. هرچند مترجمها انواع توضیحات و پانویسها را آوردهاند، اما بهنظرم مخاطب باید شخصا این تکهها را کشف کند. زبان رمان بسیار شاعرانه است؛ و این شاعرانگی با فضا کم و زیاد میشود. بیهلی تراژدی بزرگی نوشته و در عین حال رگههای طنزآلودی ساخته است که در آن تاریخ سرگیجه گرفته و در حالِ تماشای هیاهوی خیابانهاست. خواندن پترزبورگ برای من تجربه شگفتی بود.»