متین نژاد | شهرآرانیوز؛ انباشت ثروت در دست عدهای خاص و محدود به معنای محروم کردن بخش بزرگی ازجامعه از آن سرمایه است. برای همین، چه در قواعد شرعی چه اجتماعی، همواره قوانینی برای الزام ما به این سهیم شدنها وجود داشتهاست، مانند خمس، زکات، صدقه، انفاق و مالیات. برخی از این قوانین مانند زکات و مالیات اجباری هستند. یعنی پرداخت آنها تکلیف است و عمل به آنها فضیلت چندانی محسوب نمیشوند، اما برخی دیگر مانند صدقه و انفاقهای مستحبی، اگرچه همان کارکرد تکلیفهای واجب مانند کاهش طبقات اجتماعی و عمران و آبادی جامعه را دارند، انجام آنها واقعا فضیلت است، زیرا آثار فردی و اجتماعی آنها بسیار بیشتر از آن چیزی است که تصور میکنیم.
این روزها دلایلی مانند شرایط سخت اقتصادی سبب شده است از توجه به چنین موضوعهایی غفلت کنیم، درحالیکه دامنه بسیاری از این احسانها بسیار گستردهتر از آن چیزی است که ما از آنها در ذهن داریم. برای همین، امروز میخواهیم به کمک حجتالاسلام والمسلمین محمدهادی مشیری، استاد حوزه و دانشگاه، نگاهی تازه به موضوع انفاق بیندازیم و به تعریفی جدید از آن برسیم.
در قرآنکریم مقوله مهمی بهنام انفاق داریم که خداوند متعال آن را یکی از ویژگیهای مؤمنان برگزیده خود بیان کردهاست: انفاق واجب و مستحب. خمس، زکات و کفاره را باید جزو انفاقهای واجب دانست و هر نوع احسان دیگری مانند صدقه را انفاق مستحب که سبب رشد روحی انسان خواهد شد. در قرآن کریم از انفاقهای واجب به زکات یاد شده و از پیامبر اکرم (ص) خواسته شدهاست زکاتدهندگان را تشویق کند، زیرا زکات سبب رشد و اصلاح میشود، حتی در مسائل مالی. یعنی با دادن زکات، از مال انسان کم نمیشود، بلکه بر آن افزوده میشود. همچنین توصیه شده است که اگر در زندگی گرفتاری دارید، آنها را با این انفاقها به حاشیه برانید و برطرف کنید.
امام رضا (ع) در حدیثی هر نوع یاری رساندن به فرد ضعیف را انفاق دانسته است. این جمله تکلیف ما را با خیلی از احسانها مشخص میکند. یعنی بهقدری دامنه این احسان و نیکی و انفاق گسترده میشود که دیگر نمیتوان آن را فقط به کمکهای مالی محدود کرد. تعریفی هم که از ضعیف در این حدیث آمده است بسیار جالب است و با فقیر تفاوت دارد. ضعیف میتواند هر کسی در هر جایی باشد که لحظهای ضعف و ناتوانی بر او غالب میشود. وقتی میگوییم هر کسی، یعنی امکان دارد فرد توانمندی هم باشد که در یک لحظه گرفتار ضعف و ناتوانی شود. با این تعریف، هرکسی میتواند توانایی خود را در هر حوزهای بسنجد و راه انفاق و کمک به دیگران را بیابد. برای نمونه:
کسی که صاحبخانه است، میتواند با مراعات حال مستأجرش و اضافه نکردن اجارهبها، در حق او انفاق کند.
کسی که کارمند ادارهای است، با راهانداختن درست کار ارباب رجوعش، حتی خارج از حوزه تکالیفی که دارد، به او کمک کند.
کسی که پزشک است، با خرج نتراشیدن برای بیمار، کم کردن اضطراب او و کمک به روند بهتر درمانش، میتواند به او کمک کند.
تصور کنید فرد ثروتمندی با ماشین پنچر کنار خیابان ایستاده است و یک دستش هم داخل آتل است. کمک کردن به این فرد در این لحظه ضعف و ناتوانی، همان انفاق مستحبی است که ما به آن سفارش شدهایم و ائمهاطهار (ع) همواره در انجام آن از دیگران پیشی میگرفتند.
جامعهای را که تصور کنید که در آن، همه در پی حل مشکلات هم هستند و در این امر از یکدیگر پیشی میگیرند. اگر کسی به کمکی نیاز داشته باشد، از به زبان آوردن آن ترسی ندارد. مسئولان آن، خدمت بیمنت به محرومان را وظیفه و توفیق میدانند و از هر ظرفیتی برای کمک به آنها استفاده میکنند. در این جامعه، صاحبان فکر و اندیشه زکات علم خود را با ترویج آن میپردازند. این همان بهشت موعودی است که خداوند به ما وعده دادهاست.
بنابراین، خیلی مهم است که از هر ابزاری برای ترویج این فرهنگ در جامعه و تبدیل آن به یک سبک از زندگی استفاده کنیم، زیرا رابطه مستقیم و تنگاتنگی با اصول پایه دینیمان دارد. پیامبر عظیمالشأن اسلام، محمد مصطفی (ص)، هم میفرماید: هر کس دادخواهی مظلومی را بشنود و به یاری او برنخیزد، مسلمان نیست.
دکتر محمدحسن شربتیان | جامعهشناس؛ احسان و انفاق در جامعه، سرمایههای اجتماعی و جمعی را افزایش میدهد و سبب همبستگی، وحدت و پیوند بیشتر و تثبیت فرهنگ در جامعه میشود. به موازات آن هم الگوهای فرهنگی از نسلی به نسل دیگر جامعهپذیرتر خواهد شد. در واقع، احسان و انفاق را باید ابزارهای اجتماعی دانست که وحدت و هماهنگی جامعه را تقویت و میزان مشارکت و همدلی را بین مردم بیشتر میکند.
اگر در شهری مانند مشهد در پی تبیین و تثبیت سبک زندگی ایرانیاسلامی یا بهتر بگوییم رضوی هستیم، باید از الگوهای اجتماعی مانند انفاق و احسان برای تقویت بیشتر این ساختارها استفاده کنیم. به عبارت سادهتر، همه نهادهای متولی در این امر باید با کمک این ابزار اجتماعی به همسوسازی سبک زندگی ایرانیاسلامی درجامعه کمک کنند.
ابزارهای استفاده از آن هم بسیار گوناگون است. برای نمونه، میتوان از همایش، جشنواره یا مسابقه برای ترویج و اثرگذاری بیشتر این سنت پسندیده در جامعه استفاده کرد یا با پیروی از اتفاق خوبی که در هفته اطعام نیازمندان و اکرام ایتام در ماه مبارک رمضان به مناسبت تولد امامحسن مجتبی (ع) میافتد، مناسبت و هفتهای را در طول سال برای انفاق نیز تعیین کرد تا فرهنگسازی کاملی در این زمینه صورت بگیرد.
نمونه عملی بسیار خوبی که برای انفاق میتوان به آن اشاره کرد و یک تجربه بسیار موفق هم بود، دیوار مهربانی است. استقبال عالی مردم، آن هم ظرف مدتی بسیار کوتاه در جامعه و شبکههای اجتماعی، واقعا سنت انفاق و احسان را به یک فرهنگ غالب در جامعه تبدیل کرد و برخی به جای اصلاح نقاط ضعف آن، مانند هر پدیده اجتماعی دیگری، ترجیح دادند صورت مسئله را کامل پاک کنند.
توجه به این نکته هم ضرور است که برای بسترسازی و ترویج هر فرهنگی در جامعه، مانند همین سنت حسنه انفاق و احسان، باید از کودکی و مدرسه شروع کرد. یعنی آموزش و پرورش باید همراستا با خانوادهها برای تبیین این سبک از زندگی وارد عمل شود.
دکتر سید مرتضی اسحاقی | روانشناس؛ در روانشناسی مثبت یا مثبتگرا، لازمه عشق ورزیدن، حال خوب داشتن و موفقیت در زندگی این است که انسان بخشنده باشد. چنانچه در احادیث و روایات هم داریم، وقتی آدمی احسانی مانند صدقه را انجام میدهد، آن احسان پیش از آنکه در دست نیازمند قرار بگیرد، به دست خدا میرسد. این یعنی یک حس خوب.
سازمان جهانی بهداشت هرسال شعاری را برای بهداشت روان انتخاب میکند. آخرین شعار این سازمان مؤثر بودن اجتماعی بود. به عبارت سادهتر، یکی از گزینههای سلامت روان، داشتن احساس مفید و مؤثر بودن در اجتماع است. اینکه ما تمایل داریم هر صحنه، عکس یا متن زیبایی را در شبکههای اجتماعی با دیگران به اشتراک بگذاریم، از همین حس و نیاز در وجودمان سرچشمه میگیرد.
انفاق هم دقیقا همین حس را به فرد منتقل میکند. وقتی منافع مالی و معنویمان را با دیگران سهیم میشویم، در واقع به دنبال احساس مؤثر و ارزشمند بودن هستیم و میخواهیم حس خوبی را که از این کار پیدا میکنیم با دیگران هم به اشتراک بگذاریم. پس طبیعی است که با انفاق کردن، ابتدا حال خودمان خوب شود، سپس حال دیگران.
مدارا با مردم در مشی زندگی ائمهاطهار (ع) نصف دین بیان شدهاست. از این رو، انفاق را باید عین مردمداری دانست، چون دامنه ارتباطات اجتماعی ما را گستردهتر میکند. منبع آرامشی برای نیازمندان است و آنها میدانند میتوانند روی کمکهای ما وقتی هیچ امیدی نیست، حساب کنند و این موضوع اضطراب و استرس آنها را از بین میبرد. افزونبر همه اینها، با انفاق، میکوشیم فاصلههای طبقاتی را کاهش دهیم و این امر در درازمدت چهره جامعه را تغییر و حس خوبی به طبقات پایینتر میدهد.