حاجی‌بگلو: تصمیم‌گیری درباره تمدید دوره شوراها در انتظار مجلس است | هفت ساله شدن شوراها، در دولت نیز موافقانی دارد مشروح سیاست‌های شورای شهر مشهد در حوزه حمل‌ونقل شهری برگزاری دهمین دوره انتخابات هیئت‌مدیره سازمان نظام مهندسی خراسان رضوی (۶ دی ۱۴۰۳) کاسب قدیمی محله سرشور: ما وسط تاریخ مشهدیم شهردار مشهد مقدس: ۴۵ کلان‌پروژه در‌حال‌اجرا تا پایان دوره ششم مدیریت شهری، به بهره‌برداری می‌رسد + فیلم هر سفر مترو در مشهد ۱۸ هزار تومان هزینه دارد افزایش ۲برابری پلاک‌های فعال خودرو در مشهد طی ۵ سال | کاهش حوادث ترافیکی فاز نخست خط ۳ قطارشهری مشهد تا پایان ۱۴۰۳ به بهره‌برداری می‌رسد توضیحات رئیس شورای شهر مشهد درباره برخی موضوعات مربوط به صحن علنی روز گذشته (۵ دی ۱۴۰۳) هوای کلانشهر مشهد برای ششمین روز پیاپی، آلوده است (۶ دی ۱۴۰۳) نایب‌رئیس کمیسیون عمران شورای شهر مشهد: تغییر کیفیت و ظاهر معابر شهر هدیه ناقابل مدیریت شهری است | ورود ۶۰ ناوگان جدید خط یک قطارشهری از یک‌سال‌ونیم آینده نگاهی به واقعه آتش‌سوزی ندامتگاه مشهد در ۵ دی ماه ۱۳۵۷ | آزادی با شورش زندانیان بند ۲ اجرای طرح آبرسانی، مسیر تردد در یک‌ منطقه از مشهد را به مدت ۵ روز مسدود کرد ظرفیت‌های مشهد، بازتاب‌های بین‌المللی دارد راهکار‌هایی برای کاهش خسارات بلایای طبیعی در شهر‌ها رئیس شورای اسلامی شهر مشهد: اقدامات شورای شهر درخصوص تسهیل زیست عفیفانه بانوان، قابل‌دفاع است | مدیریت شهری در بحران سرما، عملکرد ارزشمندی داشت ممنوعیت ورود خودروهای سنگین به شهر مشهد رعایت نمی‌شود | وقتی کامیون‌ها قوانین را زیر چرخ هایشان له می‌کنند افزایش سرمایه شهرداری مشهد در بانک شهر مروری بر وضعیت پایگاه‌های چندمنظوره شهرداری مشهد به بهانه روز ایمنی در برابر زلزله | پناهگاهی برای روزهای بحرانی ضرورت نظارت بر ساخت‌و‌ساز‌ها برای داشتن شهری ایمن و مقاوم صدور بیش از ۵۴۶ هزار مجوز بهره‌برداری از غرفه‌‌بازار‌های سیار شهرداری مشهد
سرخط خبرها

درختان توت ۹۱ ساله‌های محله آبکوه مشهد

  • کد خبر: ۱۰۶۱۹۲
  • ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۳
  • ۱
درختان توت ۹۱ ساله‌های محله آبکوه مشهد
روایتی از درخت‌های کهن‌سال توت در محله آبکوه مشهد که هنوز چترشان سبز است.

شادی شاملو* | شهرآرانیوز؛ یک زمانی اسم محله ما «گوهرشاد» بوده است؛ آن زمانی که می‌خواستند «دشت سرده» را بیل بزنند، کوچه‌بندی کنند و قسمتی از شهر مشهد بشود. جمعیت هر روز زیادتر می‌شده و شهر نیاز به گسترش داشته است.

احتمالا همان دوران توی نقشه‌ای که مهندسان روی میز پهن کرده بودند و می‌خواستند طرح شهر را بکشند، دیده‌اند دردسترس‌ترین منطقه برای گسترش شهر، همین زمین‌های وقفی گوهرشاد خاتون است و در ادامه قلعه آبکوه، سعدآباد، سناباد و....

دشت سرده یک قنات بزرگ داشته که آبش تمام مسیر باغ‌ها را سیراب می‌کرده و مشکل تأمین آب هم پیش نمی‌آمده است. البته باید بگویم که شنیده‌ام قبل از بیل‌زدن و به‌هم‌ریختن خاک‌ها، فصل بهار بوده است و نگاه مهندسان وقتی به درخت‌های غرق توت افتاده و یحتمل چند‌تایی‌شان مثل قند توی دهانشان آب شده، تصمیم می‌گیرند تا‌حد ممکن درخت‌ها را حفظ کنند و همین می‌شود که تعدادی از این‌ها می‌مانند.

یادگار آن‌ها حالا سه درخت پیر کهن‌سال است که خانه من سال‌هاست زیر سایه یکی‌شان نشسته است. تازگی هم گردنبندی چوبی به دور گردنش انداخته و مثل شناسنامه رویش تاریخ تولد نوشته‌اند؛ «در سال‌۱۳۱۰ کاشته شده است.» غیر از او، چند درخت دیگر هم نزدیک پمپ بنزین آبکوه و استادیوم تختی هست که همه هم‌سن‌و‌سال هم هستند؛ یادگار همان دشت بزرگ.

۹۱ ساله‌های دشت سرده

غیر از آن‌ها، چند تا درخت کهن‌سال و خمیده دیگر هم هست، در بولواری که حالا «مجد» نامیده می‌شود و در گذشته، باغ‌های صیفی‌جات و میوه شهر بوده است. ادامه که بدهیم، می‌رسیم به خیابانی که زمانی قلعه‌آبکوه بوده و امروز «بولوار دستغیب» صدایش می‌کنند.

میان این درخت‌های بزرگ و گسترده، می‌توانی چندتا توت قرمز جوان‌تر هم ببینی که یکی‌شان توی مسیری بود که من سال‌ها پیش هر روز از جلویش رد می‌شدم تا به مدرسه‌ام در کوچه دانشسرا برسم. کوچه دانشسرا از گذشته تا به حالا مأمن چند درخت توت بزرگ هم بوده که؛ ساعت تعطیلی مدرسه ها، به تعداد میوه‌های درخت توت، پسر‌بچه از شاخه‌هایش آویزان می‌شدند.

البته اردیبهشت‌ها، صبح زود، همسایه‌های سازمان اوقاف یا مردم دیگر محلات را هم می‌شود دید که چادری پهن کرده و سرگرم تکاندن شاخه‌های سنگین از توت پرآب و شیرین هستند. وقتی هم کارشان تمام می‌شود، چادرشان را در یک لگن بزرگ پلاستیکی می‌تکانند و بعضی اوقات همان‌جا ترازو می‌گذارند، توت را سطل‌سطل می‌کنند و می‌فروشند.

هر ساله نیمه‌های همین ماه، از میدان سعدآباد تاریخی تا میدان راهنمایی باید مواظب باشی یکی از همان توت‌های پرآب که تا به زمین می‌رسند، تبدیل به شربت توت می‌شوند، روی سرت فرود نیاید یا جلو پایت منفجر نشود. اما اگر خوش‌شانس باشی می‌توانی چندتایی را که سالم مانده است، برداری و فوتشان کنی، بگذاری در دهنت تا آب شود و بفهمی میوه‌های دیگر هیچ چیزی نیستند.

۹۱ ساله‌های دشت سرده

بهار که می‌شود، درخت سر کوچه خانه من، سبز می‌شود و سفید، عطر درخت اقاقیای کنارش با عطر شیرین توتش درهم می‌پیچد و دعوتت می‌کند به مهمانی‌اش. من گاهی که کنارش می‌ایستم تا رفت‌و‌آمد خیابان کمتر شود، دستی به پوست پر از چین‌و‌چروکش می‌کشم و بوسه‌ای برایش می‌فرستم، برای او که هم‌سن‌و‌سال پدرم است که چندسالی پیش فوت کرده و حتما وقتی زمینی در این کوچه خریده بوده، از بودن این درخت و میوه‌هایش، دلش غنج رفته و لای برگی، چند تا توت برای مادرِ‌باردارم برده است.

سال‌های بعدش هم ما را می‌برد تا دهانمان از توت‌های خیابان دانشسرا شیرین شود. حالا خودم این روز‌ها برای مادر که هنوز عاشق توت است، سطلی از توت‌های محله، از کنار در بزرگ آهنی اداره اوقاف می‌خرم، به یاد گذشته‌ای که در خاطراتش محو شده است؛ خاطره‌هایی که ما را به درخت‌های توت و درخت‌های توت را به هویت مشهد گره می‌زند.

*نویسنده و فعال در حوزه تاریخ وهویت مشهد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
علی فتحی آبکوه
Germany
۰۱:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۴
0
0
یاد اون روزها بخیر بچه که بودیم سال 61 تا 64 در مدرسه شهید صداقت واقع در میدان راهنمایی درس می خواندم هر روز عمو ارده شیره ای میومد و داد میزد تا ارده و شیره هاش رو بفروشه چه طعمی داشت، مردم چقدر با هم خوب بودن، در همه خانه ها به روی هم باز بود مردم شبها برای شب نشینی به خانه های هم میرفتن، همه پشت همدیگر رو داشتن یادش بخیر توی باغ ملک آباد کشاورزی میکردن چه صفایی داشت اون روزها از مدرسه که میومدیم تا اخرای شب تو کوچه ها بازی میکردیم الان دیگه قدیمی‌ها همه فوت کرده اند وبیشتر آبکوه ها فروخته اند و رفته اند کاش اون روزها هیچ وقت تموم نمیشد
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->