قالیباف: باید نسبت به فشارهای اقتصادی چاره‌اندیشی کنیم پزشکیان: در جایگاهی نیستم که از سردار سلیمانی سخن بگویم سفارت ایران درباره ملاقات سفیر کشورمان با دبیرکل وزارت خارجه ایتالیا توضیح داد مراسم پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی آغاز شد (۱۳ دی ۱۴۰۳) + عکس و ویدئو روسیه دوباره به تاسیسات انرژی اوکراین حمله کرد رژیم صهیونیستی به حومه دمشق حمله کرد رئیس مجلس شورای اسلامی: مصرف انرژی در کشور ۲.۵ برابر جهان است | نیازمند مدیران شجاع در کشور هستیم ترور بشار اسد در روسیه با ماده ای سمی ناکام ماند حاشیه‌های دنباله‌دار نادره رضایی، معاون هنری وزارت ارشاد شهید سلیمانی، هویت معنوی محور مقاومت سخنگوی وزارت امور خارجه: سردار سلیمانی، قهرمان بزرگ عرصه مقابله با تروریسم بود + عکس سردار سلیمانی یک دیپلمات ورزیده بود تفاهم‌نامه همکاری دولت و بنیاد مستضعفان با هدف تأمین فضاهای آموزشی به امضا رسید پیام تبریک پزشکیان به مناسبت روز «بهورز» قالیباف: در برنامه هفتم توجه به مناطق محروم در اولویت کار است + فیلم و عکس پزشکیان سال نو میلادی را به رهبر کره شمالی تبریک گفت تیراندازی مرگبار در نیویورک آمریکا با ۱۱ زخمی (۱۳ دی ۱۴۰۳) + فیلم بزرگداشت پنجمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی با حضور رئیس جمهور برگزار خواهد شد علی لاریجانی: جریان مقاومت را ایران به وجود نیاورد سرپرست معاونت هماهنگی امور اقتصادی استانداری خراسان رضوی منصوب شد گالانت از کنست استعفا داد اعتراف رئیس رژیم صهیونیستی به شکست در جنگ ۷ اکتبر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی: دولت جدید سوریه یک گروه جهادی افراطی است حمله توپخانه‌ای ترکیه به شمال سوریه (۱۲ دی ۱۴۰۳) پزشکیان: اسلام آمده که عدالت را در جامعه برقرار کند آیا تلگرام و اینستاگرام رفع فیلتر می‌شوند؟ مظفری: حجم نیازهای بهداشت و درمان خراسان رضوی با امکانات موجود همخوانی ندارد در سال ۲۰۲۵ منتظر این رویداد‌های مهم در جهان باشید
سرخط خبرها

به احترام ۳ قطره خون

  • کد خبر: ۱۱۰۰۴
  • ۱۶ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۱
به احترام ۳ قطره خون
مسعود سلطانی
آن روز‌ها حال دانشگاه خوش نبود. حال من هم. سال ۱۳۹۰ بعد از یک سال تلاش شبانه‌روزی، خانه‌نشینی و چاقی، پایم به دانشگاه باز شد. تا قبل از ورود به دانشگاه، رؤیا‌های زیادی درباره‌اش داشتم. شاید «آرمان‌شهر» کلمه مناسبی باشد برای آنچه در ذهنم از دانشگاه ساخته بودم.
ما نسلی بودیم که با آرزوی رفتن به دانشگاه و بعد، پول‌دار شدن، بزرگ شده بودیم. من هم از آن روزی که فهمیدم باید بعد از مدرسه به دانشگاه بروم تکلیف را با خودم روشن کردم. دانشگاه فردوسی تبدیل شد به سقف آمال و آرزوهایم. خانه‌مان وکیل‌آباد بود و هر هفته دست‌کم چندبار با نگاهی حسرت بار به سردر دانشگاه و آن تابلوی بزرگ «دانشگاه فردوسی مشهد» که دور میدان آزادی بود و الان دیگر نیست خیره می‌شدم.
سال ۱۳۹۰، در روز‌هایی که امیدوارم دیگر دانشگاه تجربه نکند دانشجو شدم. بماند که عمران می‌خواستم و مهندسی آب قبول شدم، اما هرچه بود، دانشگاه فردوسی بود. اولین تصویر ما از دانشگاه شیشه‌های شکسته اتوبوس‌ها و تحصن دانشجویان برای بستن در‌های ورودی شرقی و خیابان باهنر بود تا مانع ورود خودرو‌های شخصی به دانشگاه شوند.
تحریم‌های شدید سال ۹۰، کاهش درآمد‌های نفتی و کاهش بودجه دولت و در نتیجه دانشگاه، باعث شده بود سرویس اتوبوس رایگان داخل دانشگاه پولی شود، از سطح شهر هم گران‌تر! وعده‌های غذایی سلف هم کوچک شده بود. فضای دانشگاه از نظر سیاسی، بعد از انتخابات ریاست جمهوری، تیره و تار بود و این اولین اعتراض صنفی بعد از حوادث دهه ۸۰ بود. آن روز‌ها برنامه‌های سیاسی داخل دانشگاه به سخنرانی چهره‌هایی خلاصه می‌شد که بعد‌ها اسم خودشان را گذاشتند جریان دلواپس و دیگران به آن‌ها گفتند کاسب!
فضای عمومی دانشگاه هم تغییراتی شگرف پیدا کرده بود. گهگاه ماشینی که پیش‌تر به منظور پخش کردن مارش نظامی در جبهه جنگ و پادگان طراحی شده بود، در خیابان‌های دانشگاه دور می‌زد و آهنگ‌های انقلابی پخش می‌کرد. مسیر ورود دانشجویان از درب شمالی تا جایی که باید سوار اتوبوس شوند با تابلو‌هایی که در فیلم‌های جنگی مانندش را دیده بودم تزیین شده بود، تابلو‌هایی که روی آن‌ها نوشته شده بود «لبخند بزن دانشجو!»، تابلو‌هایی که برای روحیه دادن به دانشجو‌ها نصب می‌شدند. تشکل‌های دانشجویی یک‌در‌میان تعطیل بودند و عرصه در اختیار سازمان‌های دانشجویی بود که از بیرون دانشگاه هدایت می‌شدند.
۸ سال از آن روز‌ها گذشته است و من روز‌هایی را پشت سر گذاشتم که ذهنیتم را درباره دانشگاه دگرگون کرد، روز‌هایی که تصاویر آن مملو از هیجان و تلاش برای آرمان‌هایی است که اکنون در ذهنم کم‌رنگ‌تر شده است. آن زمان تلاشم برای شکستن چیزی بود که می‌گفتند تک‌صدایی است. می‌خواستم یا -بهتر بگویم- می‌خواستیم کشورمان و جهانمان را دوباره بسازیم، اما امروز از آن همه هیاهو فقط روزنامه‌نگاری برایم باقی مانده است. دانشگاه برای ما یک زندگی بود که از آن هویت می‌گرفتیم. ما جریان پیش‌گام دانشجویی بودیم که گفته بودند مؤذن جامعه است تا نماز امت قضا نشود. دانشگاه آخرین سنگر آزادی و مبدأ تحولات جامعه بود و ...، اما حالا ۸ سال گذشته است. امروز دانشجویان دهه ۸۰ روی همان صندلی‌ها می‌نشینند، ولی هنوز نسل قدیم دانشجویان هستند که چندی پیش در ماجرای اعتراضات کارگری و بنزینی به زندان رفتند. اکنون حال دانشگاه و دانشجویان خیلی تغییر کرده است.
امیدوارم دانشگاه همیشه آخرین سنگر آزادی بماند و سهم هیچ دانشجویی سلول نباشد. ۶۶ سال از آن روز که ۳ آذر اهورایی (احمد قندچی، مصطفی بزرگ‌نیا و مهدی شریعت‌رضوی) در دانشکده فنی تهران به شهادت رسیدند گذشته است، اما «این ۳ قطره خون بر چهره دانشگاه ما همچنان تازه و گرم است». امیدوارم دانشجویان ایران‌زمین به احترام ۳ آذر اهورایی، همیشه به نقد قدرت، مطالبه‌گری، آرمان‌خواهی و استکبارستیزی بپردازند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->