فرمند| محمدتقی بهار یا همان ملکالشعرا بهار (هجدهم یا بیستم آذر ۱۲۶۵-یکم اردیبهشت ۱۳۳۰) شاعر بلندآوازه ایران مانند بسیاری از بزرگان فرهنگ و ادب ایران اهل مشهد است با این وجه بارز که زادگاهش در زندگی و آثارش نیز نمود شایان توجهی دارد. او اگرچه پس از انتخابش به نمایندگی مردم کلات و سرخس و درگز در دوره سوم مجلس شورای ملی در سال ۱۲۹۲، یعنی بیستوهفتسالگی، به پایتخت رفت، پیوندی با مشهد داشت که در این یادداشت نمونههایی از آن را بررسی خواهیم کرد.
یک بعد این پیوند، نقش مشهد در بالیدن بهارِ «شاعر» و «ادیب» است. او که در محله سرشور مشهد زاده شد، در همین شهر به مکتبخانه رفت و رشد کرد و از دهسالگی سرودن را آغاز کرد. بهار در نزد پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، شاعر عصر مظفرالدینشاه قاجار، و نیز همچون شماری از ادیبان مطرح سالهای بعد، در محضر ادیب نیشابوری (ادیب اول) شاگردی کرد و ادبیات فارسی و عربی آموخت. دیگر ظرفیت مشهد در پرورش او مدرسه نواب بود که تحصیلات محمدتقی جوان در این بنای تاریخیِ دوران صفویه ادامه یافت. بهار همچنین اشعاری به گویش مشهدی سروده است که مشهورترین آنها قصیدهای است با مطلع «اِمشَوْ دَرِ بِهشتِ خُدا وایَه پِندَری/ ماهر عرُس منن شو آرایه پندری». از دیگر سرودههای محلی او میتوان به غزلی با این مطلع اشاره کرد: «یقین دِرُم اثر امشو به هایهای مو نیست/ که یار مسته و گوشش به گریههای مو نیست». بُعد دیگر ارتباط این شاعر آزادیخواه و ایراندوست با شهرش را باید در فعالیتهای سیاسیاجتماعی او جستوجو کرد. او در سرودهای انتقادی از وضعیت معابر مشهد میگوید: «گِلها ثقیل و درهم و کوچه خراب و تنگ/ آه از جفای کوچه و داد از جفای گِل» یا در نظمی فکاهیانتقادی، کامجویی نایبالحکومه مشهد را اینگونه نکوهش میکند: «ما چه دانیم که دشمن به گناباد چه کرد/ یا عدو در درجز فتنه و بیداد چه کرد/ طبس از دزد و دغل ناله و بیداد چه کرد/ ما بر آنیم که آن لعبت نوشاد چه کرد/ ما و آن خانم خوشلهجه اسرائیلی/ به جهنم شرف دولتی و فامیلی».
این مشروطهخواه خراسانی کوشید حزب دموکرات را در مشهد به راه بیندازد و گفته شده است که دیدار و همکاریهایی با حیدرخان عمواوغلی، دیگر مشروطهخواه ایرانی و از مؤسسان حزب کمونیست ایران، داشته است. بهار سال ۱۲۸۸ در نخستین نشست حزب دموکرات، در مسجد گوهرشاد سخنرانیای جنجالی کرد که حساسیت جنرال کنسول روسیه تزاری را برانگیخت.
او مقالات و شعرهایی انتقادی نیز در روزنامههای خراسان و طوس به چاپ رساند تا دیگر بعد ارتباطش با مشهد نمود یابد. ملکالشعرا پیش از آنکه در پایتخت روزنامهنگاری کند در زادگاهش وارد این پیشه شد. او شماره یکم روزنامه نوبهار را پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۲۸۸ در مشهد منتشر کرد، روزنامهای که یک سال بعد توقیف شد. دوشنبه ۴ آذر ۱۲۹۰ هم روزنامه تازهبهار را درآورد که این نیز پس از ۹ ماه به محاق توقیف رفت. ۱۴ دی ۱۲۹۲ ملکالشعرا بهار برای آخرین بار در مشهد، با روزنامه نوبهار فعالیت مطبوعاتی خود را از سر گرفت، نشریهای که سال بعد دوره سومش در تهران منتشر شد.