امروزه اغلب چنین پنداشته میشود که علم جدید همواره با دین در تصادم بوده است. کپلر ریاضیدانی با نبوغ خارقالعاده به ما یادآور میشود که علم ابتدای عصر مدرن ریشه در ایمان داشت. این دانشمندانِ پیشگام میل نداشتند از دست دین خلاص شوند. آنها برعکس الهیاتی سکولار ایجاد کردند که توسط و برای غیرروحانیان نگاشته شده بود؛ زیرا کشفهایشان باعث میشد بهگونهای متفاوت دربارۀ خدا بیندیشند. در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، علم، فلسفه و دین پیوندی تنگاتنگ با هم داشتند. کپلر مدعی بود در پژوهشهای ریاضی خود از جهان ”مشتاق و بیقرار، ردِپای آفریدگار را دنبال کرده است. “ دانشمندان مجبور بودند هرآنچه را که فکر میکردند میدانند رها کنند و با ناشناخته مواجه شوند؛ همانگونه که معاصر آنها یوحنّای صلیبی به رویارویی با خدای ناشناخته برخاست و به خوانندگانش گفت: ”برای رسیدن به دانش باید به راهی بروید که آن را نمیشناسید. “ اگر عارفان و دانشمندان شجاعت گذار از مفاهیم اطمینانبخش متداول را نداشتند، هردو به یکاندازه در تلۀ نظریههایی میافتادند که دیگر کارآمد نبودند.